هاشمیان: ۳ برد تیم ملی باور کردنی نبود
وحید هاشمیان میگوید احتمالا پنجشنبه تیم جدیدش معلوم می شود.
خبرآنلاین: وحید هاشمیان میگوید احتمالا پنجشنبه تیم جدیدش معلوم می شود.
پای حرف های وحید هاشمیان، بعد از صعود به جام جهانی، گل قوچان نژاد و تکان خوردن فوتبال ایران. جنس حرف های او دوست داشتنی است. هاشمیان به جناحی وابسته نیست و از کسی بی دلیل تعریف نمی کند. مثلا از کروش تعریف می کند به این دلیل: «او به نوعی سرمربی منچستر بوده.» هاشمیان، در روزهای شاد فوتبال ایران از واقعیت ها نیز می گوید و اینکه فوتبال ملی ما ضعیف شده است. او به آنالیز گل قوچان نژاد مقابل کره نیز می پردازد و اعتقاد دارد، این گل یک کلاس آموزشی است. هاشمیان همینطور حرف های پرمعنایی درباره مربیگری در ایران به زبان می آورد و در پایان می گوید: «در ایران هرگز کمک مربی نخواهم شد.»
آقای هاشمیان، بازی ایران و کره جنوبی را دیدید؟
نه متاسفانه ندیدم. خب من دستگاهی دارم که از طریق اینترنت می توانم شبکه سه و جام جم را ببینم. متاسفانه شبکه جام جم بازی را نشان نداد و شبکه سه را هم نداشتم. به همین دلیل نتوانستم بازی را ببینم ولی از طریق اینترنت لحظه به لحظه پیکیز نتیجه بازی بودم. پس از بازی نیز توانستم خلاصه ای از آن را ببینم.
بحث های زیادی درباره گل رضا قوچان نژاد می شود. شما به عنوان کسیکه سال ها در اروپا بازی کرده اید، چه نظری دارید. برخی می گویند اگر یک فوروارد لیگی جای رضا بود، دنبال آن توپ نمی رفت.
خب ما به چند نوع می توانیم گل بزنیم. یکی گل زدن از طریق کارهای تاکتیکی تیم. یکی هم گل زدن با استفاده از اشتباههای حریف که البته به هوش مهاجم بستگی دارد. من هم گلی شبیه به گل رضا قوچان نژاد به کره جنوبی زدم. بعضی وقت ها باید پیش بینی کنی و حدس بزنی که ممکن است دفاع حریف اشتباه کند. باید سماجت به خرج بدهی که بتوانی گل بزنی. قوچان نژاد نه روی گلی که به کره زد، بلکه روی گلر به قطر نیز از اشتباه مدافع حریف استفاده کرد. مهاجم های ایران باید از گل رضا دو درس یاد بگیرند. یکی اینکه دفاعی که پشتش به جهت بازی است، شرایط خوبی برای کنترل توپ ندارد و مهاجم باید او را تحت فشار بگذارد تا بتواند گل بزند. دیگر اینکه آدم نباید حتما به دل گلر حریف برود. بعضی وقت ها گلر پایش را هنوز سفت نکرده، باید ضربه بزنی. اگر قوچان نژاد یک لحظه تعلل می کرد زاویه بسته می شد و شاید آن توپ اصلا گل نمی شد.
چرا قوچان نژاد این شرایط را دارد و بیشتر مهاجم های لیگ برتر نه؟
خب همه این چیزها به پایه برمی گردد. در فوتبال پایه باید روی بچه ها کار بشود. قوچان نژاد در اروپا بازی کرده است. از سویی، مربی باید این چیزها را به بازیکن آموزش دهد. متاسفانه از آنجا که اغلب مربیان فوتبال ایران کلاس نگذرانده اند و تجربه بین المللی نداشته اند نمی توانند این آموزش ها را بدهند.
درست است که تیم ملی به جام جهانی رفته ولی برخی می گویند باید واقع گرا بود و در باد این برد نخوابید.
خب این برد و صعود برای فوتبال ما خوب بود و نباید فراموش کنیم که ما قاطعانه کره را نبردیم. البته باید از تیم ملی تشکر کرد چون در شرایط باور نکردنی توانستیم صعود کنیم. واقعا باور کردنی نبود ولی به هر حال فوتبال ما ضعیف شده است. متاسفانه مدیرهایی که وارد فوتبال ما می شوند این کار نیستند. درست به کار فوتبال پایه رسیدگی نمی کنند. شما نگاه کنید غیر از تیم ملی نوجوانان ما هیچ تیم پایه مان موفق نبوده است. آنها پولی برای ساختن کمپ و زمین خرج نمی کنند و فقط دنبال خرید بازیکن هستند و سریع هم دوست دارند نتیجه بگیرند. صعود به جام جهانی فوتبال ما را بالا کشید. به نظرم نتایجی که کروش گرفت هوشمندانه بود. ما بازی بسته انجام دادیم و با استفاده از یک موقعیت گل زدیم. ولی با این سیستم ما به مشکل می خوریم.
پیشنهاد شما چیست؟
باید تغییراتی در تیم ملی داشته باشیم. چند بازیکن با تجربه نیاز داریم که باید در تیم ملی بدانند ولی باید از جوان ها استفاده کنیم. جوانانی که بتوانند دو سه جام جهانی برای ما بازی کنند. نمونه اش آندرانیک تیموریان بود. در جام جهانی ۲۰۰۶ برای تیم ملی بازی کرد و حالا نیز دارد بازی می کند. اگر بدانیم حتی بد نیز نتیجه می گیریم، ارزش دارد از جوان ها استفاده کنیم. من معتقدم نباید در جام جهانی برزیل دنبال نتیجه باشیم و جوانگرایی کنیم.
شما البته در ایا سخت تیم ملی، از کروش حمایت کردید. انگار می دانستید آخرش این می شود.
ما در کشورمان خوش استقبال هستیم و بد بدرقه. آقای کروش شکست هایی در شناسنامه اش داشت ولی وقتی کسی مربی منچستر بوده، یعنی توانایی های زیادی دارد. کروش به نوعی سرمربی منچستر یونایتد بود چون فرگوسن تمام اختیارات را به دستیار اولش می دهد. من اطلاعاتی در این باره گرفته ام و می دانم که او در کار طراحی تمرین نیز دخالتی نمی کرد و تنها نظارت داشت. حتی بعضی روزها نیز سرتمرین نمی آمد. من این چیزها را از کسانی شنیدم که در منچستر بودند. کروش در منچستر خیلی خوب کار کرد. در جوانان پرتغال نی بود. روی نیمکت رئال مادرید هم نشست. طی کردن این رده ها در اروپا کار ساده ای نیست. کروش چه نتیجه می گرفت و چه نتیجه نمی گرفت، من به حمایت از او می پرداختم. خیلی ها فکر می کردند تیم ایران دارد اوت می شود ولی من سعی کردم واقعیت ها را بگویم و البته اسمش را حمایت نمی گذارم. کروش نیازی به حمایت من ندارد. فقط به نظر من بعضی از کارشناس ها در ایران باید واقع بین تر باشند.
وضعیت خود شما به چه شکل است؟ شنیده ام فصل بعد در تیمی مشغول خواهید شد.
هدف من این است که در هامبورگ بمانم. دوست ندارم مدام در سفر باشم و دور از خانواده. به همین دلیل دوست داشتم در لیگ منطقه ای هامبورگ بمانم. برای من کار در لیگ پنج با توجه به اینکه مدرکم به زودی می رسد، ایده آل خواهد بود. در کنار آن، می توانم دوره های کوتاه مربیگری را سپری کنم. با دو تیم نیز در حال مذاکره هستم که به احتمال زیاد حضور در یکی از این تیم ها صد درصد خواهد بود. این باشگاه به احتمال زیاد روز پنجشنبه همه چیز را رسمی اعلام می کند.
شما چه زمانی مدرک لازم را برای مربیگری مثلا در بوندسلیگا یک می گیرید؟
مدرک به دست آوردنی نیست. اینجا مدرک A،B،C و مدرک فوتبال حرفه ای. من مدرک A را گرفته ام. سه مرحله از کار را پشت سر گذاشته ام. حالا نیز باید ۱۲ ماه به عنوان سرمربی در لیگ چهار، پنج و یا شش مربیگری کنم. شاید این فصل، بتوانم آن را پشت سر بگذارم. یا اینکه باید به عنوان کمک مربی در لیگ دو و سه کار کنی. بعد از پشت سرگذاشتن این یکسال، باید در امتحانات شرکت کنی و بعد هم یکسال در دوره مربیگری فوتبال حرفه ای حاضر شوی. این اصولی است که در آلمان وجود دارد.
و برای همه قانون یکی است. از شمای ایران تا ستاره های فوتبال آلمان؟
دقیقا. ماریو باسلر یا اولافتون که بازیکنان بزرگی در آلمان بودند نیز باید این دوره را سپری کنند ولی در ایران دقیقا چنین هایی رعایت نمی شود.
و البته مخصوصا درباره بازیکنانی چون شما و مهدوی کیا که سال ها در سطح اول اروپا و دنیا بازی کرده اید.
ببینید یک چیز من را آزار می دهند. من و مهدوی کیا سابقه طولانی در فوتبال آلمان داریم. با بهترین مربیان کار کرده ایم ولی این خیلی بحث مسخره ای است که بعضی ها در ایران می گویند ما باید کسب تجربه کنیم! آیا من باید ۲۰ سال پیر شوم و بعد بگویند با تجربه شده است؟ سامر بلافاصله پس از خداحافظی، به دورتموند رفت و این تیم را قهرمان کرد. یا گواردیولا کسب تجربه کرد و به بارسلونا رفت؟ در ایران تجربه تبدیل به حربه ای شده که یکسری خاص را در فوتبال نگه دارند. خیلی از مربیان لیگ برتر و برخی از مربیان ملی ما حتی مدرک مشخصی ندارند.
همین چیزها فوتبال ایران را از دنیا متمایز کرده است!
واقعا این بحث هایی که درباره ما می کنند، خنده دار است. به خاطر همین خیلی مربیان راحت در ایران می کنند و یکی مثل من یا مهدوی کیا، باید تجربه کسب کنیم. ما که نزدیک به ۱۰،۱۱ سال در آلمان بودیم. مسخره است که با این شرایط کارشناس در تلویزیون می گوید آنها باید پله پله خودشان را بالا بکشند. چطور به ما رسید شد پله پله؟ به خاطر همین است که من در فوتبال ایران هیچوقت به عنوان دستیار کار نمی کنم و تنها سرمربی خواهم بود.
حضور امثال شما و مهدوی کیا در فوتبال ایران حداقل می تواند به پاک شدن این فوتبال نیز کمک زیادی کند!
همه سعی و تلاش ما نیز همین خواهد بود که بتوانیم در فضایی سالم رقابت کنیم.
پای حرف های وحید هاشمیان، بعد از صعود به جام جهانی، گل قوچان نژاد و تکان خوردن فوتبال ایران. جنس حرف های او دوست داشتنی است. هاشمیان به جناحی وابسته نیست و از کسی بی دلیل تعریف نمی کند. مثلا از کروش تعریف می کند به این دلیل: «او به نوعی سرمربی منچستر بوده.» هاشمیان، در روزهای شاد فوتبال ایران از واقعیت ها نیز می گوید و اینکه فوتبال ملی ما ضعیف شده است. او به آنالیز گل قوچان نژاد مقابل کره نیز می پردازد و اعتقاد دارد، این گل یک کلاس آموزشی است. هاشمیان همینطور حرف های پرمعنایی درباره مربیگری در ایران به زبان می آورد و در پایان می گوید: «در ایران هرگز کمک مربی نخواهم شد.»
آقای هاشمیان، بازی ایران و کره جنوبی را دیدید؟
نه متاسفانه ندیدم. خب من دستگاهی دارم که از طریق اینترنت می توانم شبکه سه و جام جم را ببینم. متاسفانه شبکه جام جم بازی را نشان نداد و شبکه سه را هم نداشتم. به همین دلیل نتوانستم بازی را ببینم ولی از طریق اینترنت لحظه به لحظه پیکیز نتیجه بازی بودم. پس از بازی نیز توانستم خلاصه ای از آن را ببینم.
بحث های زیادی درباره گل رضا قوچان نژاد می شود. شما به عنوان کسیکه سال ها در اروپا بازی کرده اید، چه نظری دارید. برخی می گویند اگر یک فوروارد لیگی جای رضا بود، دنبال آن توپ نمی رفت.
خب ما به چند نوع می توانیم گل بزنیم. یکی گل زدن از طریق کارهای تاکتیکی تیم. یکی هم گل زدن با استفاده از اشتباههای حریف که البته به هوش مهاجم بستگی دارد. من هم گلی شبیه به گل رضا قوچان نژاد به کره جنوبی زدم. بعضی وقت ها باید پیش بینی کنی و حدس بزنی که ممکن است دفاع حریف اشتباه کند. باید سماجت به خرج بدهی که بتوانی گل بزنی. قوچان نژاد نه روی گلی که به کره زد، بلکه روی گلر به قطر نیز از اشتباه مدافع حریف استفاده کرد. مهاجم های ایران باید از گل رضا دو درس یاد بگیرند. یکی اینکه دفاعی که پشتش به جهت بازی است، شرایط خوبی برای کنترل توپ ندارد و مهاجم باید او را تحت فشار بگذارد تا بتواند گل بزند. دیگر اینکه آدم نباید حتما به دل گلر حریف برود. بعضی وقت ها گلر پایش را هنوز سفت نکرده، باید ضربه بزنی. اگر قوچان نژاد یک لحظه تعلل می کرد زاویه بسته می شد و شاید آن توپ اصلا گل نمی شد.
چرا قوچان نژاد این شرایط را دارد و بیشتر مهاجم های لیگ برتر نه؟
خب همه این چیزها به پایه برمی گردد. در فوتبال پایه باید روی بچه ها کار بشود. قوچان نژاد در اروپا بازی کرده است. از سویی، مربی باید این چیزها را به بازیکن آموزش دهد. متاسفانه از آنجا که اغلب مربیان فوتبال ایران کلاس نگذرانده اند و تجربه بین المللی نداشته اند نمی توانند این آموزش ها را بدهند.
درست است که تیم ملی به جام جهانی رفته ولی برخی می گویند باید واقع گرا بود و در باد این برد نخوابید.
خب این برد و صعود برای فوتبال ما خوب بود و نباید فراموش کنیم که ما قاطعانه کره را نبردیم. البته باید از تیم ملی تشکر کرد چون در شرایط باور نکردنی توانستیم صعود کنیم. واقعا باور کردنی نبود ولی به هر حال فوتبال ما ضعیف شده است. متاسفانه مدیرهایی که وارد فوتبال ما می شوند این کار نیستند. درست به کار فوتبال پایه رسیدگی نمی کنند. شما نگاه کنید غیر از تیم ملی نوجوانان ما هیچ تیم پایه مان موفق نبوده است. آنها پولی برای ساختن کمپ و زمین خرج نمی کنند و فقط دنبال خرید بازیکن هستند و سریع هم دوست دارند نتیجه بگیرند. صعود به جام جهانی فوتبال ما را بالا کشید. به نظرم نتایجی که کروش گرفت هوشمندانه بود. ما بازی بسته انجام دادیم و با استفاده از یک موقعیت گل زدیم. ولی با این سیستم ما به مشکل می خوریم.
پیشنهاد شما چیست؟
باید تغییراتی در تیم ملی داشته باشیم. چند بازیکن با تجربه نیاز داریم که باید در تیم ملی بدانند ولی باید از جوان ها استفاده کنیم. جوانانی که بتوانند دو سه جام جهانی برای ما بازی کنند. نمونه اش آندرانیک تیموریان بود. در جام جهانی ۲۰۰۶ برای تیم ملی بازی کرد و حالا نیز دارد بازی می کند. اگر بدانیم حتی بد نیز نتیجه می گیریم، ارزش دارد از جوان ها استفاده کنیم. من معتقدم نباید در جام جهانی برزیل دنبال نتیجه باشیم و جوانگرایی کنیم.
شما البته در ایا سخت تیم ملی، از کروش حمایت کردید. انگار می دانستید آخرش این می شود.
ما در کشورمان خوش استقبال هستیم و بد بدرقه. آقای کروش شکست هایی در شناسنامه اش داشت ولی وقتی کسی مربی منچستر بوده، یعنی توانایی های زیادی دارد. کروش به نوعی سرمربی منچستر یونایتد بود چون فرگوسن تمام اختیارات را به دستیار اولش می دهد. من اطلاعاتی در این باره گرفته ام و می دانم که او در کار طراحی تمرین نیز دخالتی نمی کرد و تنها نظارت داشت. حتی بعضی روزها نیز سرتمرین نمی آمد. من این چیزها را از کسانی شنیدم که در منچستر بودند. کروش در منچستر خیلی خوب کار کرد. در جوانان پرتغال نی بود. روی نیمکت رئال مادرید هم نشست. طی کردن این رده ها در اروپا کار ساده ای نیست. کروش چه نتیجه می گرفت و چه نتیجه نمی گرفت، من به حمایت از او می پرداختم. خیلی ها فکر می کردند تیم ایران دارد اوت می شود ولی من سعی کردم واقعیت ها را بگویم و البته اسمش را حمایت نمی گذارم. کروش نیازی به حمایت من ندارد. فقط به نظر من بعضی از کارشناس ها در ایران باید واقع بین تر باشند.
وضعیت خود شما به چه شکل است؟ شنیده ام فصل بعد در تیمی مشغول خواهید شد.
هدف من این است که در هامبورگ بمانم. دوست ندارم مدام در سفر باشم و دور از خانواده. به همین دلیل دوست داشتم در لیگ منطقه ای هامبورگ بمانم. برای من کار در لیگ پنج با توجه به اینکه مدرکم به زودی می رسد، ایده آل خواهد بود. در کنار آن، می توانم دوره های کوتاه مربیگری را سپری کنم. با دو تیم نیز در حال مذاکره هستم که به احتمال زیاد حضور در یکی از این تیم ها صد درصد خواهد بود. این باشگاه به احتمال زیاد روز پنجشنبه همه چیز را رسمی اعلام می کند.
شما چه زمانی مدرک لازم را برای مربیگری مثلا در بوندسلیگا یک می گیرید؟
مدرک به دست آوردنی نیست. اینجا مدرک A،B،C و مدرک فوتبال حرفه ای. من مدرک A را گرفته ام. سه مرحله از کار را پشت سر گذاشته ام. حالا نیز باید ۱۲ ماه به عنوان سرمربی در لیگ چهار، پنج و یا شش مربیگری کنم. شاید این فصل، بتوانم آن را پشت سر بگذارم. یا اینکه باید به عنوان کمک مربی در لیگ دو و سه کار کنی. بعد از پشت سرگذاشتن این یکسال، باید در امتحانات شرکت کنی و بعد هم یکسال در دوره مربیگری فوتبال حرفه ای حاضر شوی. این اصولی است که در آلمان وجود دارد.
و برای همه قانون یکی است. از شمای ایران تا ستاره های فوتبال آلمان؟
دقیقا. ماریو باسلر یا اولافتون که بازیکنان بزرگی در آلمان بودند نیز باید این دوره را سپری کنند ولی در ایران دقیقا چنین هایی رعایت نمی شود.
و البته مخصوصا درباره بازیکنانی چون شما و مهدوی کیا که سال ها در سطح اول اروپا و دنیا بازی کرده اید.
ببینید یک چیز من را آزار می دهند. من و مهدوی کیا سابقه طولانی در فوتبال آلمان داریم. با بهترین مربیان کار کرده ایم ولی این خیلی بحث مسخره ای است که بعضی ها در ایران می گویند ما باید کسب تجربه کنیم! آیا من باید ۲۰ سال پیر شوم و بعد بگویند با تجربه شده است؟ سامر بلافاصله پس از خداحافظی، به دورتموند رفت و این تیم را قهرمان کرد. یا گواردیولا کسب تجربه کرد و به بارسلونا رفت؟ در ایران تجربه تبدیل به حربه ای شده که یکسری خاص را در فوتبال نگه دارند. خیلی از مربیان لیگ برتر و برخی از مربیان ملی ما حتی مدرک مشخصی ندارند.
همین چیزها فوتبال ایران را از دنیا متمایز کرده است!
واقعا این بحث هایی که درباره ما می کنند، خنده دار است. به خاطر همین خیلی مربیان راحت در ایران می کنند و یکی مثل من یا مهدوی کیا، باید تجربه کسب کنیم. ما که نزدیک به ۱۰،۱۱ سال در آلمان بودیم. مسخره است که با این شرایط کارشناس در تلویزیون می گوید آنها باید پله پله خودشان را بالا بکشند. چطور به ما رسید شد پله پله؟ به خاطر همین است که من در فوتبال ایران هیچوقت به عنوان دستیار کار نمی کنم و تنها سرمربی خواهم بود.
حضور امثال شما و مهدوی کیا در فوتبال ایران حداقل می تواند به پاک شدن این فوتبال نیز کمک زیادی کند!
همه سعی و تلاش ما نیز همین خواهد بود که بتوانیم در فضایی سالم رقابت کنیم.
پ
ارسال نظر