۶۴۴۷۴۴
۵۰۲۲
۵۰۲۲
پ

قرن پرآشوب؛ پس از آلمان نازی و جنگ سرد

جنگ جهانی اول که پایان یافت جوانان آلمانی در گرداب آشفتگی و سرگردانی فرو رفتند. افسار قدرت از دست نسلی متوهم خراج شد و جوانان، بیش و کم، گرد هم آمدند تا گام در راه های تازه ای بگذارند و مشعلی فروزان بیابند که چراغ راهشان باشد.

هفته نامه کرگدن - بابک محقق: سه روایت از قرن پرآشوب در خلال بررسی کتاب های جنگ جهانی اول، آلمان نازی و جنگ سرد/ همه آنچه باید از انگیزه ها و زمینه ها و تبعات جنگ های جهانی بدانیم. جنگ جهانی اول که پایان یافت جوانان آلمانی در گرداب آشفتگی و سرگردانی فرورفتند. افسار قدرت از دست نسلی متوهم خراج شد و جوانان، بیش و کم، گرد هم آمدند تا گام در راه های تازه ای بگذارند و مشعلی فروزان بیابند که چراغ راهشان باشد.
ورنر هایزنبرگ: پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، باور داشتم که انسان اجتماعی کمال پذیر است؛ باور داشتم که ساختار صحیح و بسامان جامعه منشأ خیر و سعادت خواهدبود؛ و بدین ملاحظات، ای بسا بتوان کژی ها و نقصان های اجتماعی را از راه تجدید سازمان جامعه رفع کرد. هیچ بعید نیست بار دیگر به این اعتقاد بازگردم؛ اما پس از جنگ چنین کاری ناممکن بود چون در خود نمی دیدم که این گونه بیندیشم.

ویلیِم گُلدینگ: قرن بیستم فقط عصر پیشرفت های تکنولوژیک در تمامی مظاهر علم و صنعت، ظهور ایدئولوژی های عمدتا ویرانگر، دوقطبی شدن جهان در آینه رقابت سرمایه داری و کمونیسم و زیر و رو شدن جغرافیای سیاسی نبود، بیش از این ها عصر جنگ بود که از همه این ها تاثیر گرفت و بر همه آن ها اثر گذاشت. سایه مخوف خود را در نزدیک به هشتاد سال بر سراسر دنیا فرو افکند و چنان مصائبی نازل کرد که نه پیش از آن بر جریده تاریخ نگاشته بودند، نه پس از آن در چنان ابعاد رعب آوری بار دیگر تکرار شد. اگر چنین نشد و فی المثل بمبی هسته ای تار و پود سرزمینی را از هم نگسیخت، از هراس نابودی قطعی بشر بود که اساسا جنگ سرد را پیش آورد تا ابرقدرت ها میدان رقابت را از خاک خود به گوشه های امن تر بکشانند و از رویایی مستقیم در «جنگ داغ» صرف نظر کنند.
آمارها خود گویا بود: جنگ جهانی اول حدود بیست میلیون نفر تلفات برجا گذاشته و شمار کشته شدگان جنگ جهانی دوم را بیش از پنجاه میلیون نظامی و غیرنظامی تخمین زده بودند. حال چه کسی از بمب می ترسید؟ همه؛ از اربابان نوظهور عالم در سال های پس از جنگ دوم گرفته تا آن به اصطلاح «میهن پرستان»ی که نه فقط در هیاهوی کرکننده سیل مشتاقان اعزام به جبهه های نبرد، خیابان های برلین، لندن، سن پترزبورگ، وین و پاریس را در ژوئن و ژوئیه 1914 به تسخیر خود درآوردند بلکه با دل های آکنده از خشم و نفرت دیگر بار در 1939 سودای فتح دنیا را در ذهن پروردند.
قرن پرآشوب؛ پس از آلمان نازی و جنگ سرد
بسیاری بر این گمانند که آن دو جنگ جهانی که بر نیمه اول سده بیستم غباری از نفرت و انزجار کشید درواقع «یک» جنگ بوده است با مجموعه ای از درگیری ها و کشمکش ها، یعنی «تاولی که در 1918 درمان نشد عفونت کرد و سرانجام سر باز کرد.» 1 طرفه آن که بذرهای جنگ سرد نیز پیش از آن که توپ های جنگ دوم آرام بگیرند این جا و آنجا روییده بود: در شرق آسیا و اروپا که اتحاد شوروی بدان چشم طمع داشت؛ در غرب اروپا که وعده گاه «دموکراسی»های غربی بود؛ در خاورمیانه که امریکا و بریتانیای پیروز گردن کشانه سهم خود را از سود سرشار نفت طلب می کردند. جرمی آیزکس و تیلر داونینگ در کتاب «جنگ سرد» می نویسد: «سازمان های جاسوسی غرب از همان ابتدا و پیش از آنکه گرد و غبار ویرانه های جنگ جهانی دوم فرو بنشیند بو برده بودند که اروپا بستر وقایع نامیمونی است.» 2
این سه رویداد عظیم روی هم چنان تغییراتی در جغرافیای کره زمین پدید آوردند که تصور آن ای بسا در دانشگاه های غربی قرن نوزدهم ناممکن بود. چه کسی تصور می کرد امپراتوری عثمانی که رقبای شرق و غرب به طعنه آن را «پیرمرد فرتوت اروپا» می خواندند- همان امپراتوری که از قرن سیزدهم پاگرفته و رفته رفته چتر سلطه اش را بر بخش هایی از جنوب و شرق و مرکز اورپا، خاورمیانه، منطقه قفقاز و شمال آفریقا گشوده بود- در نبردی چهارساله مضمحل شود. همان جنگی که طومار عثمانی ها در درهم پیچید، از قدر و شوکت امپراتوری هاپسبورک در اتریش- مجارستان و دودمان هوئِنتسولرن در آلمان اثری باقی نگذارد و ناقوس مرگ رامانوف ها را در روسیه تزاری به صدا درآورد.

بدین قرار ملت هایی چند از خاکستر و خون سر برکشیدند و چون زمینه را مساعد یافتند، گاه به قیمت پایمال کردن حقوق برخی اقوام کوچک تر، ادعای استقلال کردند- از آن جمله بودند اعراب، لهستانی ها، یوگسلاوها، چک ها و اسلواک ها، مجارها و جز آن. جنگ اول منادی قد علم کردن دو ایدئولوژی متخاصم نیز بود که پیش از آن عرصه را بر استیلای جهانگیر خود تنگ می دیدند. اروپای پیر و ناسیونالیست قرن نوزدهم که نظامیگری و انباشت سلاح را ابزار ابرقدرتی و رجزخوانی برای حریفان طمّاع می دانست و گسترش دامنه نفوذ خود را در الحاق مستعمرات و قلمروهای افزون تر می دید، هنوز مهیای ترکتازی کمونیسم و فاشیسم نبود. جنگ کبیر که از آن به «نخستین جنگ مدرن» نیز یاد می کنند صحنه ورود گازهای سمی، تانک، هواپیما و زیردریایی به عرصه کارزار بود.
پروتکل ژنو که در ۱۹۲۵ به امضا رسید و همچنان به قوت خود باقی است، ثمره صدمات جبران ناپذیری است که گازهای خردل و فوسژِن بر نظامیان و غیرنظامیان وارد آورد. اتحادیه ملل برمبنای کنفرانس صلح پاریس در ۱۹۲۰ تاسیس شد و هدف از آن در وهله نخست تضمین صلح جهانی از راه تامین امنیت در سراسر دنیا، خلع سلاح و حل مناقشات بین المللی با تکیه بر مذاکره و میانجیگری بود. در جمع ده ها سیاستمدار و روشنفکر و فعال سیاسی که از سه قرن پیش عزم آن داشتند تا چنین آرزویی را جامه عمل بپوشاند، وودرو ویلسن، رییس جمهور وقت ایالات متحده، بیش از همه در این راه کوشید. «اصول چهارده گانه»ای که وی در ژانویه ۱۹۱۸ پیشنهاد رویای ایچ. جی. ولز را برآورده ساخت: «جنگی که به همه جنگ ها پایان خواهد بخشید.» ۳

جنگ جهانی دوم جهان را عملا به دو قطب یا اردوی متخاصم بدل ساخت که این رقابت دست کم تا 1989 (سقوط دیوار برلین) و حداکثر تا 1991 (فروپاشی اتحاد شوروی) با شدت و حدت تمام برقرار ماند. آلمان دوپاره شد، شوروی کشورهای مهمی نظیر آلمان شرقی، لهستان، چکسلواکی و مجارستان را به اقمار خود افزود و سه کشور منطقه بالتیک (استونی، لتونی و لیتوانی) را ضمیمه خاک خود کرد، امریکا که به لطف نیروی عظیم انسانی، نظامی و تدارکاتی خود کمر فاشیسم را در دو اقیانوس آرام و اطلس شکسته و تازه نفس تر از سایر قوانین متفقین (فرسوده از نبردی هفت ساله با ماشین جنگی ویرانگر آلمان) بود، ابتکار عمل را در دست گرفت و غرب اروپا را زیر چتر حمایت خود قرار داد (به ویژه با اجرای طرح مارشال در 1947)، دست ژاپن از مستعمراتش در شرق دور تا حوالی استرالیا خالی ماند و چین از پی چهار سال جنگ داخلی استیلای مائو زدونگ و یاران سرخش بود؛ اما بارزترین تبعات انسانی این جنگ آوارگی و سرگردانی میلیون ها انسان بود. به قول ان اپلباوم، مورخ برجسته امریکایی، «... سال 1945 شاهد یکی از حیرت انگیزترین آوارگی های جمعی بشر در تاریخ اروپا بود.» 4
قرن پرآشوب؛ پس از آلمان نازی و جنگ سرد
این جنگ را از سویی محل زورآزمایی دو مکتب «افراطی» و لیبرال های وحشت زده می دانند (از یاد نبریم که فاشیسم و کمونیسم ابتدا مخفیانه در چارچوب پیمان مخفیانه «آلمان نازی- شوروی» به یکدیگر پیوسته بودند تا پس از آن که غبار جنگ فرونشست جهان را به دو نیم تقسیم کنند) و از سوی دیگر آن را به حق مولود «سرشکستگی ورسای» می شمردند که «نه آلمانی ها را خرسند ساخت نه لهستانی ها را. حتی طراحان آن را نیز راضی از پای میز مذاکره بلند کرد.» ۵ ماجرای دانتسیگ و دالان لهستان به قول لوید جورج، نخست وزیر بریتانیا، «استخوانی در گلو بود که تا انتها غرور ملت آلمان را خدشه دار می کرد. حکومت وایمار که ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ بر آلمان فرمان می راند با مشکلات عدیده ای دست به گریبان بود:
تورم مهارگسیخته، نیروهای گریز از مرکز سیاسی که در قالب چپ و راست افراطی رفته رفته صحنه گردان اعتراضات تند کارگری و مردمی می شدند، و کشمکش با دول پیروز در جنگ اول که بر دریافت غرامت و فشار نظامی بر آلمانِ تضعیف شده پای می فشردند. حال مردم، تحت تاثیر سوء تبلیغات، برای خائنان «کمونیست» و «یهودی» که مقصر اصلی سرافکندگی در ورسای قلمداد می شدند، شرکای تازه ای یافته بودند. در چنین هنگامه ای که «رکود بزرگ» نیز نمک بر زخم ها می پاشید، هیندنبورک، رییس جمهور سالخورده آلمان، موافقت خود را با صدراعظمی هیتلر اعلام داشت. وی شش سال در تحکیم قدرت خود و حزب ناسیونال سوسیالیست نازی کوشید و پایه های محبوبیت خود را بر اعاده حق ملت آلمان- حقی که پیروزمندان جنگ اول نادیده گرفته بودند- استوار ساخت.
جنگی که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ قوای محور (آلمان، ایتالیا و ژاپن) را رویاروی متفقین (بریتانیا، اتحاد شوروی، ایالات متحده و فرانسه) قرار داد چنان بود که به گفته فرنکلین دی. روزولت، رییس جمهور امریکا، «جنگی در نوع خود تازه و بی سابقه. جنگی در تمام قاره ها، دریاها و پهنه آسمان ها» (۲۳ آوریل ۱۹۴۲). اتحاد شوروی و امریکا پس از دفع تهدید آلمان و ژاپن تا چند دهه دو ابرقدرت بی رقیب باقی ماندند اما خود به رقبایی تبدیل شدند که برخلاف قدرت های برتر پیشین رویاروی هم صف آرایی نکردند؛ وضعیت نه جنگ نه صلح آنان چنان بی ثبات بود که هر آن تصور می رفت به جنگی تمام عیار منتهی شود و خاطره تلخ هیروشیما و ناگازاکی را بار دیگر زنده سازد.
هر دو قدرت به جنگ افزار هسته ای مسلح بودند و هر دو قدرت مطمئن از کارایی سلاح مرگبار خود. این دو در رقابت ایدئولوژیک برای اثبات شکل آرمانی زندگی و تفکر مطلوب خود از همه راه های ممکن بهره بردند: تبلیغات، ضدتبلیغات، تخریب، جاسوسی، هنر و ورزش و صدور انقلاب به ویژه از جانب کمونیست ها. سیل بنیان کن انقلابی که در چین به راه افتاد استالین را به این باور خشنود ساخته بود که پیروزی نهایی از آن کمونیسم خواهدبود. دو ائتلاف نظامی در قالب پیمان ناتو به رهبری امریکا و پیمان ورشو به رهبری اتحاد شوروی درواقع ترفندی بود برای مسدود کردن دامنه نفوذ رقیب که با انگ «امپریالیسم» توجیه مقبول تری در سرزمین های تحت سلطه می یافت.
قرن پرآشوب؛ پس از آلمان نازی و جنگ سرد
کودتا و ضدکودتاهایی چند که در اقصی نقاط عالم رخ داد (مثلا در ایران، چکسلواکی، مجارستان، کوبا، شیلی، نیکاراگوئه و گواتمالا) از دیگر ابزارهای امریکا و شوروی برای برهم زدن نقشه دشمن و بازتعریف معادلاتی بود که مآلاً منافع سیاسی و اقتصادی توطئه گران را تامین می ساخت. بر همین اساس جنگ هایی در خاورمیانه، افریقا و امریکای لاتین به راه افتاد که به «جنگ نیابتی» معروف شد و در جریان آن بار دیگر هر دو سوی منازعه آشکار و پنهان در مخاصمه ها نقش ایفا کردند: در کره، ویتنام، فلسطین، ایران و عراق، آنگولا و افغانستان. شاید تنها در ماجرای کانال سوئز بود که هر دو ابرقدرت به شکلی دور از انتظار در تاراندن نیروهای مشترک بریتانیا، فرانسه و اسراییل به توافقی ناگفته دست یافتند.
با این همه، آنچه به این رقابت جنبه ای همزمان یگانه و هول آور می بخشید سلاح هسته ای و خطر استفاده از آن بود. از دوره ریاست جمهوری هری ترومن به بعد چندین و چند دولت جمهوری خواه و دموکرات در ایالات متحده بر سر کار آمدند که دغدغه مشترک آنان اثبات برتری نظامی (بالاخص هسته ای) بر شوری بود. از سوی دیگر رهبران سرزمین شوراها نیز از استالین تا خروشچف و برژنف همگی سودا آن داشتند تا به یاری دانشمندان اتمی گوی سبقت را در زمین و فضا از غرب سرمایه داری بربایند. در اکتبر 1962 که خروشچف در پاسخ به تحرکات امریکا موشک های بالستیک خود را در خاک کوبا مستقر ساخت، جهان در آستانه فاجعه هسته ای قریب الوقوعی قرار گرفت و رابرت مک نمره، وزیر دفاع امریکا گفت: «به ذهنم رسید این آخرین شنبه ای است که به چشم می بینم.»
از آن پس سیاست تجهیز و تنش زدایی به موازات هم دنبال شد و لافِ حمله پیش دستانه همواره ابزار ارعاب طرفین بود، هر چند در عمل چه ریچِرد نیکسن که با ترفندهای وزیر امور خارجه اش، هنری کیسینجر، چین را از اردوی شوری خارج کرد و چه جیمی کارتر که در واکنش به جوم روس ها به افغانستان از میز مذاکره کنار کشید، جهت و بُردار تصمیمات کلان کشور «تنش زدایی» و رفع سایه رعبی بود که عاقبتی جز نابودی کل بشریت نداشت. (کارتر از وجود سی هزار سلاح اتمی پرده برداشته بود که در زرادخانه های امریکا و شوروی حفاظت می شد.)
در دهه هشتاد میلادی که صدای صلح طلبان و فعالان ضدهسته ای آرام آرام به نجوایی بی آزار تبدیل می شد و رانلد ریگن، رییس جمهور قوت امریکا، نیز با طرح «جنگ ستارگان» رقابت تسلیحاتی با شوروی را به اوجی بی بازگشت نزدیک می کرد، میخاییل گارباچف در مارس 1985 بر کرسی رهبری اتحاد شوروی نشست و دبیر کل حزب کمونیست شد. دو طرح ابتکاری او موسوم به «پرسترویکا» (بازسازی اقتصادی) و «گلاسنوست» (شفافیت و فضای باز) آغاز راهی بود که در نهایت به اتحاد دو آلمان و انقلاب های ضدکمونیستی در سراسر اروپای شرقی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 انجامید: «گارباچف به پایان محتومی که انتظار می رفت تن داد. در 25 دسامبر بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و اعلام داشت که از قدرت کناره خواهدگرفت.» 6

پی نوشت:

۱. Civilization: A New (۲۰۰۷). Osborne, R History of the Western World, Vintage books, London, p ۴۲۸.
2. Cold (2012), Isaacs, J. and Downing, T. War, Abacus, London, p. xvi.
۳. این جمله که بیش از یک قرن است زبانزد شده در اصل نام کتابی است حاوی مجموعه مقالات ایچ. جی. ولز که در ۱۹۱۴ به انتشار رسید. در یکی از این مقالات ولز به قدرت های مرکزی می تازد و نتیجه می گیرد که تنها با غلبه بر نظامیگری آلمان است که می توان جنگ را به پایان برد.
4. Iron Curtain: The (2012). Applebaum, A, 1944- 1956 Crushing of Eastern Europe, Allen Lane, London, p. xxi.
۵. The Road of War, (۲۰۰۹). Overy, R. Vintage Books, London, p. ۳.
6. The End if the Cold (2015), Service, R. McMillan, London, p. 1991- 1985: War 494.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج