مردی که در پی درگیری با دامادش یک برادر او را به قتل رسانده و یکی دیگر را معلول کرده، هرچند به پرداخت دیه محکوم شد اما با درخواست اعسار اعلام کرد توانایی پرداخت دیه را ندارد و این درگیری زندگی او را خراب کرده است.
روزنامه شرق: مردی که در پی درگیری با دامادش یک برادر او را به قتل رسانده و یکی دیگر را معلول کرده، هرچند به پرداخت دیه محکوم شد اما با درخواست اعسار اعلام کرد توانایی پرداخت دیه را ندارد و این درگیری زندگی او را خراب کرده است.
سال ٨٨ به مأموران پلیس بومهن خبر دادند درگیری خانوادگی در یک محله اتفاق افتاده است. زمانی که پلیس به محل رسید، دو نفر در این درگیری به شدت زخمی شده بودند. با دستگیری متهمان، پرونده برای بررسی بیشتر به دادسرا فرستاده و تحقیقات از متهمان آغاز شد. متهم اصلی پرونده که یعقوب نام دارد، گفت: دخترم با شوهرش مدتها درگیری داشت؛ چند روز قبل از حادثه هم دخترم با شوهرش دعوا کرده و به خانه من آمده بود. دامادم خیلی اصرار داشت که دخترم به خانه برگردد اما دخترم قبول نمیکرد.
شب حادثه یکدفعه برق خانهام قطع شد و بعد عدهای به خانهام حمله کردند و من را کتک زدند و وسایل خانهام را شکستند. همه جا تاریک بود و من نمیتوانستم چیزی ببینم؛ قصدم هم این نبود که کسی را بزنم یا بکشم اما از دیوارهای خانهام بالا آمده بودند و درها و پنجرهها را شکستند و برق خانهام را قطع کردند و ما را زدند. من مجبور بودم از خانوادهام دفاع و حمایت کنم و چارهای دیگر نداشتم.
وقتی داماد این مرد مورد پرسش قرار گرفت، مدعی شد پدرزنش اجازه نمیداده همسرش به خانه او برگردد و به همین خاطر هم این کار را کرده است. او گفت: خانواده همسرم در زندگی من دخالت میکردند و به همین خاطر هم زندگی ما همیشه دچار تنش بود. وقتی زنم قهر کرد و رفت، پدرزنم حاضر نشد او را به خانه من برگرداند و من هم برای پسگرفتن زنم رفته بودم و برادرهایم هم به کمک من آمده بودند. او در خانه بود و در را باز نمیکرد و وقتی در را باز کرد، به برادران من حمله کرد، یکی از آنها را به قتل رساند و برادر دیگرم همچنان مجروح شده که دیگر توانایی انجام کارهایش را ندارد و بهجز سرش هیچ جای دیگر بدنش را نمیتواند تکان دهد.
بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ٤ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من در خانه خواب بودم که برق خانهام را قطع کردند. با چوب و چاقو وارد خانهام شدند و اعضای خانوادهام را کتک زدند؛ چارهای بهجز اینکه با آنها برخورد کنم نداشتم. در آن تاریکی و نیمهشب به خانهام حمله شده بود؛ برای راندن مهاجمان چه کاری باید میکردم؟
او افزود: دخترم با شوهرش اختلاف داشت. دامادم همیشه او را اذیت میکرد اما حاضر نبود طلاقش دهد. بارها به او گفته بودم راه اینکه با زنی زندگی کنی، این نیست که اذیتش کنی اما گوش نمیکرد من هم یک دختر بیشتر نداشتم و نمیتوانستم او را رها کنم.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را به دلیل اینکه دفاع مشروع کرده بود، از اتهام قتل عمدی تبرئه کردند اما با توجه به قطع نخاع و فلج کامل بدن یکی از شاکیان و مرگ یک نفر دیگر او را به پرداخت سه فقره دیه انسان کامل محکوم کردند. این رأی مورد اعتراض قرار گرفت و اولیای دم درخواست تجدیدنظر کردند بااینحال اعتراض وارد دانسته نشد و رأی صادره مورد تأیید قرار گرفت.
در حالی که پرونده برای اجرای حکم به دادسرا فرستاده شده بود، متهم درخواست اعسار کرد و گفت توانایی پرداخت دیه را ندارد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این درخواست برگزار شد. متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: من هرچه داشتم فروختم و خرج زندگیام کردم؛ حالا به جز یک خانه کلنگی در یک روستا هیچ چیز دیگری ندارم و شاهدانی هم آمدهاند تا بگویند چه اتفاقی افتاده است. بااینحال داماد متهم و مادر او یک بار دیگر گفتند درخواست دیه را بهطور کامل و نقدی دارند.
داماد متهم گفت: من و همسرم سالهاست که از هم جدا شدهایم و بعد از درگیری و اتفاقی که برای برادرانم افتاد، ادامه زندگی مشترک ما غیرممکن بود. من کار میکنم و هزینه زندگی برادر معلولم را که خیلی هم زیاد است میدهم و خانوادهام را اداره میکنم؛ برای تأمین آینده خانوادهام و برادر معلولم به این دیه نیاز داریم و باید یکجا پرداخت شود. مادر مقتول هم گفت: این مرد اموال دارد؛ او زمین و خانه دارد و میتواند پول ما را بدهد و من راضی به تقسیط نیستم و همه را یکجا میخواهم.
سپس نوبت به شاهدان رسید؛ آنها تأیید کردند که متهم اموالی ندارد و درباره وضع زندگی او گفتند: ما سالهاست که متهم را میشناسیم. او از طریق چوپانی امرار معاش میکرد و زندگی معمولیاي داشت. بعد از این حادثه بود که خانوادهاش از طرف خانواده شاکی خیلی تحت فشار قرار گرفتند و هرچه زمین و مغازه و اموال داشتند، فروختند و تعدادی هم گوسفند داشتند که به خاطر وضعیت پدرشان مجبور شدند آنها را هم بفروشند و خرج زندگی کنند. به جز یک خانه کلنگی متهم هیچچیز دیگر ندارد و ما حاضریم قسم بخوریم که او اموالی ندارد.
بااینحال اولیای دم قبول نکردند و مدعی شدند شاهدان هم دروغ میگویند. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
دمش گرم خوب کاری کرده ......
انقد بدم میاد از کسایی که تو زندگی دیگران دخالت میکنن و در آخر زندگی رو میپاچونن
پاسخ ها
مرحبا
شما کوتاه بیا برای پوستت حرص و جوش خوب نیست
حقشون بود که کشته فلج بشن.
نفهم چرا رفتارت درست نکردی با دختر بیچاره.
حالا هم زجر بکشید
بیچاره پیرمرده بخاطردفاع ازخودشوخانوادش بایدبه ناحق دیه بده یااعدام بشه
گندم جان ببخشید که زندگی دیگرون رو پاچیدن