جنجال فضای عمومی؛ نوازندگان و کوهنوردان زن
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: کلیپ کوتاهی که به تازگی منتشر شده سه پسر جوان را در شهر رشت در حال نوازندگی و در فضای «عمومی» در خیابان نشان میدهد.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: کلیپ کوتاهی که به تازگی منتشر شده سه پسر جوان را در شهر رشت در حال نوازندگی و در فضای «عمومی» در خیابان نشان میدهد.
هیچ کس متعرض یا معترض آنان نیست تا این که کسی یا کسانی میآیند و این بساط را بر هم میزنند و صدای اعتراض رهگذارانی که به تماشا ایستاده بودند برمیخیزد. البته در این مورد خاص گفته می شود برخورد به خاطر این بوده که شب عزاداری بوده ولی در این صورت هم می توانستند تذکر دهند و نیاز به خشونت و بگیر و ببند نبود و آن رفتار نبود.
به این بهانه نمیخواهم بحثهایی تکراری مانند نیاز جوانان به شادی، یا حق اشتغال برای همه را مطرح کنم یا به انواع موسیقی بپردازم که موسیقی خیابانی را هم در میگیرد یا احتمال همان نکته ناآگاهی از مناسبت روز را نادیده بگیرم.
غرض، موضوع دیگری است و به این خاطر به خبری دیگر هم میتوان اشاره کرد که مربوط به استانی دیگر است و این بار مرجع دستور دهنده و اقدام کننده هم مشخص است و اگر چه به ظاهر متفاوت است اما به دلیلی که خواهم گفت مرتبط اند.
خبر این بود: «هیات کوهنوردی استان خراسان رضوی اجازۀنامۀ همسر برای زنان متأهل و اجازۀ نامۀ اولیای دختران مجرد زیر ۲۰ سال را برای کوهنوردی زنان، لازم دانسته و طی بخشنامهای ابلاغ کرده است.»
هر چند این هیأت پس از مشاهدۀ انبوهی از دیدگاهها و حتی به طنز و سُخره گرفتن این نگاه توضیحاتی ارایه داده و گفته موضوع جدیدی را مطرح نکرده و موادی از یک قانون را اختصاصا یادآور شده اما با این بحث مرتبط است.
در سومین مورد شاهد واکنش های متفاوت به حضور زنان در ورزشگاه ها که فعلا با فشار فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا و در بازی های بین المللی و البته به صورت گزینشی و دست چین شده تابوی آن شکسته شده هستیم.
در این فقره هم باز نمی خواهم به این نکتۀ هزار بار گفته شده بپردازم که مگر همین بازیها را تلویزیون پخش نمی کند یا این که تماشای مسابقۀ فوتبال مردانه به معنی اختلاط ورزش مرد و زن نیست و مثل هر تماشای دیگری است و یا حتما باید فشار خارجی باشد تا حقی اعاده شود یا مگر تا سال ۱۳۶۰ و سه سال بعد از انقلاب، دختران و زنان به ورزشگاه ها نمیرفتند؟
نکته اما این است: در تمام این موضوعات و چه بسا بحث بر سر نوع و اندازه و رنگ حجاب، اختلاف بر سر مالکیت و تصاحب «فضای عمومی» است. این که فضای عمومی متعلق به حکومت است یا شهروندان؟ حتی گاه احساس می شود چند دستگاه با هم رقابت دارند و هر یک مال خود می داند.
تکلیف حریم خصوصی البته روشن است و معلوم است که مأمور پلیس یا افراد دیگر که خود را ضابط قانون معرفی می کنند نمی توانند وارد خانه ها و حریم خصوصی افراد شوند مگر به حکم قانون یا بر پایۀ ظنی که به آنان اجازۀ ورود و تفتیش می دهد ولی باز باید بعدتر در دادگاه تعیین تکلیف شود.
این که اداره ای یا دانشگاهی یا آزمایشگاهی شکل خاصی از پوشش را برای مرد یا زن تعیین یا اجازه نامه ای را مطالبه کند به هر رو پذیرفته می شود یا آژانس های کرایه اتومبیل که برای رانندگان شرط تأهل می گذاشتند، اما این که مردم احساس کنند خیابان و مکان های عمومی هم جملگی در سیطرۀ حکومت است یا کوه و جنگل هم مثل مدرسه و اداره است، بحثی است دیگر.
صریح و روشن این که دعوا بر سر فضاهای عمومی است و این که مالکیت و تصاحب آن با کیست؟
سال ها پیش محسن رفیقدوست در مقام رییس بنیاد مستضعفان با روزنامۀ سلام گفت و گو کرد. آن مصاحبه با این پرسش شروع میشود: «در قانون اساسی اقتصاد بر سه بخش است: دولتی، خصوصی یا تعاونی؟» خبرنگار ادامه میدهد: اگر دولتی است چرا زیر نظر دولت نیست و اگر خصوصی مگر اموال مصادره شده بخش خصوصی سابق را مدیریت نمی کند و اگر تعاونی چرا نسبتی با بخش تعاون ندارد؟» رفیقدوست پاسخ میدهد: نه دولتی است نه خصوصی و نه تعاونی بلکه «عمومی» است.
شهرداری تهران نیز خود را متعلق به بخش عمومی می داند. چون از بودجۀ دولتی استفاده نمی کند.
با این وصف به نکته اصلی می رسیم که همان فضای عمومی است. جدال بر سر تصاحب فضای عمومی هر روز به شکلی در می آید.
حالا می توان نتیجه گرفت. سه جوان نوازنده فضای عمومی را حق خود میدانند و شهروندان معترض به رفتار مأموران رسمی یا غیررسمی یا خودسر نیز. آنان میگویند خیابان و بیابان که متعلق به شما نیست. اداره و دانشگاه که نیست.
این ماجرا دربارۀ ورزشگاه ها نیز صادق است. در نگاه برخی ورزشگاهها هم مثل اداره است و فضای عمومی نیست.
تا تکلیف فضای عمومی روشن نشود و کوه و خیابان و بیابان را هم مثل اداره و ورزشگاه تحت کنترل کامل بدانند این ماجراها ادامه دارد.
غرض این نیست که گفته شود فضای عمومی را رها کنند تا هر که هر کاری خواست انجام دهد اما این تصور که فضای عمومی را مثل بقیه جاها می توانند سفت و سخت کنترل کنند با واقعیت و امکانات سازگار نیست.
کوتاه این که چه در قضیه رشت و چه کوهنوردی در خراسان رضوی و چه برخوردهای دیگر انگار ارادهای اصرار دارد بگوید:
گر بر سر خاشاک، یکی پشّه بجنبد
جُنبیدن آن پشّه، عیان در نظر ماست
حال آن که به جای اصرار بر سیطره بر در و دشت و کوه و خیابان و بیابان، باید به اموری پرداخت که مردمان عادی از عهدۀ آن بر نمی آیند مانند تأمین امنیت، توسعۀ زیر ساخت ها و توجه به بهداشت و آموزش همگانی...
عجالتا چنین به نظر می رسد که جدال بر سر تصاحب فضای عمومی ادامه خواهد داشت.
نظر کاربران
شب عزاداری نبوده دروغ میگن کارشونو توجیح کنند
شب عزاداری نبوده دروغ میگن کارشونو توجیح کنند
این مباحث بی نتیجه است حالا اگه عده ای به مراسم عزاداری محرم حمله میکردند بازهم طرفداران خشونت خفقان میگرفتند
قائدتارهر کاری که قانون ممنوعش نکرده باشه آزاده ولی در کشورهایی مثل ما ابتدا با وضع ممنوعیت های عرفی و بعدا سعی در وارد کردن آنها در مواد قانونی ، عرصه را بر همه تنگ میکنند
از ازادی عمل عده ای این نتیجه شده هرروز یک داستان بد برای ملت و کشور خلق کنند
مثل اینکه کشور اسلامی با کشور غیر اسلامی معنی آن را بعضی ها نمیدانند یا خودشون زدن به نفهمی
پاسخ ها
ای گوساله. بالاخره تا بخوای گاو بشی دل صاحبت آب میشه.