پدیده «کودک همسری» در آسیب های اجتماعی
کودکی را در خانه پدری جا می گذارند و به عقد مردی در می آیند که نه او را می شناسند و نه حتی می دانند معنی ازدواج چیست.
گفته می شود بیش از 5 درصد ازدواج ها مربوط به ازدواج با کودکان زیر 15 سال است که رقمی بیش از 28 هزار کودک دختر را در هر سال شامل می شود. بیشترین آمار ازدواج و طلاق کودکان هم در استان های سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، زنجان، تهران، همدان و مازندران ثبت شده است.
آمارهای غیررسمی از اوضاع وخیم تر ازدواج کودکان حکایت دارد. شهلا اعزازی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، پیش تر از آمار سالانه ۴۳ هزار ازدواج دختربچه ۱۰ تا ۱۵ ساله در کشور خبر داده بود. حالا قرار است مجلس شورای اسلامی برای حل این مشکل آستین بالا بزند.
طیبه سیاوشی، نماینده مجلس شورای اسلامی خبر داده که طرح افزایش سن ازدواج کودکان تحت تاثیر آمار افزایش تعداد پدیده کودک همسری و تبدیل آن به کودک بیوه ها کلید خورده و در حال بررسی است؛ کودکانی که با 13 یا 14 سال سن، هم بیوه بودند و هم سرپرست خانوار محسوب می شدند. یعنی کودکانی داشتند که باید علاوه بر قبول مسئولیت آنها، معیشت خود را نیز تامین می کردند.
چند روز قبل، این نماینده مجلس در آماری خبر داد اکنون دو هزار کودک مطلقه داریم که اینها کودکانی هستند که ازدواج آنها ثبت قانونی شده؛ یعنی ممکن است تعداد کودکان مطلقه از این هم بیشتر باشد.
براساس ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی، عقد نکاح دختر قبل از رسیده به ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی، فقط با اجازه ولی و شه شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالحه انجام می شود. در طرحی که هم اکنون در مجلس در حال بررسی است، هدف این است که سن ازدواج دختران را حداقل به ۱۵ سال برساند و البته اجازه پدر و دادگاه صالحه برای ازدواج زیر این سن نیز مطرح نباشد تا راه های دور زدن قانون بسته شود. همچنین در این طرح، برخورد قانونی و قاطع با دفترخانه هایی که بدون مجوز، ازدواج های غیرقانونی را ثبت می کنند نیز در نظر گرفته شده است که البته تحقق این مسئله به همکاری گسترده وزارت دادگستری نیاز دارد.
اصلاح قوانین؛ پیش نیاز حل پدیده «کودک همسری»
ازدواج اجباری کودکان مسئله ای است که در بسیاری از کشورها نیز ریشه تاریخی دارد. حتی در برخی کشورها، هنوز هم ازدواج دختران نه ساله امری عادی تلقی می شود؛ بنابراین ریشه های این مساله در اعماق باور برخی جوامع محلی رسوخ کرده که حل آن مستلزم اصلاح دیدگاه مردم نسبت به این رفتار است. همسرگزینی برای یک کودک، نامش ازدواج نیست، بلکه نوعی تحمیل است؛ چرا که کودک به امری واداشته می شود که به آن علاقه و حتی آگاهی ندارد.
دکتر داریوش مهاجر، پژوهشگر و جامعه شناس، در گفت و گویی درباره آسیب های پدیده «کودک همسری» می گوید: باور جامعه ایرانی نسبت به ازدواج کودکان به اصلاح نیاز دارد که البته این اصلاح باور، به مرور زمان به دست می آید. اساسی ترین قدمی که باید در این زمینه برداشته شود، به روز کردن قوانین قدیمی و وضع قوانین جدید است.
به اعتقاد این جامعه شناس، قوانین باید از کودکان حمایت کنند و برای حل معضل «کودک همسری» راه چاره ای بیابند. او تاکید می کند: منع ازدواج کودکان زیر 18 سال اعم از دختر و پسر، مسئله ای است که نیاز است در مجلس شورای اسلامی به آن پرداخته شود؛ چرا که وضع چنین قوانینی می تواند به تغییر باور جامعه بینجامد.
مهاجر، مهم ترین عامل ازدواج کودکان را فقر معرفی می کند و می گوید: برخی خانواده ها در پوشش ازدواج کودکان شان، درواقع آنها را می فروشند تا بهاین طریق، بخشی از مشکلات ناشی از فقر را حل کنند. شرایط زندگی خانوادگی و باورهای هر خانواده می تواند نقش تعیین کننده ای در گرایش یا عدم گرایش به پدیده «کودک همسری» داشته باشد. فرایند تغییرات در جامعه سنتی، کندتر و در جامعه مدرن، سریع تر اتفاق می افتد.
این جامعه شناس با بیان استدلال توضیح می دهد: نباید مقرراتی که با آن در جامعه مدرن زندگی می کنیم، مانند قوانین باشد که سال ها پیش در جامعه سنتی اجرا می شده است؛ چرا که اگر چنین باشد، جامعه دچار تعارض فرهنگی می شود؛ در نتیجه نیاز است قوانین و به ویژه ساختارهای فرهنگی روزآمد شود.
بی شک اگر کودک در شرایط نامطلوبی رشد کند، در اغلب مواقع، خواه ناخواه به سمت ناهنجاری کشیده خواهدشد. داشتن خانواده فقیر، حضور والدین معتاد و.. از جمله عواملی است که به پدیده «کودک همسری» دامن زده است.
این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی درباره تبعات جامعه شناختی کودک همسری بیان می کند: عوامل مختلف اجتماعی چه در سطح خرد مثل خانواده و چه در سطح کلان، در رشد کودکان تاثیرگذار است. وقتی کودک در محیطی سرشار از تعارض رشد می کند، نتیجه این می شود که یک جوان، به آسانی جان انسانی را می گیرد. اگر به گذشته چنین فردی نگاه کنیم، می بینیم او در شرایطی بار آمده که برای قتل، بزهکاری، دزدی و... آماده شده است.
امیدهای تازه برای حل بحران «کودک همسری»
علیرضا کرمانی، پژوهشگر و جامعه شناس حوزه کودک، در گفت و گو با ما می گوید: «در بررسی مسئله کودک همسری، جامعه بزرگسال یک طرف قضیه قرار دارد. در کشور ما هنوز اقدام جدی ای در این زمینه صورت نگرفته است تا فرد بزرگسال با تبعات منفی ازدواج با یک کودک کم سن و سال آشنا شود».
البته کرمانی بسیار به آینده امیدوار است. به اعتقاد او «از نظر جامعه شناسی، کودکانی که امروز قربانی کودک همسری هستند، اصلا بعید نیست در آینده، خود به نیروی محرکی برای حل این مسئله تبدیل شوند. همان طور که زنان برای احقاق حقوق خود و رسیدن به جایگاه اجتماعی برابر تلاش کردند که تبعیض بین زنان و مردان را کمرنگ کنند.»
ما در عصر تکنولوژی زندگی می کنیم و کودکان هم کم و بیش با این تکنولوژی در ارتباطند و از آن استفاده می کنند. به اعتقاد کرمانی، «کودکان ذاتا موجوداتی فاقد قدرت هستند، اما تکنولوژی امروز توانسته به آنها قدرت نسبی عطا کند و آنها از همین طریق می توانند به جامعه فشار وارد کنند. مثلا کودک 15 ساله ای که به هک کردن سایتهای مختلف می پردازد، می خواهد اینگونه قدرت خود را به رخ جامعه بکشد؛ بنابراین نمی توان قدرت کودک امروز را با کودک دهه های قبل مقایسه کرد و به دلیل همین بالا رفتن سطح آگاهی و توان کودکان، انتظار می رود خود کودکان هم به مهره هایی تبدیل شوند که در مقابل ازدواج های زودهنگام و اجباری بایستند».
نباید از خاطر برد که امروزه «کودکی» به یک مفهوم جهانی تبدیل شده است. «کودک جهانی» مرزهای محله ها و کشورها را کنار زده و حالا در این حوزه به یک وحدت جهانی رسیده ایم؛ به طوری که حتی شکل لباس پوشیدن کودکان در همه جای دنیا تقریبا واحد شده است. این مسئله، موجی است که از شهرها آغاز شده و کم کم به روستاها و نقاط کمتر برخوردار هم خواهدرسید.
چرا آمار طلاق در ازدواج های «کودک همسری» بالاست؟
کودکان دارای ارزش های خاص مربوط به خودشان هستند. آنها جهان را از دریچه ای می بینند که با نگاه بزرگسالان متفاوت است. اختلاط ارزشی در دنیای کودک و بزرگسال مثل اختلاط آب و روغن است که هرگز درهم ترکیب نمی شود؛ بنابراین هرگز نباید انتظار داشت که درک و تعریف کودک از ازدواج با تعریف یک بزرگسال از ازدواج، یکسان باشد.
کنفدراسیون جهانی حقوق کودک نیز همواره تاکید می کند ما باید جهانی را خلق کنیم که کودکان بتوانند در آن با ارزش های خود زندگی کنند و مانند بزرگسالان، از زنگی لذت ببرند، نه اینکه ارزش های زندگی بزرگسالان را به آنها تحمیل کنیم.
کرمانی، پژوهشگر و جامعه شناس حوزه کودک، با اشاره به این تاکید کنفدراسیون جهانی حقوق کودک اظهار می کند: ما باید اجازه دهیم کودکان از منظر منطق خودشان به دنیا نگاه کنند. این مسئله حتی در ازدواج بزرگسالان هم بیان می شود. به این معنا که بهتر است افرادی که با یکدیگر جهان های مشترکی دارند، با هم ازدواج کنند، نه کودک و بزرگسالی که دنیای آنها هیچ شباهتی با هم ندارد. همین نبود شباهت ها، به افزایش طلاق در ازدواج های «کودک همسری» دامن می زند.
کرمانی با بیان اینکه ملموس ترین نتیجه «کودک همسری»، طلاق است و در این ازدواج ها نرخ طلاق بسیار بالاست، توضیح می دهد: کودکی که ازدواج می کند، دوره کودکی اش تباه شده است. جامعه باید برای دفاع از این کودکان، اقدام جدی انجام دهد. زندگی متعادل، زندگی ای است که فرد همه برهه های زندگی اش را به خوبی سپری کرده باشد و درواقع، جامعه ای توسعه یافته است که کودکی توسعه یافته داشته باشد، اما زندگی برای کودکی که ازدواج کرده، نامتعادل خواهدشد، زیرا هرگز کودکی را مزه مزه نکرده است؛ بنابراین اغلب این کودکان در بزرگسالی، نه تنها شهروندان خوبی نمی شوند؛ بلکه خیلی از آنها به دنبال این هستند که از جامعه خود به هر نحوی که شده، انتقام بگیرند.
به اعتقاد کرمانی، مهم ترین دلیل وجود پدیده «کودک همسری»، وجود ساختارهای فرهنگی سنتی در جامعه است: «درست است که مظاهر زندگی در جامعه ما، مدرن است، اما زیرساخت های سنتی در مقابل بسیاری از رفتارها و تغییرات فرهنگی مقاومت می کند. مثلا خانواده ها از ترس اینکه فرزندشان به فساد روی نیاورد، آنها را وادار به ازدواج می کنند، درحالی که امکان دارد با این کار، کودک را به ورطه سقوط بکشانند.»
دلیل دیگری که کرمانی برای ازدواج کودکان بیان می کنند، وضعیت اقتصادی است. او خاطرنشان می کند: عمده کودکانی که ازدواج می کنند، به واسطه خانواده شان تحت یک مبادله اقتصادی قرار می گیرند و حتی برخی از این خانواده ها منتظر هستند یک نان خور از سفره های شان کم شود. یعنی امکان دارد حتی پولی هم بابت ازدواج زودهنگام کودکان شان دریافت نکنند، اما همین که هزینه های زندگی شان کمتر شود، به این مسئله راضی هستند.
نظر کاربران
قدیم هم کودک همسری رایج بود تجربه ثابت کرده که دوام زندگیشان خیلی بیشتر بوده درست مثل مادران اکثریتمون
پاسخ ها
والله مادرای ما که موقع ازدواج کودک نبودند شما در مورد مادر خودت صحبت کن. بعدشم اوناییم که زمان قدیم کودک همسر شدن باید دید چقد از زندگیشون لذت بردن و آیا با دل خوش تو اون زندگی موندن یا اینکه فقط به خاطر بچه هاشون یا بخاطر شرایط جامعه تحمل کردن که تو اون زندگی بمونن. چیزی که نسل امروز زنان جامعه دیگه حاضر به تحملش نیست.
مادران ما بعد از هیجده سالگی ازدواج کردند شما لابد از منطقه توسعه نیافته هستی!
مادربزرگهای ما که الان هشتاد نود ساله هستند در کودکی ازدواج کردند و به همین دلیل از نظر جسمی در همان کودکی متوقف موندند .از ماجراهای ازدواجشون هم چه خاطرات ترسناکی در ذهنشون بر جا مونده بود و مجبور به تحمل چه مشقت هایی بودند .اگه به مردم مناطق توسعه نیافته باشه این مملکت رو دوباره به زندگی قبیله ای بر می گردانند
بیشتر این مسائل متاسفانه بر اثر فقره. پدر خانواده برای اینکه یک نانخور کم کنه و به نوعی نان یک کودک رو تضمین کنه مجبور میشه اون رو به مردی بسپاره که بتونه از پس هزینه خورد و خوراکش بر بیاد. ...
پاسخ ها
:|
مگه من چی گفته بودم که به دلخواه و نظر شخص
اخودتون نظر شخصی من رو تغییر دادید؟!!!
خیلی از مادرایی که توی کودکی ازدواج کردن الان حاضر نیستن دخترشون رو توی سن پایین شوهر بدن چون این بنده خداها هیچوقت لذت کودکی و جوانی رو نچشیدند تا یاد دارن داشتن میشستن و میروفتن و بچه بزرگ میکردن
خاک بر سر نامردی که دخترشو تو این سن شوهر بده
بدبخت نفهم
یعنی محض رضای خدا یه خبر حتی یک خبر خوشحال کننده تو این مملکت ماتم زده وجود نداره
بمیرید که کشتید ما رو
صددردصد با نظرzo,taموافقم چون من خودم درسن پایین ۱۳سالگی ازدواج کردم نه درست غذا درست کردن بلد بودم ونه از خونه داری چیزی می دونستم تفاوت سنی من بابچه ی اولم ۱۴ساله خداوند پشت سرهم پنج فرزند بمن داددرسن۲۵سالگی صاحب پنج فرزند بودم بدون کمک خانواده فرزندانم بزرگ کردم چون کیلومترها با خانواده ام فاصله داشتم از وقتی یادم مییاد فقط شستم پختم وجمع کردم خدا رحمت کنه مادر شوهرم رو خیلی بهانه جویی وایراد میگرفت که من کار بلد نیستم تما م سعی من این بود که کارهای خونه رو به نحوه احسنت انجام بدم ولی خب نمیشد باز نمره منفی میگرفتم همیشه آرزوی یه خواب راحت داشتم ولی انصا فا همسرم مردی مهربان و وفداکاری بود بااین که نظامی بود وساعت ۵/۵صبح از خونه میرفت تا ساعت ۳بعد از ظهر همیشه یارویاورم بود خدا روشکر الان از زندگیم راضییم ولی هیچ از نوجوانی وجوانی خاطره خوب ندارم تایادم مییاد کارکار بدون تفریع وراضی نگهداشتن خانواده همسر که درجوانی موفق نبودم ولی خودم هروقت خواستگاری برای دخترانم اومد اجاز ه ندادم وارد خونه شن تا دحترانم تحصیلات دانشگاهشون تموم کردن سرکار رفتن وبرای خودشون مستقل شدن ازنظر مالی حال بااین که هنوز به سن ۶۰سالگی نرسیدم با انواع امراض دست وپنجه نرم میکنم از دیابت بگیرتاپوکی استخون وبیماری قلبی وفشارخون بالا بخاطر همین با ازدواج درسنین پایین بشدت مخالفم اونی شخصی هم که فرمودن مادران ما زودازدواج کردن وخوشبخت هستن آیا مادرشان مثل من درمندن؟ یاسالم.؟خداروشکر همسروفر زندان خوبی دارم که قدرشناسن ولی من بسهم خود لذتی از زندگی نبردم امیدوارم.که همه دختران وپسران سرزمینم زندگیشون سرشار از شادی ومحبت باشه وقدرسلامتی خودشون رو بدونند البته زمانه هم خیلی عوض شده وهمچنین طرزتفکرخانواده ها من بابچه هایم خاله بازی میکردم دور از چشم مادرشوهرم ولذت می بردم روحش شاد خب اون موقع همه اونجوری بودن باید عروس روادب میکرده :-:-!
پاسخ ها
دختران کنونی هم در سن بالا فاقد مهارت زندگی و خانه داری هستند و بیشتر زندگی انها در گوشی و فضای مجازی خلاصه میشود.
اوه چه بد. بچه باید بچگیشو کنه چ گناهی داره
:
پاسخ ها
سلام خداخیرتون بده سالم وپاینده باشیدانشااللهتاسالهای سال سایه شماوهمسرتون بالاسرخانوادتون باشه
۸/۱۳باعرض معذرت سلام فرزندم سلام مستحبه جواب واجب ببخشید من اول باید جواب سلام شما رو مینوشتم
کاربر14:16ازخوندن سرنوشت شما بسیارمتاسف شدم،امثال شما کم نیستن،بیایید با نکوهش کردن ازدواج درسن پایین نذاریم جامعه مون به اون روزا برگرده
ازواج توی سن پایین زیاد دیدم تا طلاق گرفتن یا گیر یه ادم ناجور افتادن که راه فرار ندارن و در بهترین شرایط تبدیل شدن به زنای غمگین و افسرده با اعتماد به نفس خیلی پایین
ممنون ازلطف شما وکاربر۸/۱۳ امیدوارم خداوندبشماها عزیزان سلامتی وطول عمرباعزت بده وهمیشه اززندگیتون لذت ببرید ازمن وامثال من که گذشت امیدوارم دختران سرزمینم ازدوران نوجوانیشون لذت ببرن وهمه شون امکانات ادامه تحصیل داشته باشند ومجبور نباشند بجای مدرسه به خانه ی بخت برن چون من بچگیمون رو گم کردم وهمیشه دلتنگشم به امید روزهای خوب برای همه دحترها وپسران سرزمین عزیزم ایران موفق باشید آمین
میتونه چند دلیل داشته باشه
۱ تنهایی
۲کمبود محبت
۳نداشتن هدف
۴بیکاری و نبود تنوع
من خودم گرفتار کودک همسری شدم و اصلا راضی نیستم در۱۶سالگی ازدواج کردم و الان در۱۷سالگی میخوام طلاقم رو بگیرم تو رو خدا با عقل ازدواج کنید
پاسخ ها
اینکه دلایل واقعی شما برای طلاق چیست با مشاهده .موارد معدود نمیتوان نتیجه کلی و قطعی گرفت
من فردی را میشناسم که در سن 18 سالگی با دختر 11 ساله ازدواج کرد و اکنون که به میانسالی رسیده هردو از زندگی مشترک بسیار راضی اند. سن بلوغ و تکلیف دختر در اسلام 9 سالگی است یعنی دختر میتواند ازدواج کند و پیامبر ص هم عایشه را در سن کم به عقد خود دراوردند. کسانیکه سن 18 را بلوغ و مسئولیت میدانند از قوانین بی اعتبار غرب پیروی میکنند.
پاسخ ها
اایا الان هم دوران پیامبره ایا تو نمیدونی که شرایط اب و هوایی در کشورها کاملا متفاوته و همین امر باعث میشه که سن بلوغ ورشد انسانها در هر کشوری فرق داشته باشه ؟ایا مغز تو هنوز در زمان عایشه مانده ؟درپایان لعت به کودک همسری ؛ واینکه ایا از دین محمد فقط زن گرفتنو وکودک همسری اش به ایران رسید نه بیشتر
سلام .من به شدت باکودک همسری مخالفم .کاش ی انجمنی یا ی جایی باشه ک ادم بتونه اعتراض کنه باید جلوشو گرفت ماک ب فنارفتیم مواظب دخترای فردامون باشیم