مجله همشهری دانستنیها - بی بی ناز غیابی: در فیلم اکشن هالیوودی «لوسی»، مورگان فریمن که نقش یک متخصص مغز و اعصاب مشهور را بازی می کند، در یکی از سکانس های فیلم خطاب به سالن مملو از شنوندگان می گوید: «تخمین زده شده که انسان ها تنها از ۱۰ درصد ظرفیت مغزشان استفاده می کنند. حالا تصور کنید اگر می توانستیم صددرصد از مغزمان را مورد استفاده قرار دهیم چه اتفاقی می افتاد!»احتمالا این ادعا را قبلا هم شنیده اید. ادعایی که باید بگوییم متاسفانه واقعیت ندارد. شاید بد نباشد یک بار برای همیشه، تکلیف مان را با این دست شایعات و اطلاعات غلطی که درباره مغز انسان رواج دارد روشن کنیم. در ادامه به چند خرافه رایج در مورد مغز می پردازیم.
۱- ما تنها از بخش کوچکی از مغزمان استفاده می کنیم
(نادرست)
در سال ۱۹۰۷ روانشناس مشهوری به نام ویلیام جیمز گفت: «تنها بخش کوچکی از منابع فیزیکی و ذهنی ما مورد استفاده قرار می گیرد.» بعدها روزنامه نگاری به نام «لوول توماس» (Lowell Tomas) در مقدمه کتابش با عنوان «چطور دوست پیدا کنیم و بر دیگران نفوذ داشته باشیم» این گفته ویلیام جیمز را تحریف کرد و از قول خودش گفت: «انسان ها تنها ۱۰ درصد مغزشان را مورد استفاده قرار می دهند.» اما واقعیت این است که تصاویر مغز چیز دیگری می گویند. آنها نشان می دهند اگرچه نه در آن واحد و به طور همزمان، اما در کل، تک تک مناطق مغز فعال و مورد استفاده هستند. به همین دلیل است زمانی که کوچکترین آسیبی به مغز می رسد (نظیر آنچه در سکته مغزی اتفاق می افتد) آثار بارز روانی و رفتاری بر جای می گذارد.
2- حل کردن جدول کلمات متقاطع سبب بهبود حافظه می شود
(نادرست)
تنها چیزی که حل جدول بهبود می بخشد، توانایی حل جدول است! در مطالعه ای که در سال ۲۰۱۱ در کالج پزشکی اینشتین انجام شد، مشخص شد اگرچه جدول حل کردن می تواند شروع روند تخریب حافظه را در افراد بین ۷۵ تا ۸۵ سال به تعویق بیندازد اما به محض شروع علائم بیماری، سرعت افول را به دلایل نامعلومی افزایش می دهد. اگرچه امروزه متخصصان علوم اعصاب هم نظر هستند که حل جدول ضرری در پی ندارد اما نباید انتظار داشته باشیم فایده خاصی هم داشته باشد.
3- هماهنگی شیوه های آموزش با سبک یادگیری افراد، قدرت یادگیری آنها را افزایش می دهد
(نادرست)
اگر تا به حال فکر می کردید شیوه ای که اطلاعات به شما ارائه می شود (مثلا شیوه بصری یا کلامی) تاثیری در یادگیری تان دارد، باید بگوییم هیچ یافته علمی از چنین فرضیه ای پشتیبانی نمی کند. در سال ۲۰۰۶ روانشناسان دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربارا به این نتیجه رسیدند که ارائه اطلاعات با شیوه مورد نظر دانشجویان به آنها، هیچ تاثیری در عملکردشان ندارد. لازم به ذکر است عوامل کلی تری نظیر تکرار، آزمون و فاصله مناسب بین جلسات آموزشی سبب تسهیل یادگیری می شوند.
4- مغز مردان در علوم و ریاضیات و مغز زنان در همدلی بهتر عمل می کند
(نادرست)
تفاوت های کالبدشناختی اندکی میان مغز مردان و زنان وجود دارد. هیپوکامپ (ساختاری که در حافظه دخیل است) در زنان بزرگتر است؛ در حالی که بادامه (آمیگدال) که در هیجان دخیل است، در مردان بزرگتر است (برخلاف آنچه در این باور غلط انتظار داریم). شواهد نشان می دهند اختلاف های جنسیتی نه به دلیل زیست شناسی مغز بلکه ناشی از انتظارات فرهنگی است.
در سال ۱۹۹۹ روانشناسان اجتماعی دانشگاه واترلوی کانادا تکلیف ریاضی دشواری را در اختیار داوطلبان زن و مرد قرار دادند. نتایج این بررسی نشان داد تنها هنگامی نمرات زنان از مردان کمتر است که از قبل به آنها گفته شود انتظار می رود زن ها در این آزمون بدتر عمل کنند اما اگر چنین چیزی به آنها گفته نشود، عملکرد زنان مساوی مردان است.
5- پخش موسیقی کلاسیک برای نوزادان باعث افزایش ضریب هوشی آنها می شود
(نادرست)
در سال ۱۹۹۸ در ایالت جورجیای آمریکا به خانواده هایی که صاحب نوزاد شده بودند، لوح های فشرده موسیقی کلاسیک داده می شد. در هر لوح فشرده پیغامی به این مضمون قرار داده شده بود: «امیدواریم شما و نوزادتان از این موسیقی لذت ببرید؛ با این امید که کوچولوی شما با ذهن هوشمندتری قدم در راه زندگی بگذارد.»
اگرچه نیت خوبی در پس این عمل نهفته بود اما اثر مورد انتظار آن که «اثر موتزارت» نامیده می شود، از نظر علمی تایید نشده است. ایده این کار از مطالعه ای گرفته شده که سال ۱۹۹۳ در دانشگاه ایرواین کالیفرنیا انجام شده است. در این مطالعه، ۳۶ دانشجو پس از گوش کردن به موسیقی موتزارت عملکرد بهتری را در آزمون های سنجش هوش در مقایسه با دو وضعیت سکوت و تمرین های آرام سازی نشان دادند اما مشکل این است که پس از آن کسی موفق به تکرار نتایج این آزمایش نشد.
6- در کما بودن مانند خوابیدن است
(نادرست)
تنها در فیلم های سینمایی است که افرادی که از کما بیرون می آیند، سالم و استراحت کرده به نظر می رسند. این تصویر معمولا شامل افرادی است که تمیز و مرتب و در آرامش کامل روی تخت دراز کشیده اند و بعد از چندین ماه، بدون هیچ صدمه ای و کاملا هشیار از خواب بیدار می شوند اما در واقعیت این افراد دچار ناتوانی شده و نیازمند توان بخشی هستند. دلیل این امر را تصاویر مغزی به ما نشان داده اند.
دانشمندان مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) مشاهده کردند نواحی پرترافیک مغز (بخش هایی که حتی در خواب هم فعال هستند) به طور ترسناکی در بیماران در حال کما خاموش و ساکتند؛ در حالی که سایر نواحی به طور غیرمنتظره ای روشن هستند. در ضمن بیشتر دوره های کما بیش از دو تا چهار هفته به طول نمی انجامند. پس هر چه را در مجموعه های پزشکی تلویزیونی می بینید، باور نکنید!
7- در انسان های بالغ، خبری از تشکیل سلول های مغزی جدید نیست
(نادرست)
موش های بالغ، خرگوش ها و حتی پرندگان از جاندارانی هستند که در مغزشان نورون های جدید ساخته می شود. بررسی ها تا مدت ها نمی توانستند وجود پدیده مشابهی را در انسان تایید کنند اما در سال ۱۹۹۸ یک گروه تحقیقاتی سوئدی نشان دادند که در هیپوکامپ مغز (ساختار دخیل در تشکیل خاطرات) سلول های جدید ساخته می شوند. سپس در سال ۲۰۱۴ محققان موسسه «کارولینسکا» سوئد به منظور تعیین سن سلول های مغزی با دنبال کردن ردپای کربن ۱۴ در دی ان ای به این نتیجه رسیدند که در بخشی از مغز به نام «جسم مخطط» که در فعالیت های شناختی و کنترل حرکات دخیل است، در سراسر عمر، سلولو جدید تشکیل می شود. اگرچه مغز اندامی نیست که نرخ تقسیم و تولید سلولی در آن بالا باشد اما این طور که از شواهد برمی آید، سلول های جدید به طور مداوم در آن ایجاد می شوند.
8- بعضی از افراد چپ مغز (منطقی) و بعضی راست مغز (خلاق) هستند
(نادرست)
در دهه ۱۹۶۰ «راجر اسپری» (Roger Sperry) روانشناس عصبی موسسه فناوری کالیفرنیا (کلتک) رشته های عصبی متصل کننده دو نیم کره مغز را در چند فرد بمتلا به صرع قطع کرد تا از انتقال حملات تشنجی از نیم کره ای به نیم کره دیگر جلوگیری کند. سپس او آزمایش هایی را روی این افراد انجام داد. در یکی از این آزمایش ها، تصاویر چشمک زنی از حروف، نور و سایر محرک ها به یکی از میدان های دید چشم چپ یا راست آزمودنی ارائه می شد. اسپری به این نتیجه رسید که نیم کره چپ اطلاعات کلامی و نیم کره راست اطلاعات بصری و فضایی را پردازش می کنند.
در طول دهه ها و به خصوص در اثر مطالب چاپ شده در کتاب های خودیاری، این یافته به سوءتفاهم «برتری نیم کره ای» انجامید. واقعیت این است که هیچ یافته ای در تایید تفاوت شخصیتی ناشی از برتری نیم کره ای وجود ندارد و بالعکس، شواهد زیادی وجود دارد که وجود چنین پدیده ای را نقض می کند. برای مثال در سال ۲۰۱۲ روانشناسان دانشگاه «بریتیش کلمبیا» به نتایجی دست یافتند که نشان می داد تفکر خلاق به فعال شدن یک شبکه در مغز می انجامد بدون اینکه ارجحیت خاصی در هیچ کدام از نیم کره ها دیده شود.
9- ادراک فراحسی یک قطعیت علمی است
(نادرست)
ادراک فراحسی (ESP) یا به اصطلاح «حس ششم» عبارتی است که رواج آن به سال ۱۹۳۰ و تحقیقی که توسط گیاه شناسی به نام ژوزف راین (Joseph Rhine) انجام شد باز می گردد. وی ادعا کرد افراد می توانند سمت دیگر کارت سفیدی را که به آنها نشان داده شده، به وسیله خواندن ذهن فردی که کارت را به آنها نشان می دهد به درستی حدس بزنند. اگرچه هیچ آزمایش دیگری تا به حال وجود این پدیده را تایید نکرده است اما در طول جنگ سرد استفاده سازمان سیا از جاسوسانی که گمان می رفت این توانایی را داشته باشند، سبب رواج این باور غلط شد. استفاده از این جاسوس ها در سال ۱۹۹۵ و هنگامی که معلوم شد چنین توانایی وجود خارجی ندارد، خاتمه پیدا کرد.
ارسال نظر