از همان اوایلی که پرونده هستهای ایران را گشودند، معلوم شد یکی از اهداف دشمن، سرگرم کردن ایران به یک موضوع جعلی و دروغ بزرگ است.
روزنامه صبح نو: از همان اوایلی که پرونده هستهای ایران را گشودند، معلوم شد یکی از اهداف دشمن، سرگرم کردن ایران به یک موضوع جعلی و دروغ بزرگ است.
جعل این اتهام و خبرسازیها و سناریوپردازیهای پیدرپی میتوانست مسوولان و مردم ایران را از موضوعات مهم و ضروری برای پیشرفت بازدارد و مشغول موضوعی کند که نتیجه آن اتلاف وقت و فرصتسوزیهای خسارتبار باشد.
در مقاطعی کوتاه از عمر تقریباً ۱۵ساله این پرونده،کشور هوشیار بود و با مدیریت صحیح رسانهای تلاش شد موضوع هستهای از اولویت خارج شده و در حد خودش به آن ضریب رسانهای داده شود اما در بیشتر این دوران باید اعتراف کنیم متاسفانه دشمن به این هدف خود دست یافته است!
یکی از این مقاطع، چند سال اخیر است؛ یعنی از زمانی که «برجام» در حال تکوین بود. به تاریخهای زیر که فقط مقطع کوتاهی از این دوران را شامل میشود و مردم و اقتصاد ما معطل آنها بوده است توجه کنید!
۲۳ تیر ۹۴(۱۴ جولای ۲.۱۵) روز توافق و تأیید متن جمعبندی برجام. روز پذیرش برجام(adoption Day) ۹۰ روز بعد از توافق، روز اجرا (Implementation Day) زمستان ۹۵ (اوائل سال ۲۰۱۶)، ۱۷ آبان ۹۵ (۸ نوامبر ۲۰۱۶) زمان پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و شروع بحثها در باره نتیجه پیروزی وی بر برجام، فواصل ۹۰ روزه و ۱۲۰ روزه برای اعلام نظر رییسجمهور آمریکا درباره برجام و اکنون ۱۲ تا ۱۵ اکتبر۲۰۱۷(۲۰ تا ۲۳مهر) زمان اعلام نظر نهایی ترامپ درباره پایبندی جمهوری اسلامی ایران به برجام و سپس ارجاع به کنگره تا طی حدود دو ماه کنگره در باره بازگشت تحریمها تصمیم بگیرد، و این رشته ادامه دارد!
تا کی باید کشور و اقتصاد ما معطل و سرگردان زمانبندیهای آمریکایی باشد؟ تا کی باید ما از مسائل و مشکلات در اولویت خود غافل باشیم و نظر ترامپ و کنگره آمریکا ما را بلاتکلیف نگه دارد؟ آیا این سناریوپردازی نقطه پایانی هم دارد؟
چه باید کرد؟ آیا میشود موضوع هستهای را ولو جعلی و ساختگی است، رها کرد و نسبت به آن بیتفاوت بود؟حتماً پاسخ این سؤال منفی است اما باید مسیر پیگیری برجام را از مسیر پیگیری مسائل اصلی خودمان و در رأس آنها تولید و اشتغال جدا کنیم. باید وزن مشکلات داخلی با راهحلهای داخلی را بیشتر کنیم و میزان اهتمام برای حل این مشکلات را به مراتب بیش از مساله هستهای بدانیم.
تا زمانیکه با مشکل یا بیپرده بگویم بحران اشتغال و رکود فعلی، وزارت امورخارجه در صدر اخبار باشد و وزارتخانههای تخصصی حوزه اقتصاد و کار در انتهای جدول، تا زمانیکه مردم از اعضای دولت فقط وزیر امورخارجه و دوسه وزیر دیگر را بشناسند و حتی اسم وزرای مرتبط با اشتغال و تولید را ندانند و مادامی که مردم و مسوولان تاریخ اعلام نظر رییسجمهور و کنگره آمریکا را بدانند و اخبار آن را لحظه به لحظه پیگیری کنند اما هیچ تاریخ و زمانی برای یک تصمیم مهم اقتصادی در کار نباشد، نباید انتظار تحول در این حوزههای اصلی را داشته باشیم.
اعلام نظر ترامپ و ایران را پایبند دانستن یا ندانستن، واقعاً چقدر در واقعیت اقتصاد ایران مؤثر است؟ از زمان اجرای برجام تا کنون وضعیت تولید و اشتغال در کشور بهتر شده است یا پسرفت داشتهایم؟ اگر پس رفت داشتهایم که داشتهایم چرا هنوز تأیید یا عدم تأیید ترامپ را باید مهم بدانیم؟
البته رسانههای ما نیز در این مساله نقش بسیار مهمی دارند. رسانهها هستند که میتوانند و باید مراقب انحراف از مسیر اصلی حل مشکلات باشند. رسانهها هستند که با وزن دادن به موضوعات باید افکار مردم و مسوولان را پیدرپی متوجه مسائل اصلی کنند و نسبت به غفلت یا تغافل از آنها بهنگام و درست هشدار بدهند.
مادامی که چشم ما برای گشودن گرههای اقتصادی به دست دشمن باشد نه تنها هیچ گشایشی را شاهد نخواهیم بود بلکه فرصتها را هم از دست میدهیم و گره بر گره افزوده خواهد شد.
خوب است یکبار دیگر همه و بهخصوص دولتمردان و اصحاب رسانه به این جمله حکیمانه رهبری که تجربه ما و دیگران نیز آن را به اثبات رسانده، توجه کنند: «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست.»
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر