سینمای ملی برای ایران ما، یعنی سینمایی که سرمایه و سفارش خود را در سراسر کشور از ملت بگیرد. سینمای ملی یعنی منظومهای از جریان سرمایهگذاری و تهیه و تولید و توزیع و نمایش فیلم هاى سینمایی که در آن انواعی از فیلم برای انواعی از مخاطبان تولید میشود.
علیرضا داودنژاد در روزنامه ایران نوشت: سینمای ملی برای ایران ما، یعنی سینمایی که سرمایه و سفارش خود را در سراسر کشور از ملت بگیرد. سینمای ملی یعنی منظومهای از جریان سرمایهگذاری و تهیه و تولید و توزیع و نمایش فیلم هاى سینمایی که در آن انواعی از فیلم برای انواعی از مخاطبان تولید میشود و در سالنهای سینما، شبکههای تلویزیونی، ویدئو خانگی، ماهوارهها، سایتها، اتوبوسهای بین شهری، قطارها، بیمارستانها، هتلها و هواپیماها به نمایش در میآید و درآمد آن به صاحبان فیلمها باز میگردد.
سینمای ملی یعنی سینمایی که با سفارش گرفتن از همه ایرانیان و بلکه همه آنها که متعلق به حوزه زبان و فرهنگ ایرانی هستند به حسرتها و آرزوها و رنجها و شادیها و دغدغهها و آرمانهای آنها میپردازد و با راه دادن به آدمها و برخوردها و رابطهها و ماجراها و داستانهای این جهان پهناور به فیلمهای خود، انعکاس دهنده گرمای انسانی و حالات و رفتار و گفتار و لحن و نحوه حضور این مردمان در متن زندگی مبتلا به و جاری میشود تا به این ترتیب راه ورود فیلمهای ایرانی را نیز به زندگی ایرانیان بلکه جهانیان باز کند.
سینمای ملی سینمایی است که با پاسخگویی به تمنیات و علایق و درخواستهای ملت ابتکار عمل را در بازار کالاهای فرهنگی به دست میگیرد و با پیروزی در بازارهای داخل راه خود را به بازارهای منطقه و جهان باز میکند و با ورود به تولیدات مشترک زمینههای وفاق و همکاری و نزدیکی و تفاهم و صلح را بین همسایگان و سایر ملل تقویت میکند.
شرط مقدماتی پاگرفتن، شکلگیری، موفقیت، رونق و اعتلای سینمای ملی و در واقع شرط حیات و ممات سینمای ملی در امنیت بازار سرمایهگذاری و تهیه و تولید و معرفی و تبلیغ و توزیع و نمایش فیلم در سرتاسر کشور است. فقط در شرایط بازار امن و امان است که امکان برقراری رابطه متقابل و سازنده بین تولیدکنندگان و مخاطبان فراهم میشود و انواع مخاطبان با استقبال یا عدم استقبال از انواع محصولات، بر سفارشات خود تأکید کرده و بر جریان گردش مالی و هدایت آن به سمت تهیه آثار مورد علاقه خود تأثیر میگذارند.
اما آیا امروز سینمای ایران در چنین شرایطی به سر میبرد؟ آیا ناتوانی تولیدکنندگان در نظارت برگیشه هاى فروش بلیت و کنترل سالنها، توسعه روزافزون بازار سیاه، سرقت و قاچاق آثار سینمایی، بیاعتنایی تلویزیون به معرفی و تبلیغ و خرید فیلمهای ایرانی، تاراج اموال و مخاطبان سینمای ایران توسط ماهوارهها، حراج فیلمهای ایرانی توسط سایتهای داخل و خارج به قصد فروش پهنای باند، نمایش غیرقانونی فیلمهای ایرانی در اتوبوسها و قطارها و کشتیها وهتلهاو بیمارستانها و...آیا امکانی برای حفظ و رونق و اعتلای سینمای ایران و دستیابی ما به سینمایی فراگیر و اثر گذار و ملی فراهم میکند؟
آیا قاچاق و سرقت و نمایش غیرقانونی فیلمهای ایرانی امکانى براى تماس و رابطه متقابل بین سینمای ایران و ملت ایران باقى میگذارد؟ آیا با ویرانی بازار سینما و اساساً بازار کالاهای فرهنگی امکان به جا آوردن سفارش واقعی مردمان و دریافت سرمایه از آنان مهیا میشود؟ آیا در شرایط نا امنی و فقر و محرومیت سینما که هر ساله اکثریتی از تولیدات آن با ورشکستگی روبهرو میشوند، فیلمسازان ایرانی چارهای جز توسل به بازتولید کلیشههای مستعمل سیاسی و تجاری پیدا میکنند؟
چرا گیشههای فروش بلیت و سالنهای نمایش تحت کنترل و نظارت اصناف سینمایی قرار نمیگیرد؟ چرا شبکههای تلویزیونی کشور تمایلی به معرفی و تبلیغ و خرید و پخش فیلمهای داخلی ندارند؟ چرا بازار سیاه ویدئوی خانگی با دست باز به سرقت و تکثیر غیرقانونی و فروش و قاچاق فیلمهای ایرانی مشغول است؟
چرا ماهوارهها به آسانى دست به تاراج فیلمهای ایرانی میزنند و با خیال آسوده آنها را نمایش میدهند و همزمان کالاهای قاچاق خود را تبلیغ میکنند و میتوانند در سراسر کشور این کالاها را با فراغ خاطر به در منازل مشتریان برسانند؟ چرا سایتهای اینترنتی داخلی فیلمهای ایرانی را برای دانلود به حراج میگذارند تا از طریق فروش پهنای باند به درآمدهای غیرقانونی دست پیدا کنند؟
چرا وزارتخانههای راه و بهداشت و سازمان جهانگردی به سازمان حمل و نقل جاده اى و بیمارستانها و هتلها اعلام نمیکنند که از نمایش غیرقانونی فیلمهای ایرانی دست بردارند و پیش از آن اقدام به خرید رایت و حق نمایش کنند؟ چرا دولت و اصناف و آنچه ما تحت عنوان بخش خصوصی میشناسیم به ویرانی بازار سینما و اساساً بازار کالاى فرهنگی رضایت دادهاند و برای مقابله با این تعرضات آشکار به حوزه فرهنگ و هنر و سینما متحد و دست به کار نمیشوند؟ آیا شکست منظومه هنری و رسانهای کشور در مقابل منظومههای منطقهای و جهانی عاملى مؤثر برای بیداری و دلیلى کافى براى عزم و تصمیم وانگیزه اى مؤثر براى اقدامى کارساز نیست؟!
انفعال وتسلیمِ پذیرى فضای دیداری شنیداری کشور در مواجهه با امواج واردات رسمی و غیررسمی و بروزخواه ناخواه انواع تنگنا و مضیقه برای تولیدکننده داخلی و کشانده شدن ناگزیر نیروهای خوش قریحه و متخصص و خلاق به بیکاری و انزوا و افسردگی و خاموشى، آیا روش برخوردى است که عامدانه در پیش گرفته شده تا بار دیگر مجموعه سالنها و سرمایهها و نهادهای خدماتی سینمای ایران مستعد فاصله گرفتن از جریان تولید فیلم و مشتاق پیوستن به منظومه واردات آن شوند؟
چرا وقتی با استفاده از فناوریهای نوین دیجیتالی میتوان گیشهها و سالنهای نمایش را تحت نظارت و کنترل درآورد و به آمار دقیق فروش دست پیدا کرد و درآمدها را نیز از همان مبدأ بین صاحبان سالن و صاحبان فیلم تقسیم کرد ،این اتفاق نمیافتد؟
آیا با برقراری و ترویج VOD یا همان ویدیو درخواستی در سراسر مملکت نمیتوان بازار سرقت و قاچاق را محدود کرد و علاوه بر آن بازاری دهها میلیونی برای تولیدکنندگان داخلی ایجاد کرد و با شناسایى و ترویج آموزشهای کارگاهى نسل جوان را به بازار کار و اشتغال فراخواند و به سراغ بازپسگیری بازارهای از دست رفته فرستاد؟
راه توسعه VOD چرا بسته شد؟ آیا قرار است با توسعه اینترنت ارزان و پر سرعت بازار VOD را نیز علاوه بر بازارهای ویدیویی و تلویزیونی و ماهوارهای به جریان غالب محصولات وارداتى بسپاریم؟
آیا این همه نیروهای خوش قریحه و متخصص و جوان وخلاق که در سرتاسر کشور آمادهاند تا با اندکى توجه و ساماندهى به بازار تولید و عرضه محصولات دیداری شنیداری داخلی بپیوندند باید حتماً به مصرفکنندگان این بازار بدل شوند؟
آیا...تا اطلاع ثانوی؛ سینمای ملی ایران فقط یک روٌیاست.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر