پناهندگی و مهاجرت؛ چرا زنان با «رئیس» نمیمانند؟
فدراسیون وزنهبرداری ایران روزهای عجیبوغریبی را سپری میکند؛ فدراسیونی که ماههاست با بازگشت مجدد و عجیب علی مرادی به صندلی ریاست، حواشی ریزودرشتی را تجربه کرده، این روزها بیش از هر زمان دیگری زیر تیغ انتقادات قرار گرفته است.
روزنامه شرق: فدراسیون وزنهبرداری ایران روزهای عجیبوغریبی را سپری میکند؛ فدراسیونی که ماههاست با بازگشت مجدد و عجیب علی مرادی به صندلی ریاست، حواشی ریزودرشتی را تجربه کرده، این روزها بیش از هر زمان دیگری زیر تیغ انتقادات قرار گرفته است.
دلیل انتقادات کنونی به داستان خروج دختران نخبه وزنهبرداری از ایران مربوط میشود. یکتا جمالی، دختر تاریخساز وزنهبرداری که اولین مدالهای تاریخ وزنهبرداری برای زنان ایرانی را به دست آورده، بهتازگی در رقابتهای آتن ناپدید شده و حالا گفته میشود به کشور آلمان پناهنده شده است.
او یکی دیگر از استعدادهای ناب ورزش ایران است که سر از آلمان درمیآورد و قرار است در ادامه زندگی حرفهایاش با پرچم این کشور در میادین حاضر شود. پناهندگی یکتا جمالی، دختر 17ساله و مستعد وزنهبرداری ایران، بخشی از اتفاقات تلخ فدراسیون وزنهبرداری است؛ چون 24 ساعت بعد از اعلام پناهندگی او، پریسا جهانفکریان دیگر وزنهبردار مستعد ایرانی هم خبر از مهاجرتش داده است. او گفته به دلیل کمتوجهی به ورزش زنان ایران را ترک میکند. پریسا هم گفته که به آلمان مهاجرت و مابقی دوران حرفهایاش را در این کشور سپری میکند.
حالا فدراسیون طی 48 ساعت دوبار ضربه شده و دو ورزشکار تاریخسازش را از دست داده است. درباره یکتا که به اندازه کافی مطلب نوشته شده است ولی درباره پریسا ذکر همین نکته بس که او اولین سهمیه تاریخی المپیک را برای وزنهبرداری زنان به دست آورد؛ هرچند با شاهکار همین فدراسیون، او از اعزام به المپیک بازماند. با وجود این پناهندگی و مهاجرت، داستان حضور زنان در فدراسیون وزنهبرداری به همین جا ختم نمیشود.
در چهار سال گذشته، این فدراسیون چهار نایبرئیس زن داشته و هرکدام که این سمت را در فدراسیون داشتهاند، بعد از قریب به یک سال ترجیح دادهاند به همکاریشان با فدراسیون علی مرادی به عنوان رئیس فدراسیون وزنهبرداری پایان دهند. مسئله اینجاست که چه اتفاقی برای زنان در این فدراسیون رخ میدهد که هیچکدام حاضر به ماندن پای رئیس پرحاشیه نیستند؛ یکی پناهنده شده، یکی مهاجرت کرده و در عرض چهار سال، سه نفر از نواب رئیس زنان این فدراسیون هم استعفا دادهاند.
خروج بیسروصدای ریحانه طریقت
وزنهبرداری زنان ایران از سال 1396 کارش را شروع کرد. اگرچه این شروع را به پای علی مرادی نوشته و از توجه او به ورزش زنان حرف زدهاند ولی مشخصا تشکیل تیم وزنهبرداری زنان یکی از اجبارات فدراسیون جهانی بود. آنها به فدراسیون وزنهبرداری ایران هشدار دادند اگر تیم ملی وزنهبرداری زنان را راهاندازی نکنند، اجازه فعالیت به آنها داده نمیشود. اینطور شد که فدراسیون وزنهبرداری ایران هم دست به کار شد و از همان سال رفتهرفته استارت ساختن تیم ملی وزنهبرداری زنان زده شد.
اولین نایبرئیس زنی که برای فدراسیون وزنهبرداری انتخاب شد، ریحانه طریقت بود. او برای راهاندازی این تیم، برگزاری رقابتهای وزنهبرداری برای زنان و صدالبته گرفتن مجوز برای لباس رسمی زنان جهت شرکت در مسابقات تلاشهای زیادی انجام داد. با وجود کارهای اولیه و مثمرثمری که طریقت برای وزنهبرداری زنان انجام داد، به ناگاه در بهمن 1397 از فدراسیون وزنهبرداری ایران کنار گذاشته و عنوان شد که بهزودی نایبرئیس جدیدی انتخاب خواهد شد. حذف ناگهانی ریحانه طریقت آنقدر عجیب بود که حساسیت رسانهها را تحریک کند.
رئیس فدراسیون دلیل قطع همکاری با ریحانه طریقت را درجازدن وزنهبرداری زنان اعلام کرد و گفت: «از نایبرئیس بانوان به علت زحماتی که در طول فعالیتش کشید، تشکر میکنم. یک سال است که این رشته در بخش بانوان راهاندازی شده است و با توجه به حمایتهایی که از سوی مسئولان داشتیم، انتظار میرفت که در مسیر پیشرفت قرار داشته باشیم اما بعد از یک سال دوباره به سر خط رسیدیم. به همین علت نیاز به ایجاد تغییراتی در بدنه احساس شد. هماکنون مشغول مطالعه روی نفرات جدید هستیم و بعد از انجام ارزیابیهای لازم نایبرئیس جدید بانوان را معرفی خواهیم کرد».
طریقت اما بعدها دلیل اصلی جداییاش از فدراسیون را تضاد برنامههای با رئیس عنوان کرد و از اردوی تیم ملی چیزی شبیه به «دورهمی» یاد کرد. او گفت دلیل جداییاش از فدراسیون وزنهبرداری، این بوده که از نقطهای به بعد برنامهها و اهدافش با رئیس فدراسیون یکی نبوده است. طریقت از تلاش برای حضور وزنهبرداران دختر ایران در مسابقات جهانی و بازیهای آسیایی سخن گفته که البته این تلاشها نافرجام بودهاند.
نایبرئیس فدراسیون وزنهبرداری همچنین گفته بود اردوی وزنهبرداران دختر چیزی شبیه به دورهمی وزنهبرداران بوده؛ زیرا آنها از حداقل امکانات بیبهره بودهاند. موضوعی که به ریاست فدراسیون منتقل شده، اما اتفاقی رخ نداده است. طریقت اظهارات جالب دیگری نیز داشت؛ از واگذاری امور بانوان به دبیر فدراسیون پس از مسابقات مشهد تا اثرگذاری نظرات یک خانواده در تصمیمات فدراسیون وزنهبرداری. نایبرئیس معتقد بود جانشین او، مثل خودش تا زمانی میتواند کارها را پیش ببرد که مطابق خواستههای رئیس حرکت کند.
بهرامی یک سال و ۴ ماه ماند ولی...
بعد از جدایی پرحرفوحدیث اولین نایبرئیس زن، در بهمن ۹۷ فدراسیون بهار بهرامی را بهعنوان نایبرئیس جدید معرفی کرد. پس از آن بهار بهرامی، دومین نایبرئیس بانوان فدراسیون بود که او نیز پس از یک سال و چهار ماه فعالیت، در خرداد سال ۹۹ از سمت خود استعفا داد؛ البته بهرامی دلیل جداییاش از فدراسیون وزنهبرداری را مسائل شخصی عنوان کرد و گفت دنبال ایجاد حاشیه برای فدراسیون نیست؛ «درست است که استعفا دادم و این کنارهگیری به خاطر برخی از مسائل شخصی بود».
او البته با گلایه از برخی حواشی هم گفت: «کار ما در بخش زنان وزنهبرداری در سطح جهان با تحسین روبهرو شد، اما در داخل منصفانه به این کار نگاه نشد. بهتر است از حاشیهسازی در این رشته پرهیز شود. نباید تنها نقاط منفی را برجسته کنیم، بلکه لازم است برجستهسازی نکات مثبت نیز مورد توجه قرار گیرد». بهرامی همچنین شایعه اختلاف نظر با علی مرادی، رئیس فدراسیون وزنهبرداری را رد کرد و اصرار داشت که خروجش از این فدراسیون فقط به دلیل مسائل شخصی است.
مریم منظمی هم با علی مرادی به مشکل برخورد؟
بعد از خروج بهار بهرامی، مریم منظمی در تیر 1399 بهعنوان نایبرئیس جدید فدراسیون وزنهبرداری معرفی شد، ولی عمر حضور در این پست هم فقط به یک سال قد داد! مریم منظمی که از کارمندان وزارت ورزش و جوانان بهعنوان نایبرئیس بانوان فدراسیون وزنهبرداری مأمور شده بود، گفت به علت تمدیدنشدن مهلت مأموریتش استعفا داده تا به وزارتخانه متبوعش بازگردد. بااینحال خروج او از فدراسیون بدون حاشیه نبود. او درست روزهایی از فدراسیون وزنهبرداری جدا شد که این تیم در آستانه حضور در المپیک بود و به نظر باید امور زنان این فدراسیون بهتر مدیریت میشد.
اگرچه مرادی هم تأیید کرد که منظمی باید به کارش در وزارتخانه برمیگشت، ولی شاهدان عینی خبر دادند او بعد از حضور در جلسه با علی مرادی و خروج از اتاق او خبر استعفایش را رسانهای کرد و گفت که مأموریتش در فدراسیون وزنهبرداری به اتمام رسیده است. اینطور شد که سومین نایبرئیس زن فدراسیون وزنهبرداری هم قریب به یک سال بعد از فعالیتش در این فدراسیون از کارش استعفا داد تا این پرسش مطرح شود که چه اتفاقی در این پست میافتد که کسی نمیتواند در یک بازه زمانی چهارساله زمام امور را به دست بگیرد.
بعد از خروج منظمی هم که علی مرادی فعلا زهرا پورامین را بهعنوان سرپرست نایبرئیس زنان فدراسیون وزنهبرداری انتخاب کرده تا نایبرئیس بعدی را انتخاب و معرفی کند. به این ترتیب از سال 1396 تاکنون، برای یک پست زنان در فدراسیون وزنهبرداری، چهار نفر معرفی شده و کار کردهاند که سه نفر از آنها استعفا دادهاند. این روند به طور قطع خودش میتواند یک رکورد ویژه باشد.
مورد غمانگیز پریسا!
فدراسیون علی مرادی این روزها به قدر کافی حاشیه دارد. او متهم به این است که با لابیهای خاص به هر قیمتی در فدراسیون مانده و از طرفی از کنار هیچ سفری هم بهسادگی نمیگذرد. با وجود اینکه این روزها بحث پناهندگی یکتا جمالی داغ است، ولی داستان مهاجرت پریسا جهانفکریان هم چیزی نیست که بشود بهسادگی از کنارش عبور کرد. او سهمیه تاریخی وزنهبرداری زنان برای المپیک را به دست آورد، ولی با بیمدیریتی محض در فدراسیون وزنهبرداری، این سهمیه از دست رفت.ا لبته جنجال اصلی قبل از کسب این سهمیه رخ داد و فدراسیون به جای حمایت از جهانفکریان او را به کمیته انضباطی دعوت و سپس از تیم ملی خط زد!
خود جهانفکریان موضوع را اینطور شرح داد: «در اردوی یکی مانده به آخر مینیسک زانوی من ملتهب شد و با هر زحمتی بود، آن اردو را به پایان رساندم و پس از آن از زانویم MRI گرفتم و پزشک عنوان کرد که مینیسک زانویم دچار پارگی جزئی شده است و باید بهسرعت درمان شود و نیاز است که ۱۰ جلسه فیزیوتراپی داشته باشم تا پس از آن بتوانم به تمرینات برگردم اما اگر درمانش نکنم ممکن است پارگی کامل شود و در آن صورت نیاز به عمل جراحی وجود دارد. زمانی که اردو شروع شد با خانم منظمی، نایبرئیس بانوان فدراسیون تماس گرفتم و وضعیتم را شرح دادم و عنوان کردم که با تأخیر به اردوی تیم ملی اضافه میشوم تا درمانم را کامل کنم. او به من گفت باید با رئیس فدراسیون مشورت کند و سپس اطلاع داد که آقای مرادی گفته اصلا من به اردو نیایم. پس از آن دوباره با آقای خورشیدی مشاور فنی تیم بانوان تماس گرفتم و گفتم هر موقع که بخواهند آماده دادن تست دوپینگ هستم که او هم اعلام کرد آقای بیرانوند دبیر فدراسیون عنوان کرده که نیازی نیست تست دوپینگ بدهم و به همین صورت از مسابقات قهرمانی آسیا کنار گذاشته شدم. این در حالی بود که برای کسب سهمیه المپیک امتیاز جمع میکردم و نیاز بود که در آن مسابقه شرکت کنم اما آن را از دست دادم و اکنون هم المپیک را که از ابتدا تلاش زیادی برای آن داشتم، از دست دادم».
جهانفکریان در پاسخ به این پرسش که فدراسیون درباره احتمالاتی که وجود داشت تا او سهمیه المپیک بگیرد تاکنون با او صحبتی نکرده بود، تصریح کرد: «بههیچوجه با من هیچ صحبتی نشده بود و حتی در مدتی که آسیب دیده بودم اصلا با من تماس نگرفتند و تمام هزینههای درمانیام را نیز خودم پرداخت کردم».
وزنهبردار دسته مثبت ۸۷ کیلوگرم زنان ایران در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه پس از گلایههایی که نسبت به فدراسیون داشت و حتی آن را در صفحه شخصی خود نیز مطرح کرد نگران نیست که دیگر به اردوی تیم ملی دعوت نشود، تأکید کرد: «آرزوی هر ورزشکاری رفتن به المپیک است، وقتی آن را ناعادلانه از من گرفتند الان باید از حق و حقوقم دفاع کنم. باید برای زحمتی که کشیدم، حرف میزدم و دیگر نمیخواستم سکوت کنم و هیچ جایی هم جز صفحه شخصی خودم نداشتم».
اگرچه پریسا آن زمان برای رقابتهای کسب سهمیه اعزام نشد ولی اقدام دولت ساموآ برای نفرستادن وزنهبردارش به المپیک، خودبهخود پریسا را مسافر توکیو کرد و او اولین وزنهبردار زن ایرانی شد که سهمیه را به دست آورد؛ اما مشکل این بود که در فدراسیون وزنهبرداری کسی به پریسا خبر نداده بود که هنوز شانس کسب سهمیه دارد. او هم که از رفتن به المپیک ناامید شده بود دستش را به تیغ جراحان سپرد تا به همین سادگی، بخت حضور در این بازیهای بزرگ را از دست بدهد.
جهانفکریان بعدها پرده از این اتفاق مهم برداشت و گفت: «من مصدوم بودم و پس از انتقادهایی که از فدراسیون انجام دادم به کمیته انضباطی احضار شدم و آنجا پنج نفر نشسته بودند و گفتند چرا از فدراسیون انتقاد کردی، در آن جلسه کلی تهدیدم کردند و گفتند محرومت میکنیم. مسئولان فدراسیون حتی به من نگفتند که من شانس کسب سهمیه المپیک را دارم و فردای آن جلسه من دستم را عمل کردم در صورتی که میتوانستم با همین وضعیتم در المپیک حاضر شوم و در حال حاضر دیگر هیچ شانسی ندارم و المپیک را از دست دادم».
جهانفکریان در ادامه میگوید: «مسئولان فدراسیون به من گفتند تو در خارج از اردو مصدوم شدی و به همین دلیل هزینه جراحی دستم را پرداخت نکردند و مجبور شدم 30 میلیون از جیب خودم هزینه کنم».
جهانفکریان اما روز گذشته با انتشار پستی در اینستاگرام خبر مهاجرت از ایران را تأیید کرد. او همچنین در مصاحبه با ایرنا موضوع را بیشتر شرح داد و گفت: «به خاطر بیکفایتی فدراسیون و عدم توجه به تمرینات این تصمیم را گرفتم. تجهیزات لازم برای تمرین ندارم و مجبورم از ایران بروم. در یک سال گذشته نیز به اردو دعوت نشدم. به دنبال پناهندگی نیستم و آمدم تا وزنهبرداری را در آلمان ادامه دهم. در ایران فدراسیون همکاری لازم را انجام نداد و به المپیک هم اعزام نشدم. به هر دری زدم برای تمرینکردن جواب نگرفتم. میخواهم وزنهبرداری را در آلمان ادامه دهم. نمیتوانستم با ماندن در ایران روی آینده ورزشی خود ریسک کنم. در این مدت تلاش و اعتراض کردم و چیزی جز کمیته انضباطی، محرومیت و داستانهای حذف از المپیک برای رقم نخورد. حتی وقتی به فدراسیون وزنهبرداری رفتم و گفتم که اجازه دهید تا در ورزشگاه آزادی تمرین کنم، آنها اجازه ندادند. پس یک ورزشکار باید کجا تمرین کند؟ حق و حقوقم را ندادند و فدراسیون من را از المپیک حذف کرد و چگونه میتوانستم در ایران بمانم».
ارسال نظر