ابتدای هفته جاری قالیباف در نامهای خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران»، خواستار «تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی» و حرکت به سوی «نو اصولگرایی» شد.
خبرآنلاین نوشت: ابتدای هفته جاری قالیباف در نامهای خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران»، خواستار «تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی» و حرکت به سوی «نو اصولگرایی» شد.
۲۴ ساعت بعد، مصطفی میرسلیم ، با اشاره به تخلفات منتسب به محمدباقر قالیباف، تأکید کرد: شهردار اصولگرای تهران صلاحیت پذیرفتن مسئولیت خطیر ریاست جمهوری را نداشت و اگر نبود اصرار مؤتلفه اسلامی برای حفظ وحدت انتخاباتی، او در مناظرهها گوشهای از تخلفات را افشا میکرد.
سخنانی که جرگه یاران قالیباف را برانگیخت؛ چنانکه سیدمحمود رضوی، از نزدیکان قالیباف و سازنده فیلم انتخاباتی او، در توئیتی واکنشی به میرسلیم نوشت: «نواصولگرایی یعنی به خطر افتادن همه منافع میرسلیم، نماینده دار و دسته پیرمردهای تمام شده و آشنایان فقه و اصولخوانده نان به نرخ روزخور فارغ.»
گوشه و کنایههایی که اگر کنار نامه قالیباف گذاشته شود، نشان میدهد گعده سیاسی شهردار تهران، شکست انتخاباتی اصولگرایان را محصول کلیشههایی میداند که وزر و وبال این جریان شده است. به اعتقاد قالیباف، اصولگرایان امروز نیازمند چهره، ساختار، بازتعریف مناسبات با نهادهای حاکمیتی و روش و منشی متفاوت از گذشته هستند تا این جریان را باب طبع جوانان و طبقه متوسط کنند. اگر چه او در نامه خود تأکید کرد میخواهد باب دیالوگ در این موضوعات را باز کند، اما نمیتوان از این گذاره چشمپوشی کرد که شاید قالیباف میخواهد «عارف» اصولگرایان شود و در ازای انصرافش حداقل هدایت بخش تشکیلاتی این جریان را به دست بگیرد.
سخنان اخیر محمد دهقان، رئیس ستاد انتخابات قالیباف مبنی بر اینکه بهتر بود سید ابراهیم رئیسی به نفع قالیباف کنار میرفت، تا حدی مؤید اخباری بود که مهاجری مطرح کرد و حال به نظر میرسد قالیباف میخواهد نقشی فراتر از «عارف» اصولگرایان داشته باشد و به قولی «طرحی نو» دربیندازد. بخصوص که او، حتماً و قطعاً گزینه اصلاحطلبان شورای شهر برای شهرداری نخواهد بود و بزودی باید «بهشت» را ترک کند. اگرچه بعید است به او مسئولیتی خارج از نهادهای انتخاباتی پیشنهاد نشود، اما آن گونه که از فحوای نامهاش برمیآید، قالیباف بیش از مسئولیتهای انتصابی دنبال جایگاه سیاسی است.
رفتار کارگردانان و بازیگران ائتلاف انتخاباتی اصولگرایان، نشان داد این جایگاه لزوماً از سوی این طیف به او پیشکش نخواهد شد. فارغ از تفاوت دعوت قالیباف و رئیسی از سوی «جمنا» در آستانه انتخابات، رفت و آمد چهرههای اصولگرا به مشهد و عکسهای یادگاری با سید ابراهیم رئیسی بعد از انتخابات و مطرح شدن نام تولیت آستان قدس رضوی به عنوان ظرفیتی که توان هدایت بخشی از جریان اصولگرا را دارد، نشان میدهد اصولگرایان ائتلافی اگر چه از قالیباف به خاطر کنارهگیری خودخواسته یا دیگرخواستهاش متشکر هستند، اما حداقل تا امروز نشان ندادهاند که برای او و رئیسی سهم برابری قائل هستند.
این در حالی است که به اعتقاد ناظران، روند دگردیسی قالیباف در دو دهه گذشته نشان داده او ظرفیت بیشتری برای تغییر دارد؛ البته اینکه جامعه چقدر این تغییر را بپذیرد و باور کند، موضوع دیگری است. مجموع این تحولات اما بر یک نکته تأکید دارد؛ اینکه اصولگرایان دریافتهاند بخشی از ناکامیهای انتخاباتیشان، محصول فاصله گرفتن از سبک زندگی و ذائقه مردم است.
با اندکی تساهل و تسامح میتوان مناقشه «پیر»ها و «پور»های اصولگرا را در این دریافته جستوجو کرد. اما آیا محمدباقر قالیباف ۵۶ ساله میتواند لیدر نواصولگرایی باشد؟ چهرهای که هیچ کدام از مسئولیتهایش از رهگذر رأی مردم نبوده است، میتواند برای پیروزی و رأیآوری جریان متبوعش نسخه بپیچد؟ اصولگرایان تا چه اندازه جسارت تجدید نظر و بازتعریف تعاملات خود با مردم و نهادهای حاکمیتی دارند؟ آیا این جریان میتواند به صورت جدی وارد «خودانتقادی» شده و به جای توسل و تمسک به شیوههای گذشته، راهی تازه بیابد یا بسازد؟ یا همان طور که نصرالله پژمانفر عضو جبهه پایداری دیروز گفت «نواصولگرایی»، بازی با کلمات است؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
شاید مردم درست انتخاب نکردند
مردم را شاید گول زدند
و اما مردمی که قالیباف را انتخاب نکردند
باید چهار سال دیگه خون دل بخورند