روزنامه اعتماد: اعزام سفير به تنهايي نشانه تعميق روابط در درازمدت نيست كارتهاي برنده عربستان در مقابل قطر تمام شد.
قريب به سه ماه از آغاز بحران در ميان كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس ميگذرد. قطر در اين مدت حصر اقتصادي و سياسي بيسابقهاي را تجربه كرده اما همچنان دوام آورده است. ايران و تركيه در همين بازه زماني به قطر نزديكتر شدهاند ودوحه نيز به اتكاي حمايت مردمي از حاكميت و همچنين رابطه تجاري كه با تهران و آنكارا برقرار كرده توانسته به نوعي با تنفس مصنوعي جان خود را حفظ كند.
در اين بازه زماني برخلاف انتظار عربستان و برخي متحدان عرب آن در منطقه، دوحه تن به خواستههاي رياض نداده و نهتنها سطح رابطه با تهران را كاهش نداده بلكه هفته گذشته سفير خود را نيز به تهران بازگرداند.
مهران كامروا، استاد دانشگاه و رييس مركز مطالعات بينالمللي و منطقهاي دانشگاه جورج تاون قطر اعتقاد دارد كه صرف بازگرداندن سفير نميتواند نشاندهنده بهبود رابطه در بلندمدت باشد اما همزمان تاكيد ميكند كه دوحه در حال استفاده از كارتهاي در اختيار براي مقابله با حصر عربستان سعودي است. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با مهران كامروا به شرح زير است.
ظرف چند روز گذشته شاهد بازگشت سفير قطر به ايران و عاديسازي رابطه دوحه - تهران بوديم. اين تحول در شرايطي رخ داد كه يكي از اصليترين گلايهها و شروط عربستان سعودي براي قطر، كاستن از رابطه با تهران بود. چه مسائلي منجر به چنين تصميمگيري در ساختار قدرت در قطر شد؟
در اين ارتباط بايد چند نكته را در نظر گرفت. نخستين نكته اين است كه در مرحله نخست دولت قطر به دليل نزديكي رابطه با عربستان و ابراز همدردي درارتباط با حمله به سفارت عربستان در ايران، سفير خود را از تهران فرا خواند. در چنين شرايطي كه قطر با عربستان مشكل پيدا كرده است بنابراين دليل اصلي كه فراخواندن سفير از ايران به دليل همراهي با رياض بود نيز از ميان رفته است.
نكته دوم كه ميتواند در اين تصميمگيري تاثيرگذار باشد نيز اين است كه در چند روز اخير صحبتهايي در مورد ديدار ديپلماتهاي عربستان با ديپلماتهاي ايراني مطرح شده است. در چنين شرايطي دوحه تصور ميكند كه اگر قرار است ديپلماتهاي ايران و عربستان با يكديگر مذاكره و ديدار داشته باشند بنابراين دليلي براي حفظ وضعيت قبلي رابطه تهران و دوحه وجود ندارد.
نكته سومي كه بايد در نظر گرفته شود اين است كه دوحه با اين كار سيگنالي را به عربستان ميفرستد مبني بر اينكه بايد قطر را جديتر بگيرد. در اين سناريو، قطريها اين پيام را براي عربستان مخابره ميكنند كه ميتوانند رابطه خود را با ايران بهبود ببخشند. در حال حاضر ميتوان گفت كه رابطه قطر با ايران صرفا جنبه تجاري دارد اما با عاديسازي رابطه و آغاز به كار سفير قطر به عربستان نشان ميدهد كه ميتواند به جنبه تجاري موجود در رابطه دوجانبه با ايران، ابعاد ديپلماتيك و سياسي هم بيفزايد.
اشاره به بحث ملاقات ديپلماتهاي ايران و عربستان سعودي داشتيد كه البته از زبان وزير امور خارجه ايران شنيده شده است اما ايشان هم تاكيد كردهاند كه اين تبادل ديپلماتها براي بررسي وضعيت سفارتخانهها خواهد بود و الزاما به معناي بهبود رابطه تهران و رياض نميتواند باشد. با اين وجود امارات متحده نسبت به اين عاديسازي رابطه تهران و دوحه و بازگشت سفير قطر، عكس العمل تندي نشان داد. فكر نميكنيد كه اين تصميم قطر موجب واكنش تند از جانب عربستان يا كشورهايي بشود كه در مقابل قطر ايستاده اند؟
من چنين تصوري ندارم. باور اوليه عربستان و امارات اين بود كه قدمي كه عليه قطر برداشتهاند، در يك يا دو هفته به نتيجه خواهد رسيد و دوحه تسليم درخواستهاي آنها ميشود. اين در حالي است كه ماجرا از بيش از دو ماه پيش آغاز شده و همچنان هم ادامه دارد و قطر نيز عكس العمل مطلوب عربستان و امارات را از خود نشان نميدهد.
دوحه حتي گامهايي را برميدارد كه عليه منافع عربستان و كشورهايي است كه در كنار رياض ايستادهاند. قطر حتي گامهاي ديگري نظير عميق كردن روابط با تركيه و ايران را هم برداشته است. بنابراين قطر در هر گامي كه برميدارد به دنبال يافتن راههاي بيشتر براي خود است تا بتواند با بحراني كه فعلا با آن درگير است، كنار بيايد.
عكس العمل و واكنش منفي امارات امر طبيعي است. در حال حاضر امارات به سختي تلاش ميكند تصويري كه از قطر ميسازد تصوير يك مستعمره ايران باشد و در نتيجه تصميم اخير قطر براي آغاز به كار سفيرش در تهران را نيز بهانهاي ميكند تا نشان دهد كه قطريها در حال تمايل بيشتر به سمت تهران هستند.
اشاره كرديد كه قطر به دنبال ارسال اين سيگنال به عربستان سعودي است كه ميتواند بر رابطه تجاري موجود با تهران، روابط سياسي را هم بيفزايد. چرا در اين مقطع زماني تهران تا اين اندازه براي دوحه مهم شده است؟ ايران به ابزاري براي تامين منافع كوتاهمدت قطر بدل شده است يا ميتوانيم اميدوار باشيم كه رابطه تهران و دوحه در بلندمدت هم گسترش يافته و به نوعي توسعه پايدار را تجربه كند؟
اين سوال بسيار مهم است اما نميتوان پاسخ قطعي در اين مقطع به آن داد. نميتوانيم از تحولات فعلي به اين پاسخ قطعي برسيم كه آيا رابطه دوحه با تهران در درازمدت بهبود پيدا خواهد كرد يا خير؟ سياستمداران قطر از نزديك مشاهده و لمس كردهاند كه نميتوانند به همسايههاي عرب خود اعتماد كنند و در مقابل كشورهايي كه ميتوانند به آن اعتماد كنند، ايران و تركيه هستند.
قطريها در ميدان عمل مشاهده كردند كه در زمان خطر و نياز اين ايران و تركيه هستند كه به كمك دوحه شتافتند. هيچ بعيد نيست كه در دراز مدت هم اين وضعيت ادامه داشته باشد. اما من دقيقا پاسخ سوال شما را نميتوانم با قطعيت بيان كنم چرا كه نميتوان روي تحولات سياسي در اين مقطع حساب ويژهاي باز كرد.
رابطه ايران و قطر، هميشه صميمي و دوستانه بوده اما در عين حال سطحي بوده است. ايران در سالهاي گذشته تلاش كرد به اين رابطه دو جانبه عمق بيشتري ببخشد اما قطر در يك الي دو دهه اخير نسبت به ايران سوء ظن عميقي داشته است.
مثلا ايرانيهايي كه چندين دهه در قطر ساكن بودند، اجازه اقامت آنها تمديد نشده است يا تعداد زيادي از آنها ويزاي مجدد نگرفتهاند. بسياري از رستورانهاي ايراني براي اينكه بتوانند خدمه بيشتري را از ايران بياورند با مشكلات متعددي در دوحه روبهرو هستند. مشكلات تجار ايراني نيز در قطر كم نيست.
البته در اين يك الي دو ماه اخير، اندكي از اين موانع برداشته شده است. به عنوان نمونه قطر به اتباع هشتاد كشور اجازه اقامت بدون ويزا داد ولي ايران جزو آن كشورها نبود. با وجود آنكه در مقطع فعلي رابطه ميان دوحه و تهران خوب است و دو كشور شاهد تبادل سفرا هستند اما سفير فرستادن به تنهايي نشانه بهبود روابط به طور عمقي و درازمدت نيست.
همكاريهاي نظامي، تجاري و روابط فرهنگي است كه در درازمدت موجب نزديك شدن دو كشور به يكديگر ميشود و اين امر نيز تنها با گشايش سفارتخانه و اعزام سفير صورت نميگيرد.
به فرض بهبود سطحي رابطه قطر و ايران تا چه اندازه اين مساله ميتواند بر معادلههاي منطقهاي و روندهاي جاري در منطقه تاثيرگذار باشد؟
اگر به آينده نگاه كنيم يك دو راهي روبهروي ما وجود دارد. يك راه اين است كه شوراي همكاري خليج فارس مجددا به همان مواضع سابق خود باز خواهد گشت. يعني دوباره به يك جبهه ضد ايراني و متحد با امريكا تبديل خواهد شد. البته نميشود گفت كه تحت هژموني، ولي تحت همكاري و پوشش با عربستان و سايرين خواهد بود.
راه دوم در ادامه اين مسير است كه اعتمادي كه قطر نسبت به عربستان و سايرين داشته ديگر متلاشي شده و در آينده نزديك هم آن اعتماد مجددا شكل نخواهد گرفت. در چنين شرايطي در درازمدت شاهد شكلگيري يك دو دستگي در خاورميانه و منطقه خواهيم بود. در يك سوي اين ميدان طرفداران عربستان، امارات، بحرين و مصر هستند. در سوي ديگر ميدان نيز گروهي كه متشكل از تركيه، ايران، قطر و شايد سوريه باشند.
فكر نميكنم اين دستهبندي دو گانهاي كه مدنظر من است واقعا در ميدان عمل هم شكل بگيرد اما به هرحال روابط بهشدت دگرگون شده است. ايران و تركيه بسيار به هم نزديكتر شدهاند كه اين به خاطر تحولات دروني سوريه است. همچنين ايران، تركيه و قطر هم به دليل اتفاقهاي اخير به هم نزديك شدهاند.
براساس اين تحولات در درازمدت ما شاهد اتفاقهايي خواهيم بود اما اينكه اين تحولات چه شكلي باشند، مشخص نيست. احتمال اين نيز وجود دارد كه دستهبندي بين ايران، تركيه و قطر شكل بگيرد كه زير بناي آن اقتصادي و تجاري باشد يا اينكه همانطور كه در ابتداي پاسخ به اين سوال گفتم به ساختار سنتي شوراي همكاري خليج فارس برميگرديم كه مواضع آن ضدايراني بود.
فكر ميكنيد آلترناتيوهاي داخلي مانند حمايت مردم از شيخ تميم بن حمد آل ثاني يا آلترناتيوهاي خارجي مانند افزايش سطح رابطه تجاري با ايران و تركيه تا كجا ميتواند به قطر براي مقابله با حصر در ميان برخي كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس كمك كند؟ به غير از اين دو مساله چه ابزار قدرت ديگري براي ادامه مقاومت قطر وجود دارد؟
يك علامت سوالي كه همه در حال تماشاي عكسالعملهاي آن هستند، امريكا است. در حال حاضر امريكا يك مجهول در يك پازل مطرح است. دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده در يك ماه گذشته درباره بحران ميان قطر و برخي كشورهاي عربي از جمله عربستان سعودي سكوت كرده است و همزمان هم وزارت خارجه امريكا توانايي براي ميانجيگري از خود نشان نداده است. بايد ديد كه امريكا چه موضعي در اين مورد اتخاد ميكند و شايد هم بدون موضع به روند فعلي ادامه دهد.
همان طور كه ميدانيد در داخل امريكا نيز كاخ سفيد مشكلات سياسي خود را دارد. به عنوان مثال اگر امريكا تصميم بگيرد در اين پرونده بر عربستان و امارات سخت بگيرد يا به نوعي بر آنها فشار وارد كند، تحليلهايي نظير اينكه ايران در حال استفاده از بحران موجود ميان كشورهاي عضو شوراي همكاري است يا اينكه ايران به دليل بحران در داخل شورا در حال قويتر شدن است ميتواند موتوري براي تحولات جديد باشد.
سناريوي ديگر هم اين است كه قطريها با ايران و تركيه وارد مذاكره شوند. در اين قالب مذاكراتي آنها بايد بتوانند از طريق اروپا لوازم سنگين مانند لوازم يدكي خودرو و ماشين آلات را به تركيه و از تركيه و به صورت زميني وارد ايران كرده و پس از عبور از خاك ايران و خليج فارس وارد دوحه كنند. اين مساله در حال حاضر در دست مذاكره است.
گروهي از قطريها هفته گذشته با سفر به ايران مذاكره و رايزني در اين خصوص و چند مورد ديگر را آغاز كردند كه البته ممكن است چند ماه به طول بينجامد تا تركيه و ايران بتوانند اين راه را مجددا راهاندازي كنند. براي قطر پيدا كردن راهي براي دور زدن تحريم كشورهاي همجوار بسيار مهم است.
در حال حاضر مخارج هر فعاليت تجاري در قطر تقريبا بين ١٥ الي ٢٠ درصد بيشتر شده است. بنابراين اگر شما بخواهيد يك كار تجاري انجام بدهيد، به خاطر اين تحريمها، بين ١٥ الي ٢٠ درصد هزينه آن بيشتر خواهد بود. دولت در قطر تلاش ميكند به هر وسيلهاي اين افزايش ١٥ الي ٢٠ درصدي را كاهش دهد. اگر بتوانند در درازمدت و سه الي چهار ماه آينده اين رقم را كاهش دهند و از فشار حاكم بر بخش خصوصي بكاهند، قيمتها پايين ميآيد و ميتوانند تا مدت زمان بيشتري مقاومت كنند.
اخيرا سلمان بن عبدالعزيز، پادشاه عربستان كه تعطيلات تابستاني خود را در مراكش سپري ميكند، ميهمان ويژهاي داشت. اين ميهمان ويژه «عبدالله بن علي بن عبدالله آلثاني» يكي از اعضاي خاندان حاكم در قطر بود. برخي از اين ديدار با عنوان كودتا در روز روشن و تلاشي براي كنار زدن حاكميت فعلي قطر ياد كردند. آيا شكاف قابل استفادهاي در دولت قطر براي عربستان وجود دارد؟
اصلا چنين شكافي وجود ندارد. اتفاقا پديده بسيار جالبي كه اتفاق افتاده اين است كه در دو ماه اخير ما شاهد يك احساس مليگرايي و وطنپرستي در بين قطريها بودهايم. اين مساله در يك دههاي كه من در قطر زندگي كردهام بيسابقه است.
در اينجا حتي خارجيهايي كه در قطر زندگي ميكنند، عكس امير قطر را بدون اينكه كسي به آنها بگويد يا بدون هيچگونه فشاري به ماشين يا ديوار خانههايشان نصب كردهاند. در قطر برخلاف اكثر كشورهاي خاورميانه، هيچوقت عكس امير را در خيابانها يا ميادين مشاهده نميكرديم. ولي در دو ماه اخير، مردم در همه جا و به طور خودجوش عكس امير را زدهاند.
اينكه عربستان تلاش كرده كه با عكس گرفتن و نشان دادن عكس يكي از اعضاي خانواده سلطنتي در ديدار با ملك سلمان به نوعي در خيال خود قطر را تضعيف كند، نشان ميدهد كه عربستانيها به يك بنبست رسيدهاند. آنها سعي كردند كه از اين فرد استفاده كنند و امير قطر را بترسانند و جالب است كه به هدف مدنظر خود نيز نرسيدند.
درحال حاضر طرف مقابل، تحريم همهجانبه از طريق دريا، آسمان و زمين بر قطر اعمال كرده است و دستان آنها مقابل دوحه خالي شده است. در چنين شرايطي كارت برنده خودشان را هم استفاده كردهاند. تنها قدم باقيمانده ميتواند حمله نظامي باشد كه اصلا در دستور كار نيست.
عربستان و ديگر كشورهاي تابع ابتدا با برگ برنده شروع كردند و زماني كه ديدند اين برگ بازدهي مدنظر آنها را ندارد دست به تحريكات جديد زدند. مثلا در امارات، رييس پليس دوبي در توييتر خود ميگويد كه قطر مستعمره فارسي شده است. يا اينكه در تلويزيون دولتي امارات خبر ميدهند كه در قطر تظاهرات شده و نيروهاي تركي مردم قطر را سركوب كردهاند؛ ادعاهاي خندهدار و مضحك. با وجود اين اخبار، احساس مليگرايي و وطنپرستي مردم قطر بسيار زياد شده است.
با از دست رفتن تمام برگهها اكنون عربستانيها تلاش ميكنند به طرق مختلف قطريها را تحريك كنند. مثلا يك شيخ قطري را در عربستان گرفتند كه مقادير زيادي ملك و زمين در عربستان دارد. به او گفتند كه اگر املاك خود را ميخواهد به عربستان برود و با محمد بن سلمان ملاقات كند.
سپس اين شيخ قطري را به مراكش بردند كه با ملك سلمان ملاقات كند. از اين ملاقات عكس هم گرفتند تا به نوعي از دولت قطر زهر چشم بگيرند. اين شيخ قطري در حال حاضر فرار كرده و در لندن بسر ميبرد و به امير قطر پيغام داده كه نگذاشته از او سوءاستفاده كنند.
در حال حاضر بزرگترين مشكلي كه قطر دارد انتقال ماشينآلات به داخل اين كشور است و مشكلات اقتصادي و تجاري ديگري ندارد. البته در حال حاضر ماشينآلات هم وارد قطر ميشوند اما با قيمتهاي بسيار گزاف و اگر بتوانند از طريق تركيه و بعد ايران ماشينآلات را وارد كنند مشكل اساسي ديگري نخواهند داشت.
نظر کاربران
شاید محاصره اقتصادی در کوتاه مدت برای قطر ناراحت کننده باشد اما یقینا طعم شیرین استقلال داشتن خیلی بیشتر و با دوامتر است
ترکیه کشوری سوءاستفاده کن است وهرکجای منطقه منافعی باشدخودرازودترازایران می رساندولقمه گزاف رادردهان میگیردواگر به ایران گیرباشدفقط یک سلام میکندتابه کمک ایران این لقمه راببلعدونسیب ایران فقط همان سلام است امادررابطه باقطرایران بایدهوشیارباشدتاترکیه زیادخواهی نکندایران بایدبه قطری هاهشداردهداگرازراه ایران خواستیدفقط ایران درغیراین صورت اگرترکیه خواست ازراه ایران بهره ببردبایدبهای راه ایران راترکیه دوبرابرپرداخت کند؛؛؛زیراقطری هابه ترکهااطمینان بیشتری دارند؛؛اماحیف که مسولین ایران به فکرملت نیستندوبه همان سلام ترکهاقناعت میکنندهرچندتابه حال ترکهاهم سلام میکنندهم خیانت