صادق ملكي؛ كارشناس ارشد مسائل بينالملل در روزنامه اعتماد نوشت: پس از يك دوره پرتنش در روابط ايران- آنكارا، در نگرش ايجابي از سفر اردوغان بايد استقبال كرد. اين سفر اگرچه يك سفر برنامهريزي شده در تقويم ديپلماتيك دو كشور بود، اما انجام آن در دورهاي كه خاورميانه دچار بحرانهاي جدي است، بار سياسي ويژهاي دارد.
صادق ملكي؛ كارشناس ارشد مسائل بينالملل در روزنامه اعتماد نوشت: پس از يك دوره پرتنش در روابط ايران- آنكارا، در نگرش ايجابي از سفر اردوغان بايد استقبال كرد. اين سفر اگرچه يك سفر برنامهريزي شده در تقويم ديپلماتيك دو كشور بود، اما انجام آن در دورهاي كه خاورميانه دچار بحرانهاي جدي است، بار سياسي ويژهاي دارد.
اردوغان در سفر خود به تهران، به حضور مقام معظم رهبري پذيرفتهشد و با آقاي روحاني همتاي خود ملاقات طولاني داشت كه مهمترين موضوعات روابط، در اين ديدار مورد بررسي دو رييسجمهور قرار گرفتند. همچنين در اين سفر چهارمين جلسه شوراي راهبردي تشكيل شد و چندين سند همكاري در پايان سفر به امضاي دو طرف رسيد.
به نظر ميرسد الزامات ناشي از جغرافيا و تاريخ در كنار پيوستگيهاي دو كشور در سطوح مختلف، ايجاب ميكند روابط ايران و تركيه بيش از هميشه گسترش يابد. نبايد خاورميانه با رقابتهاي ژئوپولتيكي تهران و آنكارا صدمه ببيند. عبور از ذهنيت ژئوپولتيكي كه ايران و تركيه را رقيب يكديگر نشان ميدهد، كليدي است كه ميتواند روابط ايران و تركيه را به شكل جدي ارتقا دهد و به سطحي مشابه الگوي روابط آلمان و فرانسه برساند؛ روابطي كه نويد اتحاد و همكاري در خاورميانه به همراه دارد. ايران و تركيه به عنوان دو كشور قدرتمند و غيرقابل انكار در معادلات منطقه، به واسطه حضور رقباي فرامنطقهاي در خاورميانه، امروز بيش از هر زمان ديگري به رايزني و هماهنگي سياستهاي كلان خود با يكديگر نياز دارند.
اگر ايران و تركيه نتوانند از ذهنيت درگير در جنگ چالدران و گذشته تاريخي رهايي يابند، قدرتهاي فرامنطقهاي ميتوانند با استفاده از ايجاد فاصله و چالش ميان تهران و آنكارا سايكس-پيكوي جديدي منعقد كرده و برنامه تجزيه در منطقه را به اجرا بگذارند. حضور داعش و همهپرسي برگزار شده در اربيل، تا حد زيادي حاصل سياستهاي سلبي تركيه بود.
متاسفانه پس از تحميل هزينههاي سنگين به منطقه به نظر ميرسد، امروز به طور نسبي آنكارا از نگاه مذهبي به تحولات منطقه اندكي فاصله گرفته است. سفر اردوغان به تهران و تاكيدات ايشان بر ضرورت مبارزه با داعش و النصره ميتواند نقطه عطفي در مسير رسيدن به ذهنيتي باشد كه سياستهاي ايران و تركيه را در مسائل كلان منطقه به سوي همگرايي واقعي سوق دهد.
بيشك نتيجه اختلاف نظر تهران و آنكارا، نه مطلوب مردم ايران و تركيه و نه در جهت منافع مردم خاورميانه نيست. در عوض هر اندازه ميزان تعامل ميان تهران و آنكارا افزايش يابد منافع حاصل از آن براي مردم دو كشور و منطقه خواهد بود. ايران و تركيه بايد از نگاهي كه هر يك ديگري را رقيب خود ميپندارد، فاصله بگيرند و در عوض به اين ذهنيت هدايت شوند كه نزديكي دو كشور با توجه به ظرفيتهاي بالاي آنها در عرصههاي مختلف ميتواند عامل همكاري و تعامل راهبردي باشد. اگر ايران پل تركيه به شرق و تركيه پل ايران به سوي غرب است، اين پل زماني ميتواند نقش خود را به خوبي ايفا كند كه اين جايگاه پيونددهنده منافع متقابل دو كشور باشد. متاسفانه در سالهاي اخير، نگاه مبتني بر مذهب و تاحدودي مبتني بر قوميت كه از سوي آنكارا بيشتر تعقيب شد، هزينههاي سنگيني را به منطقه و حتي تركيه تحميل كرد. اگر چه تركيه با بهكارگيري سياستهاي سلبي توانست شرايط عراق و سوريه را عليه دولتهاي بغداد، دمشق و تهران تغيير دهد، اما با دنبال كردن اين سياست هم منطقه و هم تركيه آسيب جدي ديدند.
به نظر ميرسد در ماههاي اخير تركيه در اين سياست كلان خود، دست كم به لحاظ تاكتيكي بازنگري كرده است. براي مثال برگزاري اجلاس آستانه و همكاري ايران و تركيه در اين نشست، در كنار سفرهاي متعدد ديپلماتيك، سفر روساي ستاد نيروهاي مسلح دو كشور به تهران و آنكارا و در نهايت سفر اردوغان به تهران، تبلور اين تغيير سياست آنكارا بود.
اگر برداشتن چنين گامهايي، در آينده همراه با تغيير ذهنيتها باشد، ميتواند «شوراي راهبردي» را كه امروز بيشتر توافقي روي كاغذ است، به پيونددهنده منافع بنيادي دو كشور به يكديگر تبديل كند. در نتيجه اين تغيير ذهنيت بحرانهاي مقطعي نخواهد توانست به روابط دو كشور كه به سطح راهبردي ارتقا يافته است صدمه وارد كند. فارغ از اراده رهبران دو كشور، الزامات ناشي از جغرافيا ايجاب ميكند كه ايران و تركيه از رقابتهاي ژئوپولتيك دور شده و به عملي كردن پيوند ژئواستراتژيك دو كشور بينديشند.
نگاهي به تاريخ معاصر نشان ميدهد اروپا بيش از خاورميانه و به ويژه روابط آلمان- فرانسه بسيار بيشتر از روابط ايران- تركيه درگير رقابتهاي ژئوپولتيك بوده است اما امروز آلمان و فرانسه پايهها و ستونهاي اتحاديه اروپا هستند. مسلما اشتراكهاي ايران و تركيه، اگر بيشتر از آلمان و فرانسه نباشد، كمتر از اين دو كشور نيست. با تكيه بر اين اشتراكها و ظرفيتهاي دو كشور، تهران و آنكارا ميتوانند با در نظر گرفتن منافع متقابل به روابطي دست يابند كه در آن امنيت تركيه، امنيت ايران باشد و امنيت ايران، امنيت تركيه شود. دو كشور دير يا زود مجبور به پيمودن اين مسير هستند. توسعه ايران و تركيه و به تبع آن توسعه منطقه خاورميانه نيز ميتواند در سايه اين روابط سريعتر تحقق يابد.
ما در جغرافيايي زندگي ميكنيم كه پيچيدگيهاي ناشي از آن ايجاب ميكند از منافع مقطعي دور شده و به منافع بنيادين متقابل بينديشيم.
ظهور داعش، وضعيت خاص اربيل و ديگر بحرانهاي منطقهاي حاصل نگاهي است كه «ذهنيت رقابت» در منطقه ايجاد كرده است. ميتوان با جايگزين كردن نگاه تعاملي از اختلافنظرها و چالشها دور شد و به همكاريهاي متقابلي رسيد كه شايسته بزرگي نام ايران و تركيه باشد. سفر اردوغان اگر سفري تاكتيكي نباشد و راهبردي باشد، ميتواند زمينهساز بستري باشد كه در آن ايران و تركيه بتوانند روابط خود را به سمت و سويي سوق دهند كه هم مردم دو كشور و هم منطقه از آن منتفع شوند.
بايد از تحولاتي چون ديواركشي در مرزهاي صلح و دوستي ميان ايران و تركيه اجتناب كرد؛ بايد روابط را از حمايت گروههاي تروريستي به زيان ديگري دور كرد؛ بايد ذهنيت مبتني به مذهب و قوميت را تغيير داد. اگر اين تحولات رخ دهد ميتوان به آينده روابط ايران و تركيه اميد بست. راهبرد دولت روحاني در سياست داخلي و خارجي متكي بر عقلانيت و مدارا است. دولت روحاني نه به دنبال ايراني قويتر، بلكه به دنبال منطقهاي قويتر است. اگر چنين نگاهي در دولت اردوغان نيز شكل بگيرد آنگاه ميتوان بيش از امروز به سفر اردوغان و آينده پيش رو در روابط دو كشور اميدوار شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر