رویارویی جدید اردوگاه اصلاحات؛ تقابل یا تعامل
بار دیگر ناقوس جدال پیرامون تاکتیک سیاسی در طیفهای مختلف اصلاحات شنیده میشود. تقابلها سختتر از گذشته و مرزبندیها جدیتر از جدالهای پیشین است. مناقشه معطوف به آینده امر سیاسی در اردوگاه اصلاحات است. از یک سو فرزندان معنوی مرحوم هاشمی رفسنجانی قرار گرفتهاند و در سوی دیگر میدان نبرد مشارکتیها صفآرایی کردهاند. پیروز این آوردگاه کیست؟
روزنامه صبح نو نوشت: بار دیگر ناقوس جدال پیرامون تاکتیک سیاسی در طیفهای مختلف اصلاحات شنیده میشود. تقابلها سختتر از گذشته و مرزبندیها جدیتر از جدالهای پیشین است. مناقشه معطوف به آینده امر سیاسی در اردوگاه اصلاحات است. از یک سو فرزندان معنوی مرحوم هاشمی رفسنجانی قرار گرفتهاند و در سوی دیگر میدان نبرد مشارکتیها صفآرایی کردهاند. پیروز این آوردگاه کیست؟
آقای سعید حجاریان اصلیترین ایدهپرداز جریان تندروی اصلاحات است؛ سخنان او بهمثابه مشق شب کنش سیاسی آنان محسوب میشود. او این روزها پشیمان از تکرارهای انتخاباتی است و روند حاکم در انتخابات را مصداقگرایی قدرت تلقی میکند و حتی کلیدواژه «نافرمانی مدنی» را در دستورکار اصلاحات قرار میدهد و در همین راستا اظهار داشت: « نافرمانی مدنی در خلاء شکل نمیگیرد. پیش از آن، ابتدا باید تجمع سلولی داشت و اقداماتی مانند کتابخوانی، جزوهخوانی و... صورت داد و سپس تجمعهای موضوعی و بعد هم تجمعهای سراسری انجام شود. بعد از اینهاست که نوبت نافرمانی فرامیرسد. در نافرمانی مدنی، افراد با علم به جریمه شدن دست به عمل میزنند.»
و سپس سعید حجاریان بخشی دیگر از پروژه فکری جدیدش را در قالب پاسخ به ۴۲۰نفر از جوانان به روشنفکران رونمایی کرد و پرچم «استمرار پروژه دوم خرداد» مجدد برافراشت و در این راستا نوشت: «پروژه دوم خرداد آنگونه که باید پیش نرفت و در میانه راه متوقف شد. لذا، نباید دموکراسی را -که تجربه زیستن در اتمسفر آن را نداشتهایم- تخطئه کرد.». کلیدواژههای جدید پروژه سیاسی جریان تندروی اصلاحات در قالب گزاره نافرمانی مدنی در بستر امتداد پروژه دوم خرداد نمود مییابد اما این پروژه با مخالفت جدی کارگزارانیها مواجه شده است.
کارگزاران؛ از برافراشتن اتحاد استراتژیک تا سخنرانی کنایهآمیز
صفآرایی حزب کارگزاران سازندگی در برابر طیف حامی حزب مشارکت نبرد برای تصاحب قدرت در جریان اصلاحات است؛ نبردی به قدمت شورای شهر اول تا چینش لیست مجلس دهم.
کارگزارانیها تحولات حاکم در جریان تندروی اصلاحات را رفتاری معطوف به پشیمانی از گذشته میدانستند و نماد آن را در کنش سیاسی بهزاد نبوی صورتبندی میکردند.
آقای محمدقوچانی از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با نثر آکنده از خشم پیرامون سیاستورزی چپگرایانه نوشت: «چپروی حرکت افراطی و رادیکال خارج از ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی موجود است.... از سوی دیگر چپروی در نهایت به راستگرایی ختم میشود همچنان که راستروی به چپگرایی. راستروی آن قدر عرصه سیاست را تقلیل میدهد و پایینتر از ظرفیتهای اجتماعی موجود فعالیت میکند که چپگرایی سر بر میآورد و چپروی آنقدر عرصه سیاست را تحریک میکند و بالاتر از ظرفیتهای اجتماعی موجود حرکت میکند که راستگرایی به قدرت میرسد.
چپروی به افسردگی سیاسی و انفعال عملی دامن میزند و سیاسیون جوان را ناامید از تحول به انتظار تغییر مینشاند یا آن که به امید تغییر در آتش رادیکالیسم مینشاند.»
وی سپس روند کنش سیاسی جریان تندرو اصلاحات را به سمت «گذار از ایدئولوژی به استراتژی» توصیف میکردند و برآیند آن را اتحاد استراتژیک راست مدرن به نمایندگی حزب کارگزاران سازندگی و جریان تندرو اصلاحات برای هدف «دموکراسی پایدار» دانست و در همین راستا نوشت: «امروزه جناح چپ مدرن اسلامی در اوج بلوغ سیاسی و تشکیلاتی خود قرار دارد و بهعنوان متحد استراتژیک جناح راست مدرن اسلامی و در تعادل و توازن با دیگر جناحهای اصلاحطلب موتور محرکه بدنه جبهه اصلاحات است.
عبور از فرمگرایی در حفظ نام جبهه مشارکت (خطایی که ملی مذهبیها کردند) به مشارکتیها نوعی پراگماتیسم بخشیده است که اساس علم سیاست است. این تحول، تنها تحولی فرمالیستی نیست؛ در واقع گذار از جبهه مشارکت به حزب اتحاد گذار از ایدئولوژی به استراتژی است...راست مدرن و چپ مدرن دو بازوی جبهه اصلاحات در حرکت در گذار به سوی یک دموکراسی پایدار هستند. مردمسالاری موجود را باید تثبیت و تقویت کرد و این تنها با اتحاد به دست میآید»
اما ماه عسل کوتاه آنان ختم به جدایی شده است. کارگزارانیها از تریبونهای مختلف رفتار جریان تندرو را «آنارشیسم» معرفی میکنند. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در سومین کنگره این حزب، با کنایهگویی در قبال رفتار طیف حامی حزب مشارکت اظهار داشت: «آنچه امروز در اثر چپروی و سیاستزدگی در حال تکوین است دموکراسی نیست؛ بلکه آنارشیسم است. آنارشیسم بزرگترین خدمت را به توتالیتاریسم میکند و در واقع آنارشیسم جاده صاف کن توتالیتاریسم است.»
حمایت برادر کوچک کارگزاران
حزب اعتدال و توسعه برادر کوچک حزب کارگزاران سازندگی است؛ آنان پیشرانهای سیاسی مرحوم هاشمی رفسنجانی در اردوگاه اصولگرایان و اصلاحطلبان بودند. پس از کلیدداری حسن روحانی در پاستور، حزب اعتدال و توسعه اصلیترین تصمیمساز در نهادهای دولتی شد. هرچند در بزنگاهها به حمایت از برادر بزرگتر برمیخیزد. آقای محمود واعظی به صراحت از عدم رابطه خوب دولت با اصلاحطلبان تندرو سخن گفت. این گزارههای انتقادی به سعید حجاریان با واکنش حامیان او همراه شد. طیف تندرو اصلاحات آمادهباش شد.
آقای علی تاجرنیا اظهار داشت:«این درست نیست که زمانی که به حمایت اصلاحطلبان نیاز داریم به آنها توجه کنیم اما پس از آنکه نتیجه مطلوب حاصل شد آنها را از یاد ببریم. بهنظر میرسد اظهارات اخیر آقای واعظی ناشی از دلخوری ایشان از بخشی از جریان اصلاحطلب باشد که انتقادات جدیتر و صریحتری نسبت به دولت مطرح میکنند» و سپس از جواد امام گفت:«متأسفانه امروزه شاهد هستیم کسانی که عنان تصمیمگیری تمامی سطوح دولت را در قبضه خود گرفته و در حال ترکتازی میباشند حتی اطلاعی از مفهوم اصلاحطلبی ندارند. مجید جان دلبندم اصلاحطلبی مفهوم مشخصی دارد. تندرو و کندرو ندارد»
تقابل یا تعامل
جریان اصلاحات در دوراهی سختی گرفتار شده است؛ تقابل یا تعامل با حاکمیت. ایده کارگزاران سازندگی برای آینده اصلاحات متناسب با تجربه صدارت آقای حسن روحانی، پیشبرد گامهای تعاملی است. از آن سو جریان تندرو اصلاحات پس از فرسایش شدید سرمایه اجتماعی و برای گریز از شکستهای انتخاباتی آتی سیاستورزی چالشی و تقابلی را انتخاب کردند. این گزینش راهبرد سرنوشت اصلاحات را تعیین میکند.
نظر کاربران
خاک عالم برسرحزب فاشیست افسادطلبان که جز تزویر وپلیدی چیزی ازانها درتاریخ ۴۰ ساله نیست
بیشتر اصلاحطلبان برای کسب رأی مردم دست به هر اقدامی می زنند، تخلفات شدید انتخاباتی روحانی را که همه دیدند!!!!!!!!!!!!!!!!