پروانه مافی نماینده مردم تهران در مجلس در روزنامه شهروند نوشت: ۳۰ دیماه ٩٥، برای مردم ایران تنها یک تاریخ نیست، بلکه در فهرست یکی از غمبارترین روزهایی قرار داردکه مردم یک شهر و حتی مردم یک کشور را داغدار کرد. نزدیک به یکسال از فاجعه پلاسکو که منجر به شهادت ٢٠ تن از زبدهترین و فداکارترین آتشنشانان شد، میگذرد، اما گویی این داغ بر دلنشسته همچنان دلهای ملت شریف ایران را میسوزاند.
پروانه مافی نماینده مردم تهران در مجلس در روزنامه شهروند نوشت: ۳۰ دیماه ٩٥، برای مردم ایران تنها یک تاریخ نیست، بلکه در فهرست یکی از غمبارترین روزهایی قرار داردکه مردم یک شهر و حتی مردم یک کشور را داغدار کرد. نزدیک به یکسال از فاجعه پلاسکو که منجر به شهادت ٢٠ تن از زبدهترین و فداکارترین آتشنشانان شد، میگذرد، اما گویی این داغ بر دلنشسته همچنان دلهای ملت شریف ایران را میسوزاند.
این داغ در دل افرادی که عزیزان خود را در این حادثه غمبار از دست دادهاند و نزدیک به یکسال لبهای آنها به خنده باز نشد، عمیقتر و سوزانتر است؛ خانوادههایی که ١٠روز را در هالهای از امید و بیم و در انتظار بازگشت عزیزانشان از دل آهن گداخته گذراندند. داستان تلخ حادثه پلاسکو فقط به ٣٠ دی و ١٠روز پس از آن ختم نشد، بلکه داستان زندگی تلخِ خانوادههای این آتشنشانان و دشواریهایشان پس از آنکه پدر، همسر یا پسر خود را از دست دادند، از همان لحظات ابتدایی آغاز شده و تا به امروز نیز ادامه دارد. گرچه بیانِ تمامی مشکلات داغداران این حادثه خارج از توان هر نویسنده و گویندهای است، اما یکی از مهمترین مسائل پس از بروز حوادث پیشبینیشده یا نشده «آسیبهای روانی» ناشی از حوادث است؛ متأسفانه بهطور سنتی در بسیاری از جوامع ازجمله کشور ما، هنگام بروز حادثه، بیشتر رویکردها برای کنترل عوارض ناشی از آسیبهای جسمانی است و آسیبهای روحی و روانی که متوجه خانوادههای بازمانده میشود، مغفول باقی مانده است.
درحالی که اگر مراقبت مناسبی برای فرد آسیبدیده صورت نگیرد، تبعات ناشی از این امر بسیار شدید است و کنترل مسأله در درازمدت کار راحتی نخواهد بود و در نتیجه امکان پیشرفت بیماری روحی و روانی در فرد وجود دارد. به عبارتی دیگر، هنگام بروز حادثهای همچون پلاسکو، خانوادههای شهدای آتشنشان، تنها در ساعات اولیه یا نهایتا چند هفته پس از حادثه نیاز به حمایتهای روانی و مشاوره ندارند، بلکه این حمایتها باید تا چندینماه و درصورت لزوم سالها نیز ادامه یابد تا آثار روانی ناشی از حادثه که ممکن است تبدیل به یک «خاطره مخربِ ابدی» شود، کاهش یابد؛ چراکه در صورت غفلت از حمایتهای روانی و پزشکی، آسیبهایی پایدار و غیرقابل درمان رخ خواهد داد. شاید بتوان ادعا کرد که یکی از مهمترین ویژگیهای حمایتهای روانی، تداوم آنهاست که متاسفانه شواهدی مبنی بر تداوم این حمایتها از خانوادههای شهدای حادثه پلاسکو در دسترس نیست و ارزیابی مشخصی درخصوص وضعیت روحی و روانی اعضای این خانوادهها تابهحال ارایه نشده است.
یکی دیگر از عمده مشکلاتی که خانوادههای شهدای پلاسکو با آن مواجه بوده و همچنان نیز هستند، موضوع «شهید نامیدن» این نیروهای فداکار است. درحالی که در فرهنگ غیررسمی جامعه، اکثریت مردم، قهرمانان حادثه پلاسکو را بدون کمترین تردیدی، شهید دانسته و حتی در بسیاری از موارد نیز، شهادت این افراد را برابر با شهادت در راه دفاع از کشور میدانند، اما این موضوع هنوز برای برخی نهادهایی که مستقیما مسئولیت حمایتهای مالی از این خانوادهها را برعهده دارند، بعد از یکسال همچنان در هالهای از ابهام به سرد میبرد.
شاید در ظاهر امر، «شهید نامیدن» قهرمانان آتشنشان، تنها از لحاظ لغوی مرتبه والای این عزیزان را خاطرنشان کند، اما در باطن امر، به واسطه شهید نامیده شدن این مردان فداکار، خانوادههای آنها قادر خواهند بود از برخی حمایتهای سازمانها و نهادهای مربوطه ازجمله بنیادشهید و امور ایثارگران برخوردار شوند تا شاید بخش کوچکی از دغدغه و غم این خانوادهها که به واسطه از دستدادن نانآور خانواده ایجاد شده است، کاهش یابد. درحالی که هیچیک از نهادها و سازمانها اعم از دولتی و عمومی، منکر این واقعیت نیستند که آتشنشانان فداکار در راه انجاموظیفه خود شهید شدهاند، اما در عمل به واسطه ظهور برخی عناوین و تعابیر جدیدی همچون «شهید خدمت» که برای چنین عبارتی در «آییننامه تعیین و احراز مصادیق شهید و ایثارگر» جایگاهی تعریف نشده است، خانوادههای داغدیده قهرمانانِ آتشنشان از حمایتهای بنیادشهید و امور ایثارگران محروم ماندهاند؛ گرچه به ادعای رئیس بنیادشهید و امور ایثارگران، شهدای آتشنشان حادثه پلاسکو با دیگر شهیدانِ آتشنشانی تفاوت داشته و ایثارگریشان به حد نهایت رسیده است، اما در عمل حمایتهای این بنیاد تنها در خلال اجازه دفن این
شهدا در قطعه ٥٠ بهشتزهرا که مربوط به شهدای منا میباشد، ظهور پیدا کرده است...
و این درحالی است که همسر یکی از آتشنشانان به شهادت رسیده در حادثه پلاسکو توضیحی درخصوص تلاشهای بینتیجه خود در راستای «شهید نامیده شدن» همسرش داده است و بیان کرده که علیرغم پیگیریهای متعدد از نهادهای مرتبط با این موضوع (همچون شهرداری، بنیادشهید و غیره) که در روزهای نخست پس از حادثه ادعا کردند که این آتشنشانان فداکار را «شهید» خواهند نامید، پس از گذشت یکسال هنوز به صورت قانونی، عنوان «شهید» برای این آتشنشانان به کار برده نمیشود و در نتیجه نیز حمایتهای مالی نیز شامل این خانوادهها نمیشود. این مشکل تنها مربوط به یک خانواده نبوده، بلکه خانوادههای قهرمانان پلاسکو بارها جهت پیگیری موضوع «شهید» نامیدن آتشنشانان به بنیادشهید مراجعه کردهاند، اما متأسفانه و با کمال شرمندگی، پس از گذشت یکسال نتیجهای حاصل نشده است.
موضوع عدم رسیدگی نهادها به خواسته خانواده شهدای آتشنشان، نهتنها منجر به ایجاد مشکلات متعدد برای آنها شده است بلکه در نگاهی عمیقتر، میتوان ادعا کرد که باور و اعتقادات مردم شریف ایران را هدف گرفته است، چراکه اکثریت مردم قلبا ایمان دارند که این آتشنشانان جان بر کف، نامی جز شهید نخواهند داشت؛ فلذا لازم است تا نهادها ذیربط هرچه سریعتر و با جدیتی مضاعف این مشکل را مرتفع سازند تا مشکلات خانوادههای این عزیزان، افزایش پیدا نکند.
درکلام آخر نیز باید به این موضوع توجه داشته باشیم که دستهبندی شهدا در دو طبقه شهدای رزم و شهدای خدمت و عدم ارایه تسهیلات به شهدای خدمت مشابه با شهدای رزم، تنها اعتماد و اعتقاد مردم را هدف قرار میدهد؛ چراکه نیت عملِ این قهرمانان، یکسان بوده و دفاع از جان و مال هموطنان یکی در مقابل آتش و دیگری در مقابل دشمن بوده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
آتش نشانان شهید در قلب من آرمیده اند آنها زنده اند و نگران رفتارهای پر خطر ما هستند آیا عبرت گیرنده ای هست؟
آتش نشان های شهید هیچ چیزی از باکری و همت و چمران ها کم ندارن. درود بر روان پاکشون