سال آینده مسئولان باید به ساز من برقصند!
رکورددار پرتاب وزنه ایران گفت: من زورم میگیرد که گرندپریکسهای بینالمللی هزار تا ۱۰ هزار دلار جایزه دارد، جایزه بزرگ ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ تایلند و چین ۱۵۰۰ دلار پول دادند، اما فدراسیون ما برای جایزه بزرگ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان جایزه میدهد در حالی که من برای حضور در آن ۴۰۰ هزار تومان هزینه کردهام.
خبرورزشی: رکورددار پرتاب وزنه ایران گفت: من زورم میگیرد که گرندپریکسهای بینالمللی هزار تا ۱۰ هزار دلار جایزه دارد، جایزه بزرگ ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ تایلند و چین ۱۵۰۰ دلار پول دادند، اما فدراسیون ما برای جایزه بزرگ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان جایزه میدهد در حالی که من برای حضور در آن ۴۰۰ هزار تومان هزینه کردهام.
کرونا اگر برای خیلیها بد بود، برای علی ثمری رکورددار پرتاب وزنه ایران آمد داشت. او بعد از دو سال تازه فهمید آرنجش شکسته بوده و نمیدانسته. نمیدانسته و با آن وزنه پرتاب میکرد، وزنههایی که باعث شد فدراسیون به او پشت کند. او با اینکه دل پری از بیتوجهیها در این مدت دارد، اما میخواهد امروز با پرتاب در جایزه بزرگ، راه جدیدی را باز کند. راهی که به قول خودش وقتی به آن نگاه میکند، حسرتش را نخورد.
شما هم در جایزه بزرگ دوومیدانی شرکت میکنی؟
بله، البته من جزو سه نفر اول تاپ لیست و دعوتشدگان فدراسیون نیستم، اما با هزینه خودم شرکت میکنم. البته فدراسیون گفته باید در سامانه ثبتنام کنم که ۶۰ هزار تومان باید بدهم و با اینکه تست کرونا دادهام، اما باز هم باید پزشک داخلی سلامتیام را تأیید کند. در حالی که فدراسیون برایش مهم این است که کرونا نداشته باشیم. فدراسیون هزینه مسابقه را از بچهها میگیرد. فکر کنید ۸۰۰ دوومیدانیکار، نفری ۶۰ هزار تومان واریز کنند چقدر میشود.
هزینهای که میکنی زیاد است؟
من زورم میگیرد که گرندپریکسهای بینالمللی هزار تا ۱۰ هزار دلار جایزه دارد. جایزه بزرگ ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ تایلند و چین ۱۵۰۰ دلار پول دادند، اما فدراسیون ما برای جایزه بزرگ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان جایزه میدهد در حالی که من برای حضور در آن ۴۰۰ هزار تومان هزینه کردهام. شانس آوردم تهرانی هستم وگرنه کلی هم هزینه اسکان و خورد و خوراک روی دستم میماند.
این ۸ ماه کرونایی، بدون مسابقه چطور گذشت؟
من که تمریناتم را زیر نظر مربیام هادی سپهرزاد انجام میدادم. پیشرفت خیلی خوبی هم کردهام و طبق برنامه برای آغاز فصل آماده میشدم که بهمنماه کرونا آمد و با لغو رقابتها همه چیز به هم ریخت. البته من که در اردوی لهستان مصدوم شده بودم و برای بازیهای آسیایی با دست مصدوم پرتاب کردم ولی ناکام ماندم، با تعطیلی مسابقات بهترین فرصت برای درمان دستم بود.
پس روزهای کرونایی برای تو خوب بود؟
دقیقاً. درست است که کرونا خیلیها را نابود کرد، اما برای من خیلی خوب بود، چون در اردوی لهستان دست من شکسته بود و متوجه نشدم که بخواهم درمان کنم، به همین دلیل دور آرنجم ۸ استخوان اضافه آورده بود و کپسول آرنجم نابود شده بود. من همانطوری پرتاب میکردم و پرتابهایم افت کرده بود. بعد از بررسی زیاد پزشکم، کامرانی دستم را فروردینماه جراحی کرد و استخوانهای اضافه را برداشت و کپسولی را هم درست کرد. با اینکه پزشکم گفته بود دو ماه زمان میبرد تا برگردی، اما وقتی دیدم همه چیز خوب است تمرین را از خردادماه شروع کردم و دوباره انعطاف و قدرت دستم برگشت و پرتابهایم که افت کرده بود هم خوب شد.
پس خدا رحم کرد، متوجه شدی؟
خدا خیلی رحم کرد. من وقتی دستم مصدوم بود قدرتم بالا میرفت و سرعتم زیاد میشد و تجربه خوبی داشتم، اما رکوردهایم جور نبود. وقتی دکترم پرسید در این مدت رکورد خوب زدهای گفتم نه، گفت دست تو حکایت لیوان شکستهای را داشته که توی آن آب میریختی. تو روی دست شکسته فشار زیاد میآوردی که قدرت نداشته و فقط با عضله زور میزدی.
انگار خیلی اذیت شدی نه؟
فدراسیون مرا بعد از بازیهای آسیایی جاکارتا کنار گذاشت، من که اولین مدال طلای پرتاب وزنه بعد از انقلاب را گرفتم و از ۱۸ مسابقه برونمرزی ۱۵ مدال دارم. البته خاصیت ورزش ایران، پهلوان زنده را عشق است. من وقتی به فیزیوتراپی باشگاه استقلال رفتم آنجا حسن یزدانی را دیدم او هم میگفت من مدال المپیک دارم، اما با مصدومیتم دیگر کسی با من تماس نگرفت. بیتوجهی به هرکس در یک سطح است، چه حسن، قهرمان المپیک و چه من قهرمان آسیا. ما چیز زیادی نمیخواهیم، جز اینکه میخواهیم ما را فراموش نکنند. در حالی که وقتی ما مدال میگرفتیم جلوی وزیر پز میدادند. ما مصدوم هستیم و مصدومیت جزئی از ورزش حرفهای و قهرمانی است. کاش مسئولان ما میرفتند و میدیدند دنیا با قهرمانان آسیبدیده چطور رفتار میکنند، به آنها رسیدگی میکنند تا با قدرت برگردند. نمیدانم آنها با کنار زدن ما میخواهند قهرمانان جدیدی را رو کنند. ما زجر کشیدیم و خون دل خوردیم تا به اینجا برسیم. شاید باور نکنید من برای قهرمانی آسیا هر شب از فشار تمرینات گریه میکردم، اما این نیز بگذرد.
چطور؟
میدانم که تا به حال من بهساز آنها رقصیدهام و سال آینده آنها باید بهساز من برقصند. شک نکنید من سال آینده سهمیه المپیک میگیرم. من ۲۰ مسابقه برنامهریزی کردهام و از بهمنماه هم انتخابی المپیک شروع میشود.
با این خط و نشان فقط سهمیه برایت مهم نیست نه؟
دقیقاً. تنها سهمیه برای من مهم نیست چراکه اگر تنها سهمیه اهمیت داشته باشد، فاتحهام خوانده است. سهمیه راهی است که باید قدم به آن بگذارم. من میخواهم در المپیک نتیجهای بگیرم که با ثبت اسمم درتاریخ ورزش ایران، وجدانم راحت شود تا چند سال بعد حسرتش را نخورم.
ارسال نظر