احسان اقبال سعيد در روزنامه قانون نوشت: افول تدریجی، واژه ایاست که می توان برای دور دوم مسئولیت روسای جمهور پس از جنگ در ایران به کار برد. اگر دوران جنگ تحمیلی را دوران یکدلی و همه در خدمت جنگ بدانیم، به طور طبیعی مسئولان ارشد نيز تمام حمیت خود را بر رفع نیازهای جبهه ها و حفظ نهال نوپای انقلاب در برابر بادهای مخالف سهمگین داخلی وخارجی قرار داده بودند. اما در دوران پس ازجنگ، روسای جمهور با سیر بسیار متفاوت و متناقضی از محبوبیت وفرجام مواجه شدند.
احسان اقبال سعيد در روزنامه قانون نوشت: افول تدریجی، واژه ایاست که می توان برای دور دوم مسئولیت روسای جمهور پس از جنگ در ایران به کار برد. اگر دوران جنگ تحمیلی را دوران یکدلی و همه در خدمت جنگ بدانیم، به طور طبیعی مسئولان ارشد نيز تمام حمیت خود را بر رفع نیازهای جبهه ها و حفظ نهال نوپای انقلاب در برابر بادهای مخالف سهمگین داخلی وخارجی قرار داده بودند. اما در دوران پس ازجنگ، روسای جمهور با سیر بسیار متفاوت و متناقضی از محبوبیت وفرجام مواجه شدند.
هاشمی رفسنجانی فقیدکه سردار سازندگی لقب گرفته بود در دور دوم ریاستجمهوریاش به مظهر تمام نارساییهای سالهای گذشته تبدیل شد و علی اکبر ناطق نوری كه نماد تداوم هاشمی به نظر ميرسيد، شكست خورد و انتخاب رييسدولت اصلاحات، آغاز دوران جدید و به نوعی نه به هاشمی رفسنجانی در آن دوران تعبیر می شد.در آن زمان، هاشمی در دوسال اول دولت اصلاحات کلیدواژه انتقاد از گذشته و نمود و نماد دوم خردادیهای دوآتشه شد.
اما اين گردونه به نوبت بود و رييسدولت اصلاحات كه با محبوبیت کم نظیري روي كار آمده بود، آرام آرام وارد دوران افول شد تا آنجا که برخی حامیانش پروژه عبور از او را کلید زدند و در پایان دولتش، پاستور را نه به مصطفی معین اصلاح طلب و نه هاشمی كه آن روزها متحد اصلاحات شده بود نتوانستند تحويل دهند و كار را به محمود احمدینژاد که فاصلهای بعید وناپیمودنی با او داشت، سپرد؛ در حقیقت، فرجام خاتمی به ضد خودش منجر شد.
محمود احمدی نژاد، غیرمنتظره ترین ريیسجمهور ایران نيز در دور دوم، ابتدا حامیان اصولگرا و حکومتی اش را از دست داد و در انتهای سفرهای استانی اش هم با استقبالهای رقت بار تکرقمی مواجه شد.
دوران زودرس افول
اما در ادامه، نوبت به دولت يازدهم رسيد و احمدينژاد كار را به تیمی از نزدیکان هاشمی که احمدی نژاد هویت سیاسی خود را در انکار آنان خلاصه کرده بود، تحویل داد. حسن روحانی اما زودتر از همیشه با موج انتقادات و افول محبوبیت مواجه شده است و اگر سیر سياست بر همین منوال باشد، شايد به رسم موارد گفته شده در بالا ، در ۱۴۰۰ نيز روحانی دولت را به بازندگان انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ واگذار كند.
دلايل غروب تلخ دولتهاي دوم
حال سوالي كه در اين بين به وجود مي آيد اين است كه بهراستی چه عواملی این افول ونزول را باعث می شوند؟بيشك در این باره میتوان دلایل زير را نام برد:
۱-بحران های خارجی:
در تمام دولت های پس از جنگ، بحران های خارجی در محدود کردن قدرت مانور روسای جمهور در داخل نقش غیرقابل انکاری داشته اند. در دولت هاشمی، پرونده رستوران میکونوس و انفجار آمیا به همراه تحریم های داماتو، سیاست توسعه مردان هاشمی را که نیازمند حداقلی از تعامل و تنش زدایی با غرب بود، به حاشیه راند و صدای برخی گروهها راکه برداشت حداکثری از جمهوری اسلامی داشتند، و همچنين ملاحظات امنیتی و انسدادی در داخل را پررنگ کرد. در دولت دوم اصلاحات، حملات یازده سپتامبر در ایالات متحده، منطقه خاورمیانه را به آتش کشید و جرج بوش، ريیسجمهور جنگ طلب آمریکا نيز با قرار دادن نام ایران در کنار عراق و کره شمالی تحت عنوان محور شرارت، تمام وعده و آرمان اصلاحات درباره تنش زدایی و بهبود رابطه با غرب را بر باد داد و صدای مخالفان اصلاحات در حاکمیت را پرطنین تر از همیشه کرد. با حمله ایالات متحده به افغانستان وعراق، بحران امنیتی گسترده اطراف کشور را فراگرفت و رييسجمهور وقت نيز ناگزیر سیاست خارجی متفاوتی با آنچه وعده داده بود، در پیش گرفت.
اما محمود احمدی نژاد نيز در دولت دومش با اوج بحران پرونده هسته ای مواجه شد. احمدی نژاد که در ابتدای ریاست جمهوری اش از حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی خواسته بود با پرداخت کل هزینههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پرونده اتمی ایران را مختومه کند، در دور دوم در منجلاب هسته ای که خود ونزدیکانش نيز در ایجاد آن نقش داشتند، گرفتار آمد. شدیدترین تحریمهای هسته ای، منابع مالی گشاده دستی، مریدپروری و توزیع پول از سوی احمدی نژاد را محدود کرد یا از میان برد و معیشت مردم را بهشدت مختل کرده و در دولت مردی که می خواست پول نفت را سر سفره مردم بیاورد، صادرات نفت ایران به زیر یک میلیون بشکه رسید!
با شروع بهار عربی یا بیداری اسلامی و به ويژه شروع بحران در سوریه، متحد سنتی ایران، سیاست خارجی دچار بحرانهای جدیتری شد. حسن روحانی نيز در دولت دوم با بدشانسی، پیروزی ترامپ در آمریکا و مواضع عجیب و دیوانه وار او وهمين گونه به مخاطره جدی افتادن برجام مواجه شد. از طرفي، حضور محمد بن سلمان در عربستان و شرایط پرمخاطره منطقه به ويژه در سوریه، عراق و لبنان، روحانی را به دشواریهایي شبيه دوران اصلاحات دچار کرد كه حس عدول از وعده ها را متبادر و روند افول را تسریع می کند.
2-مشکلات درون ساختاری:
روسای جمهور در دوران نامزدی انتخابات وتبلیغات، وعده هایی داده و در باغ سبزهایی نشان می دهند که مردمان گرفتار در چنبره مشکلات ساختاری و قدیمی اقتصاد را به پای صندوق رای میکشاند ولي در ادامه، مشخص نيست كه بتوانند با وجود مشكلاتي كه هست به نتيجه برسند يا خير. از طرفي در ساختار نیمه ریاستی ایران، یک مجلس مخالف میتواند دولت را زمینگیر کند.براي مثال مجلس اصولگرای هفتم در اصل دولت را وادار کرد لوایح دوقلوی اختیارات ريیس جمهور را پس بگیرد و در معرفی وزرا هم به گزینه های حداقلی چون سلیمانی برای وزارت راه بسنده کند. جدال احمدی نژاد نيز با مجلس ناهمراه تحت ریاست علی لاریجانی، سرانجام یکشنبه سیاه پخش فیلم فاضل لاریجانی توسط احمدی نژاد در مجلس را به دنبال داشت و اصطکاکهایی را که تا پایان دولت او خاتمه نیافت، در تاريخ ثبت كرد. البته حسن روحانی نيز برای ترکیب کابینه با مجلس دهم با چالشهای مکرر وگزینه های دست چندم مواجه شد. از طرف ديگر نيز با توجه به رويكردهايي كه او در دوره اول از خود نشان داد با برخي نهادها مانند صداوسيما و ... به مشكل خورد و مورد انتقاد قرارگرفت كه اين روند نيز از كارآيي لازم دولت كم ميكرد.
3-حضور مجاهدین شنبه و عزلت یاران :
اطراف روسای جمهور به فاصله اندکی از پیروزی گاهي از یاران همراه ونشان دار خالی شده و پردهنشینهای فرصت طلب، موقعیت ها را اشغال میکنند. همیشه کسانی بیشترین بهرهها را در فردای پیروزی برده اند که کمترین نقش وحضور را در ماراتن رقابت وپیروزی داشته اند و این، بدنه اجتماعی را ناامید کرده و روسای جمهور با ریزش محبوبیت مواجه می شوند. مردمی که در مبارزات انتخاباتی افرادي مانند، زیباکلام و رخشان بنیاعتماد را مبلغ روحانی می بینند واعتماد میکنند، در فردای پیروزی با واعظی و فضلی و... مواجه می شوند! اين حس خلف وعده بدنه اجتماعی را مایوس و ريیس جمهور را تنها میکند .
4- کوچیدن به وادی تکنوکراتیک:
روسای جمهور در دور دوم مسئولیت خود، فارغ از دغدغه رای وانتخاب مجدد با توجه به محدودیت وممنوعیت های قانونی برای نامزدی سه باره به آینده آرام سیاسی یا رویاهای صعود بیشتر خود می اندیشند و بيشتر، از ژست های اپوزیسیوننمای دوران تبلیغات انتخاباتی فاصله گرفته و به مدیران عبوس تکنوکرات تبدیل می شوند و ادبیاتی کلیشهای و غیر جذاب بهخود می گیرند. احمدینژاد از کاپشن مشهورش به کت وشلوار خوش دوخت روی می آورد و رييسدولت اصلاحات نيز از تبریک به برنده جایزه نوبل امتناع دارد و با دانشجویان معترض اصطکاک پیدا می کند. روحاني نيز به نوعي از افكار عمومي حامي خود دور ميشود و اقداماتي و اظهاراتي را در دستور كار قرار ميدهد كه بدنه اجتماعي حامياش قبول ندارند.
حافظهكوتاه و دردناك
اما فارغ از این شرایط، روسای جمهور می توانند امیدوار باشند که در کنار افول همیشگی در دولت دوم وسپردن دولت به رقیب، یک رسم دیگر نیز وجود دارد و آن، اینکه چون ريیس جمهور بعد از آنها نيز در شرایط مشابه گرفتار می شوند، مردم در حسرت ريیس جمهور قبلی فرو می روند. برای مردم نوستالژیک ما که همیشه گذشته رویایی را آرزو می کنند، پس از زمان کوروش به زمان سازندگي، مهرورزي و اصلاحات نيز خواهند اندیشید!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
برخی نه .. همشون.
همه ی رئیس جمهورها مثل همن . دور اول فقط خوب ان