۷۲۰۷۰۶
۴۹ نظر
۵۲۰۷
۴۹ نظر
۵۲۰۷
پ

زن جوان: فرزندم را فروختم و به شوهرم نگفتم!

روزنامه ایران یک رخداد عجیب را از زبان یک زن کرمانشاهی نقل کرده است.

روزنامه ایران یک رخداد عجیب را از زبان یک زن کرمانشاهی نقل کرده است.

این روزنامه نوشته است:

«رویا» سن و سالی نداشت اما سختی‌های زندگی چهره‌اش را در هم شکسته بود. مدام گریه می‌کرد و می‌گفت اشتباه کردم. روی صندلی نشست و جرعه‌ای آب نوشید. بدون مقدمه لب به سخن گشود: درست هشت سال پیش بود. شوهرم برای امرار معاش از این شهر به آن شهر می‌رفت. پسر اولم پنج سالش بود. در نبود «سعید» تنهایی‌ام را پر می‌کرد و سنگ صبورم بود. در آن شرایط که برای تأمین هزینه‌های ضروری زندگی و خورد و خوراک پسرمان هم مانده بودیم من دوباره باردار شدم. شوهرم وقتی موضوع را فهمید لبخندی زد و گفت: «نگران نباش. بیشتر کار می‌کنم. خدا روزی رسان است.»

اما من نمی‌توانستم نگران نباشم. در طول ۹ ماه بارداری همش به آینده نامعلوم فرزندی که در شکم داشتم فکر می‌کردم. وقتی کمبودها و حسرت‌های پسر اولم را می‌دیدم هزار فکر اشتباه به ذهنم می‌رسید اما... زمان زایمانم نزدیک بود اما شوهرم به‌خاطر کار به شهرستان رفته بود و به ناچار تنها به بیمارستان رفتم. فرزندم به دنیا آمد؛ پسری تپل و دوست داشتنی که همه کارکنان بخش عاشقش شده بودند. نمی‌دانستم در آن شرایط باید خوشحال باشم یا ناراحت... نمی‌خواستم فرزند دومم را هم با حسرت و آرزوهای دست نیافتنی بزرگ کنم. در همین فکرها بودم که ناگهان ضجه‌های زن کنار تختی‌ام مرا به خود آورد. آن زن بچه‌اش مرده به دنیا آمده بود و پزشکان گفته بودند دیگر هرگز نمی‌تواند باردار شود. ظاهرشان نشان می‌داد دست‌شان به دهانشان می‌رسد. نمی‌دانم چطور شد که آن فکر لعنتی به ذهنم رسید. کاش همسرم آنجا بود و نمی‌گذاشت آن کار را انجام دهم.

آرام از تخت پایین رفتم و با درد وحشتناکی که داشتم خودم را کنار آن زن رساندم. همه جسارتم را جمع کردم و بچه را به آغوشش سپردم. آن زن شوکه شده بود. گفتم: «می‌خواهی مادرش باشی؟» او و همراهانش بهت زده نگاهم می‌کردند و این سؤال در ذهنشان بود که مگر می‌شود مادری بتواند اینقدر راحت از فرزندش بگذرد اما وقتی داستان زندگی‌ام را برایشان گفتم آنها حاضر شدند با پرداخت مبلغی این معامله را انجام دهند. پول را از آنها گرفتم و در حالی که خودم را ملامت می‌کردم و اشک می‌ریختم به شوهرم زنگ زدم. او که منتظر شنیدن خبر تولد فرزندمان بود وقتی صدایم را شنید ساکت شد. به او گفتم بچه مرده به دنیا آمد.

شنیدن صدای گریه‌های همسرم داشت دیوانه‌ام می‌کرد اما برای دلداری به او گفتم: «سرنوشت این بچه آخرش هم مرگ بود و ما هم نمی‌توانستیم کاری برایش بکنیم.»

آن روز بدون فرزندم به خانه برگشتم اما تا همین امروزکه ۸ سال از آن ماجرا می‌گذرد چهره معصوم نوزادم جلوی چشمم است. سال‌ها از آن روز گذشت، شوهرم با کار و تلاش توانست یک شغل مناسب پیدا کند و زندگی‌مان روی روال افتاده بود. اما عذاب وجدان آن تصمیم اشتباه لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد.این شرایط ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح که در خانه تنها بودم زنگ در به صدا درآمد. پسرم در را باز کرد. زن و مردی هراسان وارد حیاط شدند. وقتی از پنجره بیرون را نگاه کردم شوکه شده بودم. او همان زنی بود که پسرم را به او فروخته بودم.آن زن مانند همان روز اول گریه می‌کرد و با التماس از من کمک می‌خواست و سراغ شوهرم را می‌گرفت. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده اما هر چه بود نباید آنها با همسرم روبه‌رو می‌شدند.

زن در میان گریه‌هایش گفت: «پسرت سرطان گرفته و پزشکان گفته‌اند فقط با پیوند مغز استخوان از پدرش نجات پیدا می‌کند.» دیگر هیچ کلمه‌ای نمی‌شنیدم. دنیا دور سرم می‌چرخید و از بیرحمی روزگار اشک می‌ریختم. در آن لحظه فقط آنها را از خانه بیرون کردم. اما حتی تصورش را هم نمی‌کردم که بعد از رفتاری که داشتم آنها از آنجا نروند. نزدیک غروب بود که همسرم خشمگین و عصبی وارد خانه شد. آنقدر سرخ شده بود که جرأت نمی‌کردم نگاهش کنم. زن و مرد جوان جلو در منتظر بودند.

آنچه نباید می‌شد اتفاق افتاده بود. رازی که سال‌ها برای پنهان ماندنش تلاش کرده بودم فاش شد و من حرفی برای گفتن نداشتم. همسرم نمی‌توانست این اتفاق را باور کند و مدام می‌گفت: «حتماً تو به من خیانت کردی وگرنه بچه من پیش این زن و شوهر چه می‌کند.»

من هر چه سعی می‌کردم موضوع را توضیح بدهم بدتر می‌شد. تا اینکه نتیجه آزمایش‌ها این اتهام را از من برداشت. عمل پیوند انجام شد و پسر کوچولویم از مرگ نجات یافت. اما همسرم پس از ترخیص شدن از بیمارستان دیگر با من حرف نزد. او فقط یک بار پسرمان را دیده بود اما برای اینکه آرامشش را به هم نزند، هیچ حرفی به او نزده بود.

روز بعد «سعید» به دادگاه رفت و درخواست طلاق داد. او به قاضی گفت: «من دیگر به این زن اعتماد ندارم. معلوم نیست در این سال‌ها، زمانی که من در شهری دیگر دنبال کار بودم او چه چیزهایی را از من پنهان کرده است.» همسرم حتی بعد از جدایی پسر اولم را هم پیش خودش برد و می‌گفت: «تو ثابت کردی که نمی‌توانی مادر خوبی باشی.»

به خاطر یک تصمیم اشتباه و پیش‌بینی غلط همه زندگی‌ام را باختم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • Nafas

    آخه به توهم می گن مادر؟؟؟؟؟حیف این کلمه که بخوان به تونسبتش بدن

    پاسخ ها

    • بدون نام

      طعم فقر نچشیدی که بدونی چه مزه ای داره
      کاش انقد راحت دیگران رو قضاوت نکنیم

    • فریبا

      ای مادر شوهرش دیگه مقصر نیست فقط مادر ..حضرت محمد .ص. می فرماید.شوهر باید ۳ چیز را برای همسر اماده کند بعد زندگی را شروع کند ۱ خانه راحت ۲ اسب سالم ۳رفاه کامل و...‌وگرنه حق ازدواج ندارد .ایا شوهرش یکی از اینها را کرده بود الکی قضاوت نکنید

  • بدون نام

    بنظرم اون زن کار اشتباهی نکرده
    اون پسر رو نگه می داشتن، اگه از فقر نمی مرد از سرطان قطعا از بین می رفت...

    پاسخ ها

    • فریبا

      انهاییکه که ان زن مظلو را گناه کار میدونند طعم فقر رانچشیده اند تا درکش کنند حالا شوهرش اینقدر خودش را حق به جانب می دونه خودش در شهرستان های دیگه چه علطی می کرده چرا پیش خانواده اش نبوده حتما خودش هم خیا نت کرده که شک داره به زنش چه عدالتی است ایا فقط زن مقصر است ...‌‌..

    • بدون نام

      خب فریبا خانم شما هم الان دارید تهمت میزنید که

  • کاربر

    واه تاااازه میگه بخاطره یه تصمیم گیری غلط!!!بچه رو فروخته به شوهره بدبخت نگفته حالا میخواد با یه معذرت خواهی همه چی درست شه.

  • بدون نام

    اصلا کاری با اینکه این تصمیمت اشتباه بوده ندارم ولی تو نمیتونستی با پدر بچت مشورت کنی؟!خودت خودخواهانه و بدون اینکه توجه کنی این بچه اونم هست ورداشتی فروختیش؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      یک تصمیم آنی بوده بخاطر ترس از آینده
      درکش خیلی مشکله

  • رز

    میخواستی وسایل آسایش زن بچتو فراهم کنی که این اتفاق نیفته وقتی ی بچه رو نمیتونی تامین کنی دیگه بچه میخوای چکاراین خانم کار خوبی کرده

    پاسخ ها

    • بدون نام

      لایک رزبلاخره مث ادمیزاد کامنت گذاشتی

    • بدون نام

      دقیقا حرفت درسته

    • فریبا

      دمت گرم همینه ارامش زن مهم است وقتی زن رابدبخت کردی طلب کار هم شدی

  • بدون نام

    وااااااای

  • حسن کچل

    بهشت زیر پای مادران است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      نه زیر پای پدرانی هست که تنها بچه رو تولید می کنند وبقیه کار رو به مادر می سپارند

    • بدون نام

      صد در صد همینه
      شک نکن
      و تو در جایگاهی نیستی که راجع به این زن یا راجع به مادران حرف بزنی

  • ناصر

    مرحبا به این مرد افرین به غیرتت که طلاقش دادی

    پاسخ ها

    • فریبا

      اهای غیرت به خور به سرتون که تمام تقصیر ها را گردن زن بیچاره میندازین ان مردی که فکر تولید بچه است چی را برای اسایش خانوده اش فراهم کر ده

    • فریبا

      تو حق تو خوردن در قضاوت دیگران استادی .خجخج

  • بدون نام

    کارعاقلانه یی نکردی بازم سعی کن توسط بزرگان فامیل باشوهرت حرف بزنند.کرمانشاه و فقرش میدونم ولی مادرومهرفرزند کم پیش میادفقرباعث جدایی مادروفرزندبشه! نمیدونم

  • بدون نام

    چ داستانه شبیه سریال آنام بود.خداییش برترین ها داره الکی حوادث میسازه ها.
    سانسور نکن چاپ کن لطفا

    پاسخ ها

    • بدون نام

      حق باشوهرومادراست ان ازفقرکه مسولین رتبه
      بالای کشورقولش دادن وعمل نکردن بیچاره شدیم وپدربرای مخارج دربدرشده هردوتصمیم
      درستی گرفتن

  • دلسوز

    وقتی به خدا ایمان نداریم
    روزی دست خداست
    کاربری که گفتی از سرطان میمرد شاید کنار پدرومادر سرطان نمیگرفت

  • بدون نام

    باز هم این رز حرف زد

  • بدون نام

    پولی که بابت بچه گرفته چیکار کرده که شوهرش شک نکنه به نظرم اصلا کار درستی انجام نداده خداروزی رسان هست

  • گندم مجیدی ...15ساله...پونک قزوین

    مَرده بهترین کارو انجام داده ...

    پاسخ ها

    • هما

      تو چرا بزرگ نمیشی؟همیشه پونزده سالته؟ منم بیست ساله که 14 ساله هستم

  • بدون نام

    رز تو چه کینه ای از اقایون داری؟؟؟

    تمام کامنتهات ضد اقایون هست

    حالا اگر یه اقا این کارو کرده بود بازم همین نظر رو داشتی؟؟؟

    کینه توز تر از تو من ندیدم تاحالا

  • بدون نام

    گدا گشنه اگه پیش تو بود تاحالا مرده بود پس برو خداراشکرکن.

  • بدون نام

    فکرکنم سریال آنام رو از رو داستان تو ساختن یا اینکه تو این داستان رو از روی سریال داری تعریف میکنی اصلا نمیتونم باور کنم که یک مادر با بچش همچین کاری کنه دلم میخواد این متن رو فقط به عنوان قصه بخونم وباور کنم من یک روز ندیدن بچه هام دیوونم میکنه و باور دارم که تمام مادران دنیا هم مثل من هستند اصلا نمیتونم این خبر رو باور کنم

  • me too

    چقدر راحت قضاوت می کنیم!

  • محبوبه

    من به مادره حق میدم!!! شماهم انقد راحت قضاوت نکنید!!! آنقدر شرایطشون سخت بوده که حتی موقع زایمان شوهرش بالاسرش نبوده!!!شما چی از فقر میدونید!!! بخاطر پول نفروخته و جای بدی هم نفرستادش. شوهرش خیلی مرد بود تو اون شرایط بی پولی بچه دوم درست نمیکرد!!!

  • بدون نام

    اون کاربری که به خودش فشار اورده و فکر کرده و گفته که یک تصمیم آنی بوده و درکش مشکله
    باید متوجه این موضوع بشه که این تصمیم آنی تصمیم خیلی اشتباهی بوده .همون چون آنی بوده بد بوده .عزیزم یه خورده فکر کن آخه .اگه تو فقر بوده هم زنه بوده هم مرده بوده هم اون بچش بوده .خب تو تصمیمت این بوده که بچه رو بفروشی پول به دست بیاری آیا تصمیم پدر بچه هم این بوده؟!!نباید باهم مشورت کرد؟متاسفم واسه طرز تفکرت.فقر خیلی چیز بدی .فقر دزدی میاره و هزارتا چیز بدتر از اون .ولی اینجا فکر نکنم تا این حد فقر بوده وگرنه شوهرشم عقل داشته بگه بفروشن

  • حسین

    باکمی تغییر..چقدشبیه فیلم آنام شد

    داستان بودفک کنم

    پاسخ ها

    • بدون نام

      شبیه فیلم اولاد بود.یه فیلم هندی قدیمی

  • بدون نام

    داشتم میخوندم گفتم بچه رو گفته مرده بدنیا اومدپولو چطوری به زخم اون کمبودی که اسم برده زده که شوهرش متوجه نشه!

  • بدون نام

    حقته نامادری

  • بدون نام

    هرکی قضاوتی کرد قطا هیچ کس نمیتواند خودش را دموقعیت آن زن قراردهد ولی من مقصررا نه زن میدانم ونه شوهرش آیا به این فکر کردید که درکشوری بیشترین زخایرمعدنی جهان رادارد کسوری که درآن سوی کره زمین برای کشورآفریقایی بیمارستان میسازد درکشوری که اختلاسهای مسعولینش زیر هزارمیلیاردنیست کشوری که در عراق ویمن نقش رابینهود رابازی میکند کشوری که دفترمراجعش بودجه صدها میلیاردتومانی میگیرند کشوری که مداح برامداحی دم تزشبی ۱۰میلیون تومان میزند کشوری که مردمش پیشینگانشان را مهد تمدن جهان مینامند کشوری که همه شعارهمدلی نودوستی سرمیدن ودم ازغیرت میزنن چراباید مادری بچه اش را به خاطر فقر بفروشد
    واقا چقدپیشرفت کرده ایم

    پاسخ ها

    • فریبا

      دمت گرم زدی به هدف دقیقا همینه

  • باران

    عه قصه سریال انام جالبه عجب مادر دلسردی بوده که بچشو ف وخته کدوم مادری دلش میاد اخه

    پاسخ ها

    • حسن کچل اول

      جناب حسن کچل تقلبی تو دنیا فقطاین اسم مستعارراداشتم لطفابرش گردون شما حسبن کچل باش یادفعه دیگه ......کچل دوم یا......کچل تقلبی امضا کن!!!!
      خدایی حالمو گرفتی!!!!!

  • منوچهر

    خدایا چی میشنویم مادر بخاطر فقر بدبختی جگر گوشه اش را می فروشه !
    یکی توی ایران ازبدبختی وفقر داره بچه میفروشه ولی خیلیها براحتی پول چاپ مکنند و اختلاصهای ان چنانی ،....! و
    از خدا بی خبری ...... نباید ان خانم ر و سر زنش کنیم ..... یک لحظه خودتو جای ان خانواده بگذار می فهمی .... مرده تمام تلاشو کرده ....نخواسته نان حرام به زن وبچه اش بده عاقبتش این بوده ....
    خدا . چرا کارگرها این قدر بدبختن که این بلا ها سروشان میاد .....انوقت هی لاف میزنیم زنه چرا این کارو کرده ...مرده چرا آسایش زن و بچه اش رو فراهم نکرده . چرا این کار رو نکرده یا ان کاروکرده.‌.خواهشان قبلا از اینکه چیزی بنویسید به عمق قضیه فکر کنید

  • بدون نام

    مزولسن کلاتون بزارلالا مدیونیدلعنت برخاینین به وطن وهم وطنان

    پاسخ ها

    • بدون نام

      ☺ منظورت اینه که مسئولین کلاهشونو بذارن بالا

  • بدون نام

    شوهرت راست. میگه
    زنیکه بیشعور رزق وروزی باخداست توچه خبراذاینده دارشتی که سرخود بچه ات رافروختی
    خداوند ازت بگذره

  • بدون نام

    حالا مثل گربه بچه اش را نخورده شانس اورده

  • بهار

    لطفا خواهشا تا زمانی که مطمن نشدید میتونید اینده روانی و مالی و معنوی یک انسان رو تامین کنید باردار نشید یه موجود بی گناه به دنیا نیارید

  • بدون نام

    حیف اسم مقدس مادر

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج