۶۷۸۲۷۴
۲ نظر
۵۰۰۷
۲ نظر
۵۰۰۷
پ

آیا اصلاح طلبان مانعی برای تحول خواهی‌اند؟

احمد غلامی در روزنامه شرق نوشت: «ملت وعده‌اي تاريخي است كه در آن آزادي، برابري، قانون، برخورداري از حداقل‌هاي زندگي و دولتي هست كه خشونت را در انحصار خود دارد. حال اگر تكه‌اي از اين ملت از بازي برابری بیرون گذاشته شود چه مي‌شود؟ آيا مي‌توان به او گفت تو هم ملت هستي؟ يك نفر در نزديكي ما از گرسنگي مي‌ميرد، در‌حالي‌كه او هم مثل ما يك رأي دارد... سياست تنها اميد مردم نااميد است.

احمد غلامی در روزنامه شرق نوشت: «ملت وعده‌اي تاريخي است كه در آن آزادي، برابري، قانون، برخورداري از حداقل‌هاي زندگي و دولتي هست كه خشونت را در انحصار خود دارد. حال اگر تكه‌اي از اين ملت از بازي برابری بیرون گذاشته شود چه مي‌شود؟ آيا مي‌توان به او گفت تو هم ملت هستي؟ يك نفر در نزديكي ما از گرسنگي مي‌ميرد، در‌حالي‌كه او هم مثل ما يك رأي دارد... سياست تنها اميد مردم نااميد است.
معلوم است كه اگر در اين شرايط يك نفر از مردم راستين حرف بزند، اين نااميدان به او مي‌گروند». مراد ثقفی در سخنانی درباره کتاب «پوپولیسم چیست؟» سیاست را تنها امید مردمِ ناامید می‌خواند. محمود دولت‌آبادي نیز در خرداد ٧٦ در يادداشتي خطاب به خاتمي می‌نویسد: «آيا شما در تنهايي خود از اين مردمي كه به شما دل‌ بسته‌اند خوف نمي‌كنيد؟». از اين سخن حدود بیست‌سال مي‌گذرد. نه‌تنها اين خوف پايان نگرفته بلكه عميق‌تر هم شده است. بخشي از مردم در اين دو دهه اخير از عداد «ملت» كنار رفته‌اند.
در دوم خرداد ٧٦ موجي از مردمی از تنگناهاي سياسي و اقتصادي به خروش آمده و تحولي را رقم زدند، كه احساس مي‌كردند سياست تنها اميد آنهاست. با روي‌كار‌آمدن احمدي‌نژاد تكه مهم ديگري از ملت كه از سوی جریان اصلاحات ناديده گرفته‌شده بود، به صحنه سياست بازگشت. آنان نيز اميد خود را در سياست مي‌جستند كه احمدي‌نژاد نااميدشان كرد. بي‌شك ريشه مسائل كنوني در آن دوره نطفه بسته است.

دولت اصلاحات اگر نتوانست به تمام وعده‌هايش وفا كند، دولتِ خدمتگزار نااميدان را نااميدتر كرد. پس از حوادث سال ٨٨ باز تكه‌اي از ملت از سياست به‌ مثابه سياست سرخورده شد كه ديگر چندان رغبتي به تغيير از راه سياست نداشت. بعد از آن بود كه رهبران اصلاحات «مردم» را دوباره احيا كردند. اينجا، اين نقطه محل تلاقي و منازعه مخالفان و موافقان اصلاح‌طلبان است. مخالفان بر اين باورند كه اين جناح سياسي اميد واهي به نااميدان مي‌دهد تا مردم را وارد كارزار انتخابات كند. موافقان، اين توان اصلاح‌طلبان براي جلب مشاركت سياسي مردم را ارزشمند ارزيابي و از آن دفاع مي‌كنند.
در اين ميان مخالفان رئيس دولت اصلاحات به‌طور خاص و مخالفان اصلاح‌طلبان به ‌شكل عام درصددند توان آنان را در سياست‌سازي خنثي كنند. مخالفان عام باور دارند تا اين جناح سياسي که با وعده‌هايی نوبه‌نو مردم را به صحنه سیاسی مي‌كشاند، مانعي جدي بر سر راه تغيير اساسي در کشور است و كارشان استخوان لاي‌ زخم گذاشتن است. وضعيت اصلاح‌طلبان چندان بي‌شباهت به وضعيت نيروهاي ملي- مذهبي در دهه‌هاي گذشته نيست، با اين تفاوت که اصلاح‌طلبان نفوذ و حضور بیشتری در جامعه و قدرت دارند.
اینک اصلاح‌طلبان از سوی مخالفان داخلی و خارجی با همان چوبی رانده می‌شوند که ملی- مذهبی‌ها رانده می‌شدند. اصلاح‌طلبان مخالف حذف نیروهای اصلاح‌گر ملی- مذهبی بودند، شايد اگر آنان در صحنه سیاسی جامعه حضور داشتند، اصلاح‌طلبان نیز از توان بیشتری برای چانه‌زنی و اصلاح‌گری برخوردار بودند و مهم‌تر از همه اینکه خط مقدم آنان این‌قدر به مخالفان نزدیک نبود. آنچه مخالفان اصلاح‌طلبان را آزار می‌دهد، راز ماندگاری‌شان است. به‌راستی اگر اصلاح‌طلبان از صحنه سیاسی حذف شوند چه خواهد شد؟
حذف آنان به نفع سیاست است؟ آیا آنان مانعی برای تحول‌خواهی‌اند؟ با ظهور این طبقه جدید می‌توان به‌طرز سردستی مردم را در سه طبقه دسته‌بندی کرد: طبقه «رویی» که موافقان شرایط موجودند؛ اعم از اغنیا و فقرا، مذهبی یا سکولار، طبقه‌ «میانی» که مایل به اصلاح و تغییر در این چارچوب‌اند؛ اعم از فقرا و اغنیا، سکولار و مذهبی و طبقه «زیرین» که طیفی از آدم‌های حاشيه‌اي چهار دهه انقلاب را در‌بر‌می‌گیرد. این طبقه محل منازعه و مجادله جریان‌های سیاسی است. تکه‌ای از ملت که شايد دیگر دلبسته سیاست به‌مثابه سیاست نیست؛ طیفی از کارگرانی که به نان شب محتاج‌اند، جوانانی که نادیده گرفته شده‌اند، زنانی که کمرشان زیر بار زندگی خم‌ شده است و سايرين که فرصت پیدا نکردند جزء ملت باشند. نقطه تلاقي همه جریان‌های سیاسی داخلی و خارجی، اینجاست.
هر جناح سیاسی‌ای تلاش می‌کند تا با سیاستی کنشگری این طبقه را مدیریت کند و از توان بالقوه سیاسی‌اش بهره ببرد. اگر چنین شود، آيا این طبقه قادر خواهد بود دو طبقه دیگر را با کنشگری‌هایش تحت‌تأثیر قرار داده و ابتکار عمل را به‌دست گیرد. پس پرده این نزاع سیاسی که به راه افتاده، چیزی نیست مگر اینکه تکه بیرون‌افتاده‌ای از ملت، درصدد است ملتی تازه خلق کند. همه جناح‌های سیاسیِ داخلی و خارجی تلاش می‌کنند تا بگویند صدای این مردم را شنیده‌اند و مهم‌تر از همه اینکه خود صدای این مردم راستين هستند. اما هنوز این طبقه تن به رمزگذاری هیچ گروه سیاسی‌ای نداده است. اگرچه بسیاری در تلاش‌اند آن را رمز-نام‌گذاری و از آن خود کنند. از این‌رو آینده سیاسی این طبقه با ابهام توأم است و هر دولتی که در رأس کار باشد با حضور این طبقه شرایط متفاوتي را تجربه خواهد کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • رضا ماندگار

    مردم‌ از اصلاحات عبور کرده اند زیرا انها دوبار در قدرت بودند وچه بلاهایی سر مردم اوردند شعار عوام فریمانه میدهند اما در عمل عواقب ان را می بینیم

  • بدون نام

    اصلاح طلب واسه من مرده دیگه. دست شون رو شد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج