داستانک : پند حکیمانه لقمان به پسرش
امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.
روزی لقمان به پسرش گفت: «امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.»
پسر لقمان گفت: «ای پدر، ما خانواده ای بسیار فقیر هستیم. من چگونه می توانم این کارها را انجام دهم؟»
لقمان جواب داد: «اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی، در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است؛ و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری، آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.
نظر کاربران
واقعاً جالب بود مخصوصاً جاى خواب،من كه هميشه اينقدر دير ميخوابم و خسته ام كه از نظرم بهترين جاست،حالا حتى اگه وسط باغچه مجتمع باشه!
درود دو صد بدرود بر ارسال کننده ی این مطلب... دست مریزاد... واقعا ما آدم ها هر از گاهی نیاز به این پندها داریم تا تلنگری بخوریم... امیدوارم شاد باشید...یاحق
پاسخ ها
موافقم میناجون. همچنین
چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید !!
پاسخ ها
مثل همیشه.نظراتون20 (+)
منا جان چرا درود بر ارسال کننده؟ درود بر لقمان حکیم که اینگونه دنیا رو نظاره میکرده
باشه فرشته جان مهربانم.... درود فراوان درود بر هر دو شون...هم لقمان حکیم ...هم ارسال کننده ی مطلب:)
پاسخ ها
درود بر شما