بازی تاج و تخت در صدا و سیما!
علی قنواتی در خبرآنلاین نوشت: همه آنچه میخواستید درباره صداوسیما بدانید و راهی برای دانستنش نبود!
علی قنواتی در خبرآنلاین نوشت: همه آنچه میخواستید درباره صداوسیما بدانید و راهی برای دانستنش نبود!
این روزها عدهای راه افتادهاند و در شبکههای اجتماعی از ترامپ درخواست میکنند صداوسیما را تحریم کند! هرچند درخواست از ترامپ برای تحریم صداوسیما بیشتر یک شوخی توییتری است، اما گفتوگو از ضعف و ناکارآمدی رسانه ملی و خسارات بزرگ آن برای کشور پایان ندارد. ما عادت داریم ضعف مجموعهها را سندی بر ناتوانی یا نادانی افراد بهخصوص مدیران مستقیم یک مجموعه بدانیم، در حالی که اغلب، ضعفها و ناکارآمدیها، نتیجه شرایط و ساختارها است.
به زعم من هر پروژهای برای اصلاح و بهبود کارآمدی صداوسیما از شناخت ساختار پیدا و پنهان آن آغاز میشود. پروژهای که همین امروز هم برای آغاز آن بسیار بسیار دیر است و بدون آن نیز تقریبا هیچ امیدی به حل مشکلات کوچک و بزرگ کشور نیست.
در این مطلب در ۱۸ بند ابتدا گروههای مؤثر در مدیریت صداوسیما یا به عبارتی آناتومی پنهان این سازمان را فشرده و مختصر تشریح میکنم، سپس دینامیک این اجزا را نشان میدهم و در آخر برای اصلاح این وضع پیشنهادهایی به مدیران سازمان و نخبگان ارائه میکنم:
۱. انتقاد کردن از صداوسیما به عنوان یک کلیت واحد، مانند انتقاد از کشوری به نام خاورمیانه یا شرق آسیا یا امریکای لاتین است! همانقدر بیمعنی! صداوسیما در سیطره چند شبکه انسانی غیررسمی، موازی، کاملا مستقل و رقیب یکدیگر است. مثلا رئیس سازمان «هیچ» تسلطی بر محتوای بخشهای خبری ندارد!
۲. شناخت دقیق این شبکههای پنهان تقریبا غیرممکن است.
۳. من بر اساس شناخت و تجارب مستقیم خودم ، این ۴ گروه را مهمترین شبکههای انسانی مسلط بر صداوسیما میدانم:
۴.۱. گروه انتصابیون یا ۲۰سالهها: مدیرانی که از سپاه قدیم با آقای لاریجانی به صداوسیما آمدند و تا کنون بیشترین زمان مدیریت را بر شبکهها و بخشهای مهم سازمان داشتهاند. رؤسای سنتی و نامآشنای شبکههای ۱ و ۲ و ۳ و ۴ از چهرههای قدرتمند آن و رئیس فعلی سازمان نیز از این گروه است.
۴.۲. گروه انقلابیون یا ۴سالهها: این گروه با تاسیس شبکه افق به دنبال تاسیس یک صداوسیمای موازی با سرمایهگذاری «سپاه جدید» بود که با مخالفت رهبری در چهارچوب صداوسیما قرار گرفت. در بحران مالی صداوسیما که کل بودجه آن صرف امور فنی و حقوق پرسنل میشود، تنها منبع مالی موجود برای برنامهسازی را این گروه در اختیار دارد و با استفاده از برگ برنده مالی، نسل جدیدی از مدیران را به صداوسیما تزریق کرده است. این تغییر نسل مدیران از شبکههای پویا و مستند شروع شد و با تغییر مدیر وزین شبکه استراتژیک ۴ زنگ خطر را برای گروه نخست، جدیتر از همیشه به صدا درآورده است.
۴.۳. گروه سیاسیون یا خبریها: معاونت سیاسی، شبکه خبر، واحد مرکزی خبر، باشگاه خبرنگاران جوان و کلیه بخشهای خبری را دارند و کاملا خودمختار از رئیس سازمان و مستقل از ۲ گروه دیگر عمل میکنند. سمتهای تبلیغی و رسانهای در ساختار بیت رهبری را نیز مدیران سابق این گروه بر عهده دارند.
۴.۴. گروه انزجاریون یا بدنه سازمان: قدرت این شبکه انسانی بیشتر از ۳ تای بالا نباشد کمتر نیست. این گروه از هر ۳ گروه بالا منزجر اند اما با هر کدام علیه دوتای دیگر متحد میشوند! مدیران میانی و رؤسای گروهها در شبکهها و گروههای برنامهساز قدیمیتر عمدتا از اعضای این گروه اند.
برای شناخت دقیقتر این آناتومی و نیز شناخت دینامیک موجود بین این گروهها چند نکته مهم و تکمیلی زیر را نیز بخوانید:
۵. این قبایل ۴گانه در جزئیترین امور و بیمحابا با هم رقابت میکنند. مثلا هر گروه از تهیهکننده و کارگردان و هنرپیشه گرفته تا تصویربردار و تدوینگر و حتی آبدارچی، گروههای برنامهساز خود را دارد! برای اثبات این موضوع کافی است نامهای تیتراژ پایانی برنامهها را ببینید!
۶. نگفته پیدا است که یک زمینه اصلی رقابت، پول است! پول چه از آگهی بیاید چه از بودجه، گروهها آن را مثل استخوان کارتون پلنگ صورتی از دهان هم میقاپند و با حداقل نظارت مؤثر و آزادی عمل بسیار هزینه میکنند. وجود یک ساختار متمرکز و کارآمد برای تصویب طرحها و برنامهها و تخصیص اعتبار و بودجه بر اساس آن، یک نیاز حداقلی در سازمانی با طول و عرض صداوسیما است، اما جز یک شبح صوری و ناکارآمد از آن در صداوسیما وجود ندارد و حتی آن هم در این سالها تضعیف شده است! میتوان گفت ساخت مدیریت صداوسیما به تیولداری شبیهتر است تا یک سازمان مدرن!
۷. عجیبترین رویداد مدیریت فرهنگی کشور در این سالها، خروج زودهنگام آقای سرافراز از ریاست سازمان صداوسیما، دقیقا توسط این ساختار قبیلهای رقم خورد. سرافراز میخواست انضباط مالی و سازمانی را به صداوسیما بیاورد و تیولداری فعلی را اصلاح کند، اما نگذاشتند و تجربه مدیریتی و سیاسی او نیز برای مواجهه با چنین ساختار پیچیدهای کافی نبود.
۸. چیزی که به این ساختار قبیلهای امکان تداوم داده از هم پاشیدن حداقلهای بوروکراتیک و سازمانی در صداوسیما است که میراث مستقیم مرحوم کردان است. معنای عمیق کردانیزاسیون این است نه داشتن مدرک دکترای نامعتبر! کردان سلاحی بود که در دوره مدیریت آقای لاریجانی برای غلبه بر مقاومت بدنه سازمان به کار گرفته شد، غافل از این که بیشترین سود را از انهدام بوروکراسی، شبکههای پنهان قدیمی میبرند. متاسفانه کردانیسم از صداوسیما به اغلب مجموعههای فرهنگی کشور سرایت و همه را از دم ناکارآمد کرد! آقای احمدینژاد هم کردان را برای ماموریت مشابهی در وزارت نفت میخواست اما اجل، با کمک فشارهای علی مطهری در مجلس، به آن دو مهلت نداد.
۹. مدیریت فعلی صداوسیما با چالشهای متعددی مواجه است: بدهیهای هزار میلیاردی تلنبار شده از قبل، هجوم همهجانبه انقلابیون به انتصابیون (تیم افق به تیم لاریجانی)، فشارهای ناشی از رویکرد معاونت خودمختار سیاسی و شبکههای خودمختار انقلابیون، و مهاجرت مخاطب به مقصد فضای مجازی!
۱۰. در حالی که کشور برای عبور از بحرانهای داخلی و منطقهای و جهانی، بیش از همیشه به یک رسانه سرزنده و فعال و حقیقتا ملی نیاز دارد، و برای نیل به این جایگاه بازسازی جدی و حرفهای صداوسیما ضروری است، این چالشها کارکرد معمول صداوسیما را هم مختل کرده است.
۱۱. این وسط بیشترین چالش را انقلابیون جوان برای صداوسیما ایجاد کردهاند. آنها به پشتوانه حمایت مالی سپاه جدید و تعارضهای فزاینده سیاسی در کشور، اندک تعادل باقیمانده در این سازمان را به هم ریخته و یک آشوب مدیریتی و مالی و محتوایی بیسابقه را رقم زدهاند.
۱۲. به عنوان یک نمونه از رفتارهای اشتباه این گروه، کافی است بدانیم با وجود فشارهای همهجانبه قبایل مختلف به آقای سرافراز، این گروه انقلابیون بودند که با انتظارات نامحدودشان پشت او را خالی کردند و با شورش علیه او، یک فرصت بزرگ بازسازی اصولی و حرفهای را از رسانه ملی گرفتند.
۱۳. مهمترین ابزار این گروه، علاوه بر پول زیاد، جذب بخشی از معاونان و مدیران سازمان است، و از آن مهمتر، ایجاد شبکهای برای کنترل دفاتر مدیران از بالا تا پایین سازمان! (قبلا گفتهام و باز هم خواهم گفت «فناوری منشیگری» چه سلاح نیرومندی در زمامداری است و بازی کردن با آن چقدر خطرناک!)
۱۴. جالب این است که در حال حاضر قبیله انزجاریون (بدنه) با انقلابیون (تیم افق) ائتلاف کرده تا متحد قبلیش یعنی انتصابیون (تیم لاریجانی) را به زیر بکشد! جماعت جوان و کمتجربه نمیدانند در چه دامی قدم گذاشتهاند. برنده این بازی بیتردید بدنه سازمان است که هر دو گروه دیگر را بهشدت تضعیف خواهد کرد، اما انقلابیون جوان کمتجربهتر از آن اند که این نکته را دریابند و فعلا سرخوش از موفقیت اولیه، ناشیانه بر اسب مراد میتازند.
۱۵.روند فعلی، علاوه بر بازماندن رسانه ملی از اصلاحات ضروری و اورژانسی، خسارات بزرگ دیگری هم برای کشور دارد. مثلا در پشتصحنه فشارها برای ادامه فیلترینگ تلگرام نیز همین گروه است که پیامرسان سروش را به نام صداوسیما توسعه داده یا بهتر است بگوییم کپی-پیست کرده است! اعطای نام سروش و تبلیغات و سرمایهگذاری گسترده برای پیامرسانی خصوصی که یک کپی تقلبی از کدهای منبعباز تلگرام است و حتی کارگزار (سِروِر) ذخیرهسازی برای مطالب کانالهای کاربران ندارد، چه نتیجهای میتواند داشته باشد، جز تداوم وابستگی کاربران به اپلیکیشنهای خارجی؟ هزینه اجتماعی و اقتصادی قطع تلگرام در این روزها، تنها بخشی از خسارات حمایت اشتباه از پیامرسان سروش است.
۱۶. خب چه باید کرد؟ چه کسی میتواند وضع موجود را بهبود دهد؟
۱۷.۸. مخاطبان رسانه؛ همه ما میتوانیم به جای غر زدن و ناسزا گفتن، ولو بهجا، با آرامش و قاطعیت توأمان، بیوقفه و مطالبهگرانه نیازهایمان را به مدیران صداوسیما اعلام کنیم.
نظر کاربران
بفرمایید اینم یکی از همان کسانی که عاشق غربند الان که مردم بسط شان را جمع کردن واینرا از روشنگری صداو سیما است امام گفت اگردشمن ازشما ناراحت بود بدان راه را درست میروی نشانه کاردرست صدا سیما که امسال امریکا وتوی عاشق غرب که ازناراحتی میخوایین بمیرید انشالا میمیرید به گفته امام خمینی
مدتی گه ماهواره نداریم ومجبورم تلوزیون نگا کنم به خدا دیونه شدم گاملا شده تبلیغی وسیاسی گری ودامن زدن به جناح خاص ونا امیدی پراکنی
بسیار جالب بود ولی کو گوش شنوا....تا کی باید تاوان دخالت بعضی نهادها تو همه چیو بدیم
چطور چنین پیچیدگیهای مافیایی قابل تغییر دادن هست؟ بعد هم معاونت سیاسی رو سالم ترین قسمت نامیدید که اتفاقا بیشتر انتقادها در حال حاضر از همان معاونت سیاسیه !