سرقت یک میلیاردی خواستگار از دختر تاجر
مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت طلاها و دلارهای داخل خانهاش خبر داد و گفت: در کار خرید و فروش فرش هستم و چند روز قبل برای معاملهای به یکی از شهرهای شمالی کشور رفته بودم. وقتی به خانه برگشتم شوکه شدم.
فرارو: مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت طلاها و دلارهای داخل خانهاش خبر داد و گفت: در کار خرید و فروش فرش هستم و چند روز قبل برای معاملهای به یکی از شهرهای شمالی کشور رفته بودم. وقتی به خانه برگشتم شوکه شدم. همسرم بیهوش روی زمین افتاده بود و از دخترم نیز خبری نبود. همسرم را به بیمارستان بردم. پزشک معالجش گفت: اگر کمی دیرتر او را آورده بودید جانش را از دست میداد. علت بیهوشی او مسمومیت عنوان شد، ابتدا تصور میکردیم همسرم دست به خودکشی زده است. اما زمانی که به هوش آمد راز این ماجرا را برملا کرد.
مرد تاجر در ادامه گفت: من و همسرم بچه دار نمیشدیم. سالها قبل دختری را به فرزندخواندگی قبول کردیم. نازنین بعد از چند سال فهمید که فرزند واقعی ما نیست، اما مشکلی با این موضوع نداشت. همسرم درباره شب حادثه گفت که نازنین به میهمانی رفته بود و بعد از بازگشت مقداری کیک آورد و گفت: کیک تولد دوستش است. اما بعد از خوردن کیک بیهوش شد.
زمانی که همسرم از بیمارستان ترخیص شد و او را به خانه آوردیم تازه متوجه شدم که تعدادی فرش قیمتی و طلاها و دلارهایم که حدود یک میلیارد تومان ارزش داشت به سرقت رفته است.
این درحالی است که در این مدت از نازنین خبری ندارم و هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم خاموش است. مطمئنم دزدی کار دختر خواندهام است و از شما میخواهم که او را پیدا کنید.
بازگشت از ترکیه
درحالی که تحقیقات برای یافتن رد و سرنخی از نازنین ادامه داشت، چند روز بعد مأموران پلیس پایتخت متوجه شدند که نازنین به سفارت ایران در ترکیه رفته و با کمک آنها به ایران بازگشته است. بدین ترتیب تحقیقات از دختر جوان آغاز شد و او گفت: چند ماه قبل در فیسبوک با مرد ۴۰ سالهای بهنام کوروش آشنا شدم. کوروش چهره خوبی داشت و مدعی بود که وضع مالی خوبی هم دارد. بعد از مدتی او به من ابراز علاقه کرد. حتی به خواستگاریام آمد، اما پدرم با این ازدواج مخالفت کرد. پدرم در تحقیقات متوجه شده بود کوروش یک بار ازدواج کرده، اما از همسر اولش جدا شده است. از طرفی فهمید کوروش سابقه کیفری داشته و به اتهام جعل در زندان بوده است.
پدرم به هیچ عنوان حاضر نشد ما ازدواج کنیم، اما من عاشق کوروش شده بودم. او که علاقه مرا به خودش دید میگفت: تو دختر خوانده این خانواده هستی و برای همین هم هست که دل شان نمیخواهد خوشبخت شوی.
دختر جوان گفت: با پیشنهاد کوروش به بهانه شرکت در جشن تولد، کیکی تهیه کرده و داخل آن داروی بیهوشی ریختیم. بعد از اینکه مادرم کیک را خورد و بیهوش شد در خانه را برای کوروش باز کردم و او وارد شد و تمام طلاها و دلارهای پدرم را سرقت کردیم. چند روزی در خانه یکی از دوستان کوروش ماندیم و درنهایت قاچاقی از کشور خارج شدیم. کوروش میگفت: میخواهد مرا به استرالیا پیش خانوادهاش ببرد.
با هم به ترکیه رفتیم و دو روزی در هتل بودیم روز سوم کوروش به بهانه اینکه میخواهد به سراغ یکی از اقوامش در ترکیه برود مرا ترک کرد و دیگر برنگشت. من که نه پولی داشتم و نه آشنایی برای کمک درمانده شده بودم تا اینکه یک ایرانی را دیدم و به من پیشنهاد داد که حتماً به سفارت ایران در ترکیه بروم و خودم را معرفی کنم.
من هم به سفارت رفتم و با کمک آنها به ایران برگردانده شدم.
بهدنبال اظهارات دختر ۱۷ ساله تحقیقات برای دستگیری کوروش ادامه دارد.
نظر کاربران
اول بایدکوروش روپیداکنن بعدختره روبفرستن بهزیستی تاسرش عقل بیاد کودن بی خاصیت
پاسخ ها
افرين افرين .دختر نمك نشناس
نمک به حروم این پدرو مادر چقدر زحمت کشیدن تا این دخترو بزرگ کردن بعد فورا گول یک مرد غریبه روخورد و دار و ندارشونو دزدید داد به پسره . دخترا چقدر زود گول میخورن
دیروز تا حالا این دومین خبر درباره شاهکار فرزندخوانده ها نسبت به پدر و مادر بیچاره ای هست که این همه در حقشون خوبی کردن. واقعا معلوم نیست این بچه ها چه والدینی داشتن و چطور دنیا اومدن. از طرفی محبت هم نبینن یه طور دیگه لطمه به جامعه میزنن. ادمهای لاابالی لااقل روابطتون تنظیم شده باشه بارداری و بچه پس انداختنتون چیه به همون هوستون اکتفا کنید بیمقدارها
پاسخ ها
فعلا سقط جنین حرام است و قصاص داره تو این مملکت
آقا نمیشه که یکی بره یه غلطی بکنه بعد سقطش بکنه حرفا میزنی ها
این دختر خوانده نمک نشناس و نیمه قاتل دیگر به هیچ عنوان نیاید ' اجازه راهیابی به درون خانه داشته باشد'!
مرد چهل ساله جای پدر دختر نوجوان ۱۷ساله هس و اون رو گول زده ، پیرمردها ساله نفهم
مرد چهل ساله جای پدر دختر نوجوان ۱۷ساله هس و اون رو گول زده ، پیرمردها ساله نفهم
خاک بر سرت تازه 17 سالتم هست. بی شعور. باید گوشه بهزیستی میموندی میپوسیدی نکبت
پاسخ ها
احسنت
پدرومادرفپاکاراین دختررابه بهزیستی برگردانید تابیش ازاین ازارندیده اید شاید نوبت بعدمرگتان رارقم بزند
چه ساده
قابل توجه کسانی که میرن از پرورشگاه بچه میارن بابا اینکارو نکنید اینا از گوشت و خون شما نیستن و فقط زحمت بیفایده براشون میکشید تا بزرگ شدن چه پسر چه دختر بلای وحشتناک سرتون میارن تجربه ثابت کرده که این بچه ها بخاطریکه اکثرا نامشروع متولد شدن همشون خلافکار از آب درمیان. ما تو آشنا و بستگان داشتیم و اینو دیدم که میگم .اگر تا آخر اجرتون بچه دار نشید شرف داره که از اینا قبول کنید به فرزندی. دست به دامان خداوند و امامان معصوم بشید تا بچه دار بشید نه این بچه های حاصل فساد و حروم.
پاسخ ها
سلام عزیز این بچه ها چه گناهی کردند.همه جا ادم خوب است .آدم بد هم است.از هزارهابچه ای که مردم خدا پرست .از پرورشگاه می گیرند.شاید چند تاشون بددربیاد.ایا بچه های بعضی از آدمهای که همه می شناسیم.که حتی شبها نماز شب می خوانند.همشون خوب در آمده اند؟؟؟
باید این دختر رو از خونش بندازه بیرون
پاسخ ها
کاربر22:44لایک لایک لایک واقعالایک زدی به وسط خال
مرد مطلقه سن بالای کثیف ۴۰ساله
پاسخ ها
خاک بر سر این دوختی مال اموال اخرش مال خودش میشد نمیخاست ابکار کثیف بکنه شهوت این دوختر بالا بوده نمیتونسته خودش کنترل کنه
فرزند واقعی بهت رحم نمبکنه وای به حال فرزند خونده
نتیجه اخلاقی داستان اینه که بنزین را یک شبه گران نکنیم.
دختر 17 ساله؟ مرد 40 ساله؟ بعد میگن کودک همسری بده. خب خود خانما دارن پا میدن این وسط تقصیر کوروش چیه؟
خدایا خودت نجاتمون بده
احمق حقته تا یاد بگیری به مردا نباید اعتماد کرد
گرگ ماده دوپا وحشی همینه البته همه زنها همینطورن این گرگ ماده دوپای بی عقل مال وثروت پدرش را همراه جان کس که بزرگش کرده را فدای کسی که چند شب باهاش بوده اونهم نامحرم پس نتیجه میگیریم که هرموقعی که خراز نردبان بالا رفت عقل زن هم کامل میگردد که امکان نداره حال بگو باغریبه خوش گذشت باچه روی برگشتی خونه باید خودکشی میکرد خاک بر سرت خون این گرگ ماده حلاله
دختر ۱۷ساله مرد ۴۰ساله؟ واقعا چرا بعضی از این دخترا اینقد احمقن
وقتی رفت باپول یارانش زندگی کرد متوجه میشه چقد بدبخته دیگه ازاین غلطا نمیکنه
خوشی زیر دلش زده
چە قدر خوبی کن در حق دختر باناز نعمت بزرگش کردن ولی همین کە عاشق میشن این گرگهای مادە پشت بە همەخوبی میکنن اون حقش بێرونش کنن از خونە کە ولگرد بیچارە بشە
امان از ۱۷ ساله ها
من بجای پدرومادرش باشم.دیگه اونو توی خونه خودم راه نمیدم.باورکنیدمنم بچه ندارم و خیلی مواقع بخاطره اینکه ازبهزیستی بچه ای بیاریم و بزرگ کنیم باشوهرم قهرودعوا کردم.اماحالا که این چیزها رو میخونم میگم خوب شد که نیاوردیم.اخه شوهرم همیشه میگه معلون نیست که این بچه ها مال کیاهستن که بیان بشینن سرسفره آدم
احسن خخخ
یعنی اندازه یه نخود عقل نداشته