وقتی علی دایی هوشمندانه وارد عمل شد
وقتی که دایی قبلا به دلیل شکست مقابل عربستان در میانه کار حذف شده، چه تضمینی وجود دارد که به دلیل شکست در برابر انگلستان و ولز، پیش از بازی با آمریکا برکنار نشود؟
عصرایران: وقتی که دایی قبلا به دلیل شکست مقابل عربستان در میانه کار حذف شده، چه تضمینی وجود دارد که به دلیل شکست در برابر انگلستان و ولز، پیش از بازی با آمریکا برکنار نشود؟
مخالفت علی دایی با پذیرش سرمربیگری تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۲۲، اقدام هوشمندانهای بود که نشانه پختگی دایی در سنین بالای پنجاه سالگی است.
از قدیم گفتهاند عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. دایی قبلا یکبار به علت ناکامی در رساندن تیم ملی به جام جهانی در شرایط سختی قرار گرفته و طبیعتا تمایلی ندارد که این بار بابت ناکامی احتمالی در جام جهانی همان تجربه را از سر بگذراند.
البته دایی در سال ۸۸ قبل از ناکامی در رساندن تیم به جام جهانی، کنار گذاشته شد چراکه احمدینژاد از شکست ایران مقابل عربستان هیچ خوشش نیامد.
در واقع علی دایی خوب میداند که مسئولان فدراسیون فوتبال و نامسئولان فرادستشان، وفا و صفا ندارند. ایران ۳۰ آبان با انگلیس بازی دارد و ممکن است شکست (حتی شکستی سخت) را در این بازی تجربه کنیم. اگر ۴ آذر هم به ولز ببازیم، چه بسا که سرمربی تیم برکنار شود که حداقل ۸ آذر در برابر آمریکا بازنده میدان نباشیم.
وقتی که دایی قبلا به دلیل شکست مقابل عربستان در میانه کار حذف شده، چه تضمینی وجود دارد که به دلیل شکست در برابر انگلستان و ولز، پیش از بازی با آمریکا برکنار نشود؟ دایی قبلا به دلیلی سیاسی برکنار شده و طبیعتا نمیخواهد دوباره به دلایل سیاسی در میانه کار عزل شود.
نپذیرفتن سرمربیگری تیم ملی در جام جهانی، از جهات دیگری هم اصولی بود. اول اینکه این تیم ساخته و پروردۀ دایی نیست. دوم اینکه این تیم را دایی به جام جهانی نرسانده. سوم اینکه این تیم دچار تفرق است و بازیکنانش دودسته شدهاند. چهارم اینکه این تیم فرصت کمی تا جام جهانی دارد و دایی در این فرصت کم نمیتواند تیم را چنانکه باید بشناسد و بر زیر و بمش مسلط شود.
پذیرش مسئولیت هدایت چنین تیمی و سپس ناکامی در جام جهانی، به اعتبار دایی لطمه میزند. بله، اگر دایی از ابتدا مربی این تیم بود و در جام جهانی ناکام میماند، مشکلی نبود. ولی پذیرش هدایت این تیم در شرایط فعلی و سپس ناکام ماندن، موجب مخدوش شدن اعتبار دایی میشد. یعنی از او چهرهای فرصتطلب و نامسئول ترسیم میکرد که هدایت تیم را به امید کامیابی بر عهده گرفته و پیشاپیش این جواب را هم، در صورت ناکامی، در آستین دارد که من فقط چهار ماه وقت داشتم و ناکامی تیم ربط چندانی به من ندارد.
اما جدای از این ملاحظات، دایی به خوبی میداند که در شرایط اجتماعی و سیاسی فعلی، مسائل بسیار مهمتری در قیاس با موفقیت ایران در جام جهانی وجود دارد. علی دایی اخیرا در مصاحبه با فردوسیپور گفت سیستم کشور ما ایرادات اساسی دارد. در چنین شرایطی، برخی میخواستند با تکیه بر اعتبار دایی شانس موفقیت در جام جهانی را افزایش دهند و از این موفقیت احتمالی به عنوان سرپوشی بر هزار و یک مشکل استفاده کنند.
دایی این قدر عقلانیت سیاسی داشت که وارد این بازی نشود و اعتبار خودش را برای اهداف کسانی که به نحوۀ مدیریت و کشورداری آنها انتقاد دارد، به باد ندهد. فوتبال مخدری نیست که با آن بخواهیم مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را نادیده بگیریم. علی دایی با نپذیرفتن هدایت تیم ملی در جام جهانی، نشان داد که به این جنبۀ ماجرا نیز واقف است.
مردمی که منتقد وضع موجودند، در انتخابات ریاست جمهوری 1400 هیچ کاندیدای به درد بخوری نداشتند. حالا برای اینکه این مردم موقتا مشکلاتشان را فراموش کنند، به دایی مغضوب، که حق مربیگری در لیگ برتر هم عملا از او سلب شده بود، نیمکت تیم ملی را تعارف کردند.
او اگر با تیم ملی در جام جهانی موفق میشد، باز بخشی از بازی حضرات بود. اما دایی میدانست که احتمال ناکامیاش بیشتر است و در این صورت چوب دوسرطلا میشود. یعنی هم بخشی از یک بازی سیاسی میشود، هم شکست در جام جهانی نصیبش میشود.
در واقع علی دایی از وقتی که از لیگ برتر کنار گذاشته شده، اولا اعتبار سیاسیای پیدا کرده که حاضر نیست آن را از دست بدهد، ثانیا میتوان حدس زد که در دوری از غوغای فوتبال، آرامشی در زندگیاش دارد که این یکی را هم حاضر نیست "به آسانی" از دست بدهد.
مجلۀ کیهان ورزشی در شمارۀ اخیرش عکس علی دایی را روی جلدش برده است با این تیتر: «بفرمایید داخل گود!» در صفحۀ 13 هم در کنار عکس دایی نوشته است: «وقت گلایه نیست، زمان انجام وظیفه است». اما دایی ملتفت بود کسانی که دیروز به او جفا کردند، امروز در تنگنا گرفتار شدهاند و میخواهند اعتبار او را خرج خروج از تنگنای خودساختهشان کنند.
در نتیجه شهریار فوتبال ایران پیشنهاد توام با اصرار آقایان برای قبول سرمربیگری تیم ملی را نپذیرفت و ترجیح داد ریش و قیچی به دست کسانی باشد که همفکران پروفسور حسن عباسیاند که مدام به اهالی فوتبال حمله میکند و اتفاقا همین چند وقت قبل، تلویحا از سخنان دایی در مصاحبه با عادل فردوسیپور نیز با آن لحن تند و عصبی و پرخاشگرانهاش انتقاد کرد.
نظر کاربران
آ ماشالله به این مقاله
اولا کیروش برگردانید، نمیتوانید دائی سرمربي تيم ملي فوتبال بکنید اگر میخواهید آبروریزی نشه فوتبالیست ها برای خودشان بازی نکنند
درود به شما و قلم شیواتون ایرانی اصیل و نویسنده مردمی