دعای روز هفدهم ماه رمضان و اعمال آن
فصلی که خداوند دستان بنده خویش را میگیرد، با او هم صحبت میشود و او را تا بینهایت نور و هستی، بالا میبرد.
برترینها: فصلی که خداوند دستان بنده خویش را میگیرد، با او هم صحبت میشود و او را تا بینهایت نور و هستی، بالا میبرد.
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الی التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ علی محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین».
«ای خدا در این روز مرا به اعمال صالح راهنمایی کن و حاجتها و آرزوهایم را برآورده ساز ای کسی که نیازمند به شرح و سوال بندگان نیستی، ای خدایی که به آنچه در سینه عالمیان است آگاهی درود فرست بر محمد و آل اطهار او».
«نماز شب» هفدهم ماه رمضان
دو رکعت است که در رکعت اوّل یک حمد و هر سوره که خواهد و در رکعت دوم حمد و ۱۰۰ مرتبه توحید خوانده و بعد از سلام ۱۰۰ مرتبه لا اِلهَ اِلا اللّهُ گفته شود.
شب هفدهم شب بسیار مبارکی است که در آن شب لشکر حضرت رسول(ص) با لشکر کفّار قریش ملاقات کردند در بدر و در روزش جنگ بدر واقع شد، حق تعالی لشکر آن حضرت را بر مشرکین ظفر داد و آن اعظم فتوحات اسلام بود لهذا علماء فرمودهاند که در آن روز مستحب است صدقه و شکر خدا بسیار نمودن و غسل و عبادت در شبش نیز فضیلت بسیار دارد.
مؤلف گوید که روایات بسیار وارد شده که در آن شب بَدْر حضرت رسول(ص) با اصحاب فرمود کیست امشب برای ما برود از چاه آب بکشد بیاورد اصحاب سُکوت کردند و هیچکدام اِقدام بر این کار نکردند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشکی برداشت به طلب آب بیرون رفت و آن شب شبی بود سرد و باد میآمد و ظلمت داشت، پس رسید به چاه آب و آن چاهی بود بسیار گود و تاریک و آن حضرت دَلوی نیافت تا از چاه آب کشد لاجَرَم به چاه پایین رفت و مشک را پر کرد و بیرون آمد، رو کرد به آمدن که ناگاه باد سختی برخورد به آن حضرت که آن حضرت از سختی آن نشست تا برطرف شد پس برخاست و حرکت فرمود که ناگاه باد سختی دیگر مانند آن آمد. آن حضرت نشست تا او نیز رد شد دیگر باره برخواست برود مرتبه سوم نیز همان نحو بادی رسید و آن حضرت نشست و چون رد شد برخاست و خود را به حضرت رسول(ص) رسانید.
حضرت پرسید که یا اَبَاالحسن برای چه دیر آمدی عرض کرد که سه مرتبه بادی به من رسید که بسیار سخت بود و مرا لرزه فراگرفت و این مکث به جهت برطرف شدن آن بادها بود، فرمود آیا دانستی آنها چه بود یا علیّ؟ عرض کرد: نه. فرمود آن اوّل جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و دیگری میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و پس از آن اسرافیل بود با هزار ملائکه که سلام کرد بر تو و سلام کردند و اینها به جهت مَدَدِ ما فرود آمدند.
ارسال نظر