این پرسپولیس را برای چه کسی بسته اید؟
اگر پرسپولیس نتیجه لازم را نگیرد، اگر در چند هفته اول آنچه انتظار می رود به دست نیاید، که با این فهرست از مربیان احتمالی بعید هم نیست، حاصل چه خواهد بود؟
نکته ای که بعضی از پرسپولیسی های قدیمی اشاره کرده بودند و از آن غفلت شده هم قرارداد با چند بازیکن آینده دار از تیم ملی جوانان است که می توانند در کنار فوجی از ستاره های اسم و رسم دار، تیمی گردن کلفت را شکل بدهند.
تیمی که ظاهرا در اکثر خطوط نیروهای کارآمدی دارد و حالا به دنبال یک هافبک دفاعی است تا پازل بستن تیم کهکشانی را کامل کند اما از این جلوتر نمی شود رفت و همین جا علامت سوالی وجود دارد که می تواند تمام این تلاش ها را زیر سوال ببرد. سوال این است که این پازل مورد تایید و نظر چه کسی است؟
اگر دنیزلی به عنوان سرمربی پرسپولیس در فصل بعد به تهران می آمد و می گفت که این خریدها با ایده و موافقت او انجام شده است، همه چیز قابل توجیه بود اما دنیزلی نیست و در حالی که ارگان باشگاه خوشبینانه وعده حضور او در روزهای اول هفته در تمرین را می داد، به نظر نمی رسد به ایران بیاید.
سرمربی ترک در تمام این روزها با بشیکتاش در حال چانه زنی بوده و حتی کلمه ای موثق و مستند از قول او برای برگشتن به ایران منتشر نشده. حالا هم که می گویند هفته دیگر خواهد آمد و این یعنی احتمالا نمی آید!
این یعنی سرمربی پرسپولیس را باید از میان دیگر گزینه ها جست و جو کرد؛ علی دایی، متسو یا یک انتخاب ناگهانی دیگر. اما همه آنچه حالا در سبد خرید پرسپولیس چیده شده برای سرمربی بعدی چه معنایی دارد. این همه ستاره و همه توقعاتی که بسیار بالاتر از سقف است!
اگر پرسپولیس نتیجه لازم را نگیرد، اگر در چند هفته اول آنچه انتظار می رود به دست نیاید، که با این فهرست از مربیان احتمالی بعید هم نیست، حاصل چه خواهد بود؟ بار دیگر فریادهای اعتراض هواداران علیه بازیکنان میلیاردی و بار دیگر توجیه مربیانی که می گویند تیم را نبسته اند و نقشی در انتخاب این ستاره ها نداشته اند.
مربیانی که می توانند بگویند انتخاب دیگری برای پست های مختلف داشته اند و مجموعه ای که به آنها سپرده شده دست شان را بسته است. حالا گفتن اینکه هر کدام از این بازیکنان بمبی در فصل نقل و انتقالات بوده اند چه چیزی را تغییر می دهد؟
آمدن متسو مساوی است با درگیری پایان ناپذیر او با اسمی های تیم؛ اولین شان هم علی کریمی اگر در پرسپولیس بماند. متسو هم مربی از خود راضی و بداخلاقی است مثل لوکا بوناچیچ. فرقش این است که بوناچیچ در فوتبال ایران خود را ثابت کرده و بدون تردید یکی از بهترین هاست اما متسو چی؟
هیچ نیازی به پیش بینی نیست که اگر او نتواند در همان بازی های اول نتیجه بگیرد چه پیش می آید؛ همه یادشان می افتد که او با الغرافه و فرهاد مجیدی به جایی نرسیده. که اگر خوب بود قطری ها نگه اش می داشتند و اخراجش نمی کردند.
هر چند که در امارات و قطر نتایج قابل توجهی گرفته باشد؛ او در آسیا العین امارات را قهرمان کرد، الغرافه قطر را قهرمان لیگ این کشور کرد و با تیم ملی امارات هم قهرمان جام خلیج فارس شد.
احتمال بعدی نشستن دایی روی نیمکت قرمزهاست. کاری شبیه بمب گذاری در آذوقه مهمات. اولین نتیجه این انتخاب رفتن کریمی است که معلوم است هواداران چه عکس العملی به آن نشان خواهند داد. بعدش درگیری دایی با مدیر باشگاه و داورها و مسئولان لیگ است که هیچ وقت تمام نخواهد شد.
فصلی را به یاد می آورید که او با مدیر باشگاهش در تفاهم به سر برده باشد؟ و همه اینها در حالی است که تیم را هم خودش نبسته است و جای هر توجیهی باقی است. عین همان چیزی که خسوس پرتغالی یا مربی احتمالی دیگر می تواند بگوید، اگر پایشان به پرسپولیس باز شود.
پایان همه این جنجال ها همان سوال آغازین است؟ چرا تیمی بسته شده که مربی ندارد و این بازیکنان انتخاب چه کسی بوده اند؟ آیا بهتر نبود که پیش از همه این ولخرجی ها آقای رویانیان تکلیف نیمکتش را روشن می کرد؟
نظر کاربران
به این میگن یه مدیر کارنابلد