۶۱۰۰۹۴
۵ نظر
۵۰۱۳
۵ نظر
۵۰۱۳
پ

ماجرای مخفی کردن جسد در گودال نیم متری

دعوای ۲ کارگر نانوانی در حالی رنگ خون به خود گرفت که متهم بعد از اطلاع از مرگ دوست و همکارش جنازه را به بیابان کرج منتقل کرده و دیگر به محل کارش باز نگشته بود.

خبرگزاری میزان: دعوای ۲ کارگر نانوانی در حالی رنگ خون به خود گرفت که متهم بعد از اطلاع از مرگ دوست و همکارش جنازه را به بیابان کرج منتقل کرده و دیگر به محل کارش باز نگشته بود.

۱۷ شهریور ماه فردی با مراجعه به کلانتری ۱۷۰ کهریزک به مأمورین اعلام کرد خواهرزاده اش از روز گذشته از محل کارش در یک مغازه نانوایی در منطقه شورآباد خارج شده و پس از آن دیگر مراجعتی به محل کارش نداشته است و گم شده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "فقدان افراد" و به دستور دادرس شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری ۲ بخش کهریزک ، پرونده برای رسیدگی در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

شاکی پرونده پس از حضور در پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: خواهرزاده ام بنام مرتضی (۲۲ ساله) حدودا سه ماه است که برای کار به تهران آمده و از آن زمان تاکنون نزد من در مغازه نانوایی مشغول به کار است. روز گذشته زمانی که به مغازه مراجعه کردم، در کمال تعجب متوجه غیبت مرتضی در مغازه شدم. زمانی که از همسایگان پیگیری کردم، اعلام شد که مرتضی به آنها عنوان کرده نزد یکی از دوستانش می رود و زود بر می گردد اما تاکنون برنگشته و هر چقدر نیز با گوشی تلفن همراهش تماس می گیریم، یا گوشی خاموش است یا در دسترس نیست.

همزمان با آغاز رسیدگی به پرونده فقدان مرتضی، شاکی پرونده به همراه یکی از بستگانش به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرد و گفت یکی از بستگانشان بنام حسین ( ۲۷ ساله) که او نیز همانند مرتضی در مغازه نانوایی کار می کرده، از روز گذشته ناپدید شده و از او نیز هیچ گونه خبری ندارند.

با توجه به حساسیت ایجاد شده در پرونده ی فقدان همزمان ۲ نفر در مغازه نانوایی، تیم ویژه ای برای رازگشایی پرونده فقدان این دو جوان تشکیل و اقدامات ویژه پلیسی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در تحقیقات میدانی، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که یکی از فقدانی ها بنام حسین، سه روز قبل از فقدانش از زندان آزاد شده است.

در بررسی سوابق "حسین" مشخص شد که او ۲ ماه پیش از فقدانش به اتهام کشف موادمخدر در خودرو شخصی اش توسط مأمورین دستگیر و روانه زندان شده و ۱۲ شهریورماه با تأمین قرار قانونی از زندان آزاد شده است. همچنین کارآگاهان در ادامه تحقیقاتشان اطلاع پیدا کردند در طول سه روزی که حسین از زندان آزاد و مجددا در مغازه نانوایی مشغول به کار شده، بارها درگیری لفظی مابین او و دیگر فقدانی پرونده ( مرتضی ) رخ داده که دخالت صاحب مغازه نانوایی مانع از ادامه درگیری آنها شده است.

در شرایطی که شواهد و دلایل به دست آمده نشان از وقوع جنایت می داد، کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی با انجام اقدامات ویژه پلیسی اطلاع پیدا کردند که مرتضی از زمان فقدانش و بدون آنکه طی این مدت با دوستان و حتی اعضای خانواده اش تماسی داشته باشد در یک مغازه نانوایی در نیاوران مشغول به کار شده است. از این رو در ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه صبح ۱۲ مهرماه، کارآگاهان ضمن شناسایی محل کار جدید مرتضی به این مکان رفته و او را برای انجام تحقیقات به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.

مرتضی در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع از سرنوشت حسین شد اما در ادامه تحقیقات، سرانجام متهم عصر همان روز لب به اعتراف گشوده و به ارتکاب جنایت و قتل حسین اعتراف کرد.

مرتضی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: "روز پنجشنبه مشغول نظافت نانوایی بودیم. پس از پایان نظافت، حسین سفارش دو پرس غذا را داد با هم غذا می خوردیم که ناگهان حسین گفت: "فهمیدم چه کسی مرا به پلیس معرفی کرده ؟" و در ادامه گفت: "تنها کسی که از موضوع مواد اطلاع داشت تو بودی؛ تو مرا به پلیس معرفی کرده و به آنها گفته ای که من داخل ماشینم مواد نگهداری می کنم. ترسیدم که حسین ناراحت شود و به همین دلیل منکر موضوع شدم و به بهانه رفتن به حمام، از سر سفره ی نهار بلند شدم.

مرتضی در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: از حمام بیرون آمده و مشغول خشک کردن سرم بودم که ناگهان حسین از پشت سر یک کابل به دور گردنم انداخت.

ابتدا فکر می کردم که حسین در حال شوخی کردن است اما زمانی که او کابل را محکم تر فشار داد، احساس خفگی به من دست داد و متوجه شدم که حسین قصد کشتن مرا دارد.

در یک لحظه توانستم گلوی خودم را آزاد کرده و کابل را به دور گردن حسین بیندازم. در حالی که با یکدیگر درگیر شده بودیم، حسین را محکم به عقب هل دادم.

حسین از ناحیه سر محکم به دیوار برخورد کرد و پس از آن روی زمین افتاد. آن زمان فکر نمی کردم که حسین مرده باشد اما او جواب مرا نمی داد. وقتی که متوجه شدم حسین فوت کرده، جنازه اش را داخل گونی قرار داده و در کف عقب ماشین حسین گذاشتم. به سمت کرج - ماهدشت حرکت کردم.

چند کیلومتری داخل یک جاده خاکی حرکت کردم تا به مکانی متروکه رسیدم. گودالی حدودا نیم متری کنده و جنازه حسین را داخل آن انداخته و روی آنرا با خاک پوشاندم. شب برای استراحت به یک مسافرخانه در شهرستان کرج رفتم. فردای آن روز، ساعت ۹ و۳۰ دقیقه ماشین حسین را به پارکینگی در شهر کرج - خیابان شاه عباسی برده و آنجا گذاشتم. از آن زمان به بعد، دیگر به محل کار خود در شورآباد برنگشتم و در یک نانوایی در منطقه نیاوران مشغول به کار شدم تا اینکه امروز دستگیر شدم.

سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، کارآگاهان پایگاه نهم پلیس آگاهی با اخذ نیابت قضایی به شهرستان کرج اعزام و در اولین مرحله با مراجعه به پارکینگ اعلام شده از سوی متهم پرونده، موفق به کشف خودرو مقتول شدند. در ادامه و ضمن هماهنگی با پلیس آگاهی شهرستان کرج، کارآگاهان این پایگاه به محل رهاسازی جسد مقتول رفته و در بازرسی محل موفق به کشف بقایای بجای مانده از جسد شدند.

متهم با قرار بازداشت موقت و برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده شد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • عزب

    به خداوند بزرگ توسل بجویید و هرگز از خداوند قادر و توانا دور نشوید و به خود می خداوند یکتا پناه بیاورید تا مشکلات حل شود،

  • هادی خوزستان

    عاقبت به خیر

  • جهرمی

    جناب عزب ۱۶:۱۹ واسه حل مشکلات باید تلاشتو بیشتر کنی...

    پاسخ ها

    • عزب

      با سلام ؛جناب جهرمی عزبز و گرانقدر توصیه و ارشاد شما را از دل و جان می پذیرم، این از فرزانگی و علاقه شما به هم نوع حقیری همچون بنده است، اما باید عرض کنم که مثلاً از بنده فلک زده کاری ساخته نیست که تلاش را بیشتر کنم، نهایت قدرت و توانا این بنده عاجز و مفلوک بینوا که بنده در خدمت شما هستم نهایتاً دعا به درگاه احدیت است چون نه پول دارم، نه مقام شایسته اجتماعی، و نه از سیاسی اندوخته ای دارم شاید صدها راه برایش تلاش بنا به فرموده سرکار وجود داشته باشد، اما افسوس و صد افسوس دریغ از یک مورث نصف و نیمه که به آن تلاش گفته شود، خلاصه عرض کنم جوان سی و دو ساله ای هستم که نصف بیشتر عمر بی خیر خودرا صرف تحصیلات نموده و حالا که پایان نامه ام را نوشته ام از درد بی پولی وامانده از هر در و کارم، توان مالی نیز فقط میشود گفت دریغ از یک سکه یک ریالی، دیگر همه راه و راهکارها به رویم بسته شده، فقط دو دست زبتم که خداوند بزرگ عطا نموده به درگاه بیکران خالق هستی به دعا بلند مینمایم که این فقط تلاش بنده است چون هر تلاش دبگرب احتیاج اقتصادی و مالی می طلبد که بنده از این دو عاجزانه و در توان ندارم، سپاس از شما پاینده باشید،

  • سیدمحمود

    بایدزودتراعدامش کنید،این قاتل بی وجدان را

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج