۷۸۷۰۶۰
۲۱ نظر
۵۰۲۲
۲۱ نظر
۵۰۲۲
پ

زوایای پنهانی از قتل خانوادگی در خیابان نبرد

ساعت ۳ عصر روز چهارشنبه ۲۵ مهر، بازپرس ویژه قتل پایتخت و تیم تحقیق پلیس آگاهی تهران در جریان قتل یک زن و مرد سالخورده و دو دختر ۱۷ و ۱۹ ساله در خانه‌ای واقع در خیابان نبرد جنوبی قرار گرفتند.

روزنامه ایران: زن سیاهپوش گوشه‌ای از حسینیه نشسته و مات زده اطراف را نگاه می‌کند. گاهی فریاد می‌کشد و پدر، مادر و دو دختر جوانش را صدا می زند.

انگار دنیا برایش تمام شده است. باور اینکه پدر و مادرش؛ تنها تکیه گاه و سنگ صبورش و دو دختر ۱۷ و ۱۹ ساله‌ای که از جانش عزیزتر بودند در دو گور دو طبقه کنار هم آرمیده‌اند برایش سخت است.تا به حال صد بار آخرین پیامکی را که از شماره پدرش فرستاده شده بود مرور کرده. «پدر و مادرت پیش ما هستند، اگر نیایی فردا قیافه ات دیدنی است...» ضجه می‌زند. کاش تهدید سیروس را جدی گرفته بود. کاش...

ساعت ۳ عصر روز چهارشنبه ۲۵ مهر، بازپرس ویژه قتل پایتخت و تیم تحقیق پلیس آگاهی تهران در جریان قتل یک زن و مرد سالخورده و دو دختر ۱۷ و ۱۹ ساله در خانه‌ای واقع در خیابان نبرد جنوبی قرار گرفتند. با حضور مأموران در محل مشخص شد عامل جنایت پدر ۴۷ ساله خانواده است که پس از بیهوش کردن پدرزن و مادرزن و دو دخترش، آنها را با چاقو به قتل رسانده است.

این مرد که در صحنه جنایت حاضر بود با صراحت به قتل‌ها اعتراف کرد و دستگیر شد.متهم هم‌اکنون برای تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار دارد. روز گذشته خبرنگار ما درباره جزئیات این حادثه تلخ با برادر زن سیروس - متهم به قتل- گفت‌و‌گویی انجام داد که در ادامه می‌خوانید:

«بهرام» با صدایی گرفته و بغض آلود اتفاقات هفته گذشته را مرور می‌کند و افسوس می‌خورد که چرا اجازه داده بود پدر و مادرش میهمان خانه شوهرخواهر سابقش شوند. وی به خبرنگار ما گفت: «این اتفاق شوک وحشتناکی برای خانواده ما بود. خواهر بزرگم از شنیدن این اتفاق سکته کرده و در بیمارستان بستری است و خواهرم که همسر سابق قاتل بود، بهت زده نه حرف می‌زند و نه توانایی انجام کاری دارد. فقط در گوشه‌ای نشسته و ضجه می‌زند. دیدن وضعیت او کم از داغی که به ما رسیده، نیست...»

وی با اشاره به اتفاقات چند شب قبل ادامه داد: «خواهرم یک هفته قبل به خاطر دعوا و زد و خورد با سیروس خانه را ترک کرده بود و برای اینکه مانند همیشه «سیروس» نتواند او را از خانه پدری‌ام به زور ببرد از من کمک خواست. من هم او را به خانه خودم بردم. حتی گفتم گوشی‌اش را خاموش کند تا پیامک‌های سیروس را نبیند. شامگاه سه‌شنبه یعنی یک شب قبل از این اتفاق، «سیروس»، به پدر و مادرم زنگ زده بود و از آنها خواسته بود به خانه او بروند تا چند روزی که او می‌خواست برای فروش خانه‌اش به شمال برود مواظب دخترها باشند.

وقتی من باخبر شدم به مادرم اصرار کردم بچه‌ها را پیش خودشان بیاورند و آنجا نروند. اما ظاهراً «سولماز» خیلی اصرار کرده بود و مادرم نتوانسته بود به او جواب منفی بدهد. «سیروس»، در خانه‌اش دیکتاتوری داشت و هیچ کس حتی دخترانش نمی‌توانستند با او حرف بزنند و اینکه گفته پدر و مادرم در زندگی‌اش دخالت می‌کردند دروغ محض است.»بهرام افزود: «خواهرم چهار سال قبل از «سیروس» جدا شده بود اما چون او مدعی شده بود که هیچ کس به جز او نمی‌تواند بالای سر دخترهایش باشد او را مجبور کرده بود با آنها زندگی کند.

در این سال‌ها چند باری دعوایشان شد و «سیروس» با جار و جنجال و با واسطه قرار دادن دخترهایش، او را به خانه برگردانده بود. اما دفعه آخر خواهرم دیگر نمی‌خواست برگردد. آن شب با اینکه از او خواسته بودم تلفنش را خاموش کند اما دلش طاقت نمی‌آورد و نگران بچه‌ها بود. اما هر بار که گوشی روشن می‌شد پیامک‌های مختلفی از سیروس می‌آمد که هم تهدید کرده بود و هم التماس.

خواهرم حرفی به من نمی‌زد و خودخوری می‌کرد. وقتی دیدم پدر و مادرم به تلفن جواب نمی‌دهند فکر کردم آنها را با خودش به شمال برده اما صبح چهارشنبه خواهرم گفت «سیروس» شب قبل با تلفن پدرمان برای او پیامی تهدید‌آمیز با این مضمون فرستاده بود؛ «پدر و مادرت پیش ما هستند، اگر نیایی فردا قیافه‌ات دیدنی است...».

وقتی این پیام را دیدم مطمئن شدم اتفاقی افتاده است. همان موقع با برادر «سیروس» تماس گرفتم. قرار شد او از برادرش خبر بگیرد و به ما زنگ بزند اما چند ساعت بعد او هم دیگر تلفنش را جواب نداد. ساعت ۹ شب دیگر نتوانستم بی‌خبر بمانم و با خواهرم به خانه «سیروس» رفتیم. خواهرم در حیاط را باز کرد.

از آنجا که برق اتاق روشن بود اما هیچ صدایی از داخل خانه نمی‌آمد، به او پیشنهاد کردم با کلانتری تماس بگیریم. اما مأمور پلیس که آمد از ما خواست همراهش به کلانتری برویم. آنجا بود که فهمیدیم چه بلایی سرمان آمده است و «سیروس»؛ پدر و مادرم و دو دخترش را به طرز فجیعی به قتل رسانده است. برادرانش می‌گفتند از ساعت یک و نیم تا سه جلوی خانه در می‌زدند اما «سیروس» در را رویشان بازنکرده. دست آخر وقتی او سماجت آنها را می‌بیند در خانه را باز می‌کند و اجساد را نشان‌شان می‌دهد.»

وی در ادامه گفت: «سیروس بوکسور حرفه‌ای نبود. او مربی بدنسازی بود و چند سال قبل با برادرش باشگاهی اجاره‌ای را اداره می‌کردند. چند سال اخیر سرمایه‌اش را در کار خرید و فروش موتورسیکلت و ماشین و گاهی هم خانه انداخته بود. نه اعتیاد داشت و نه مشروب خور بود اما عصبی و پرخاشگر بود.

دلم برای خواهرزاده هایم می‌سوزد که حسرت رفتن به رستوران، سینما و یک تفریح دلخوش‌کننده به دلشان ماند و ناکام از این دنیا رفتند. با سیروس قبل از جدایی خواهرم رفت و آمد داشتیم او واقعاً میهمان نواز بود اما افسوس... «سیروس» خانواده خیلی محترمی دارد با آنها هم خوب نبود و مدام با خواهر و برادرهایش دعوا می‌کرد و بیشتر اوقات با همه قهر بود.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بی نام

    شماکه گفتین بعدازقتل خودکشی کرده حالا خداداندتغصیرکدومشونه خدایامارابه خودمون وانگذار

  • ناشناس

    شما رو به خدا بس کنین اینقدر این پرونده رو بازنشر ندین . قصه و گرفتاری مردم کم نیست . آدم از خوندن این ماجرا عصبی میشه

  • بدون نام

    خدا صبردون بده واقعا سخته هیچوقت یادتون نمیره

  • بدون نام

    ای وای های های های

  • بدون نام

    خیلی دلم سوخت وبرایشان اشک ریختم خدا رحمتشان کند روحشان شاد باشد.خیلی سخت است خدا به بازماندگانشان صبر دهد آمین.

  • بدون نام

    خانم چهار سال پیش طلاق گرفته بود ولی با مردک روانی زندگی میکرده؟!!! مگه میشه؟
    دوما دخترا به سن قانونی رسیده بودن و راحت میتونستن با رای دادگاه با مادرشون زندگی کنن و هیچ منع قانونی وشرعی نداشتن ولی چرا تو اون خونه مونده بودن؟!!!
    قضیه خیلی مشکوکه .چرا زنی که طلاق گرفته ودخترانی که از سن ۱۲ سالگی به مطابق قانون میتونستن راحت از اون خونه برن وجدا زندگی کنن اینکار رو نکردن؟ وجالبه مادر که مطلقه بوده با همسرسابق زیر یک سقف بودن.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      الان فکر می کنی خیلی باهوشی
      خانم مارپل پدر خونواده یه مرد عصبی وحشی بوده ابله
      تو از کجا شرایط اون زن می دونی که اینجوری واسهشون مارپل بازی در میاری

    • بدون نام

      آفرین به توباهوش جایزه رو بیارین بدین به این پوآرو شاید دوباره ازدواج کرده بودن و 1000تا شاید دیگه تا کی میخوایم ندونسته قضاوت کنیم

  • م.م

    کاش خودشومیکشت نه ۴ نفربیگناه رو

  • بدون نام

    بدون نام توضیح دادم که نگی مشکوکه . هم دختران بزرگ بودند و هم امکانات داشتند و اگر ناراضی بودند به دایی یا مادر حتی پدر ومادر بزرگ میگفتن ما را ببرید . چیش مشکوکه ؟ فوری مشکوکه ! بگو من بپرسم همسایه مونم یه پا کلانتر خودش . قاتل شکی نیست ولی مقصرین درصدی بخوای مادر بزرگ بچه ها م دخالت نمیکرده بیشتر همین خان دایی هد بازی در میاورده .

    پاسخ ها

    • بدون نام

      یه خورده سبزی بگیر بشین سر کوچه همینجوری که پاک میکنی مشکوک بازی تو دربیار
      فضول خاله زنک

    • دروغگو

      دوستان ندیده خوبم، با خوندن این مصیبت نامه آدم حیران میشه و حتی اگر داستان باشه و حقیقتی نداشته باشد باز اشک آدم جاری میشه چرا بیخودی با هم کل کل می کنید، بیایید باهم مهربان باشیم، گفته اند، صد بدی کردی و دیدی ثمرش را، نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی!!! آخه بدی و بد دهنی با دیگران چه لطفی داره؟؟؟ بیاییم باهم مهربان باشیم،

  • بدون نام

    این کثافت را باید مثله کنند و جلوی سگ بیندازند ،،ای خداااااااا کجایی،دقیقا کجااااایی

    پاسخ ها

    • بدون نام

      واقعاحتمابایدسگ وحشی راکه ازسگ هم بدتره سگ ها که بچه های خودشون هیچ وقت نمیکشن این رابایدزنده زنده ازتمام نقاط بدنش مثله کردوبعدهم جلوسگ ها بندازن شایدسگها هم نخورنش چون میدونن چه موجودیست

    • ح ع

      چ ادمای بیشرف و رذل تودنیاپیدا میشه. پناه بر خدا

  • محمد

    تف بهقبرش

  • محمد لاریجانی

    دولت جای یارانه باید به این ملت تخمه آفتابگردون بده بشینن بخورن سرشون گرم شه و اینقد به پر و پای هم نپیچن و به هم گیر ندن

  • بینام

    درسته که قانون ظاهرا میتونه به نفع بچه ها باشه و الان که به سن قانونی رسیدن بردن با مادرشان زندگی کنند اما در واقع وقتی مرد عصبی و پرخاشگر و دست بزن داره و از مهمترین حربه یعنی ابرو که برا یه زن و دخترا خیلی خیلی مهمه استفاده میکنه ، ااصلا فکر نکنید قانون کاری از دستش بر میاد . قانون هیچ کمکی نمیکنه

  • nastaran

    الهی بمیری زودتر لجنزار. ،حیف اون دوتا دختر

  • ققنوس

    فجیع ، دردناک ، تأسف بار....

  • اسی

    چی بگم هیچی نگم بهتره حیف این دوتا دختر پاک دامن که اینجوری حیف بشن لعنت به چنین پدربیشعوری

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج