روزنامه ایران: تیم ویژهای از پلیس آگاهی ناجا برای بررسی تخصصی قتل هولناک آتنا کوچولو از پایتخت به پارس آباد اعزام شدند.این اقدام پلیس در حالی صورت گرفت که یک هفته از پیدا شدن جسد دختربچه ۷ ساله و اعترافات شیطان رنگرز گذشته است.
کارآگاهان جنایی تحت سرپرستی سرهنگ حاجیزاده، رئیس دایره ویژه جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا و با دستور سردار مقیمی ـ رئیس پلیس آگاهی کشور ـ مأموریت یافتهاند تا ابعاد این جنایت مخوف را تحت بررسی قرار دهند وبه تحقیق از اسماعیل بپردازند.این تیم اعزامی پس از دیدار با بازپرس پرونده قتل آتنا کوچولو به قتلگاه دختربچه رفتند و پس ازبررسیهای مقدماتی به دادسرا بازگشته و پشت درهای بسته با دادستان طباطبایی به گفتوگو نشستند.تیم پلیس آگاهی ناجا با توجه به اینکه عامل جنایت با صدور قرار بازداشت موقت به زندان مشکین شهر استان اردبیل انتقال یافته است در روز نخست موفق به تحقیق از اسماعیل نشدند.
ممانعت از پوشش خبری
همزمان با حضور تیم ویژه پلیس آگاهی ناجا در صحنه قتل، خبرنگار و عکاس اعزامی روزنامه ایران که قصد پوشش خبری داشتند اجازه حضور در ساختمان محل جنایت را پیدا نکردند. این در حالی بود که افسر پرونده آتنا کوچولو در پلیس آگاهی پارس آباد از عکسبرداری تیم اعزامی روزنامه ایران در خارج از محل حادثه و در بین جمعیت تماشاچی نیزممانعت کرد.عجیب اینکه با افشای ابعاد مختلف معمای قتل آتنا کوچولو و در حالی که شایعات بسیاری دهان به دهان در کوچه پس کوچهها انتشار مییابد و در فضای مجازی حتی زمان اعدام قاتل دخترک هم اعلام شده و این شایعه در سطح گستردهای دست به دست شده است، بازپرس پرونده، دادستان پارس آباد و پلیس، کاملاً محرمانه در حال پیگیریهای قضایی هستند و فضای اطلاعرسانی در مسیر گام به گام تحقیقات بسته شده است.
مردم چه گفتند؟
مرد حجرهداری که روبهروی قتلگاه آتنا کوچولو کفش و دمپایی میفروشد به خبرنگار اعزامی «ایران»گفت: «من بارها این دختربچه را دیدم، او و پدرش رابطهای خیلی صمیمی و شاد با هم داشتند. الان درک میکنم پدرش چه حالی دارد. بعد از گم شدن آتنا بود که یک بار اسماعیل رنگرز به مغازهام آمد. او خود را ناراحت نشان داد و گفت که نامردها دختر بهنام را ربودهاند و بعد با افسوس سری تکان داد و رفت. وقتی شنیدم این مرد قاتل است خیلی تعجب کردم مگر میشود یک انسان به این اندازه بیوجدان، بیرحم وسنگدل باشد.»
زن جوانی هم که جلوی داروخانه آن سوی خیابان محل حادثه ایستاده بود اظهارداشت: «قاتل باید خیلی سریع اعدام شود چگونه دلش آمده که دختربچهای را بکشد، مگر خودش بچه ندارد. شنیدهام یک پسر 16 ساله و یک دختر کوچک دارد. پس چطور دلش آمده آتنا را به این شکل به قتل برساند.»
زن عصبانی ادامه داد: «نمی دانم چرا تا حالا قاتل را اعدام نکردهاند در تلگرام آمده هفته بعد اعدام میشود اما بعد گفتند شایعه است. این دروغ پردازیها بیشتر روی اعصاب و روان مردم است.»
ازطرف دیگرمردی که خود را کارمند معرفی کرد در اظهارنظری عجیب، گفت: «خانواده قاتل با اینکه بیگناه هستند شاید بهتر باشد شهر پارس آباد را ترک کنند، همشهریهای من مردمانی واقعاً مهربان و متدین هستند. ما دیگر خجالت میکشیم بگوییم اهل کجاییم! من در جایی خواندم که برخی از سالها در پارس آباد حتی یک قتل هم رخ نمیدهد و شهرمان جزو شهرهای امن ایران است. اما با این جنایت هر چه آبرو داشتیم رفت.»
پسر نوجوانی هم به خبرنگار ما گفت: «من یک خواهر کوچک دارم. از وقتی این ماجرا را شنیدم خیلی مراقبش هستم، پدر و مادرم هم در رفت و آمدهایش خیلی دقت میکنند. قبلاً هر ساعتی از روز اجازه داشت در کوچه بازی کند اما حالا اگر من همراهش نباشم نمیتواند به کوچه بیاید. خیلی گریه میکند اما ما به خاطر خودش مجبوریم سخت بگیریم.»
مرد موزفروش راسته دستفروشها هم به خبرنگار ما گفت: «اسماعیل از همان ابتدا بدقلق و نچسب بود. او رفتارهای عجیبی داشت اما اصلاً تصور نمیکردم اینقدر نامرد باشد. ما مرد هستیم و باید جوانمردی داشته باشیم. اما نمیدانم یک دختر معصوم را چطور کشته است! آتنا را از نزدیک میشناختم. گهگاهی از من موز میخرید.
همیشه میخندید اما بعداز شنیدن خبرقتلش خیلی غصه خوردم. امیدوارم دیگر چنین اتفاقی در پارس آباد یا هیچ جای ایران رخ ندهد.»
یک پسر جوان خیلی عصبانی هم به خبرنگار ما گفت: «قاتل آتنا را تحویل ما بدهند تا مجازاتش کنیم. باور کنید اعدام با دار برای او راحتترین مجازات است. ما خودمان میدانیم چطور مجازاتش کنیم.»
تلخترین جشن تولد
روز 6 تیر امسال یکی از تلخترین جشن تولدها در مهدکودک فرهنگ برگزار شد و همکلاسیهای آتنا کوچولو شمع کیکی را خاموش کردند که در برابرش به جای دخترک خندان، عکسی قرار داده شده بود.
آتنا کوچولو در اینجا و کلاسهای رنگارنگ آن دوستان مهربان زیادی داشت که مدتها چشم انتظارش بودند. رباب فرهنگی -مدیر مهدکودک - هنوز باور ندارد آتنای دوست داشتنی چنین سرنوشت غمناکی داشته است.
آتنا از چه زمانی به این مهد میآمد؟
امسال در کلاس آمادگی بود البته سال گذشته و در تابستان سر کلاسهای زبان شرکت داشت و آخرین بار زمانی دیدمش که با مادرش آمدند کارنامه آمادگیاش را بگیرند تا کلاس اول شود. قرار بود تست سنجش بدهد.
چه شخصیتی داشت؟
دختری باهوش و آرام بود. همیشه میخندید، به شکلی با بقیه بچههای اینجا فرق داشت، ملوس بود حتی گاهی که دیر میآمد وتوضیح میخواستم، حرفی نمیزد و فقط میخندید.
خانه خودشان از اینجا دور است و مهدکودک در نزدیکی خانه مادربزرگش است.
آیا او تنهایی به مهد میآمد؟
هیچ وقت تنها نمیآمد. همیشه دایی یا پدرش اورامی آوردند و خودشان هم تحویلش میگرفتند. در اینجا هیچ گاه اجازه نمیدهیم کودکی به تنهایی برود یا شخص غریبهای او را تحویل بگیرد.
یعنی هیچ وقت تنهایی نیامد؟
هیچ وقت، حتی یکبار!
آیا شما هشدارهایی در زمینه خطراتی که کودکان را تهدید میکنند به خانوادهها میدهید؟
صددرصد. به اولیا هم هشدار میدهیم. کلاسهای مشاوره هم داریم وهمیشه از والدین میخواهیم اجازه ندهند بچه هایشان به تنهایی جایی بروند وفرزندانشان بدون اجازه پدر و مادرها خانه را ترک کنند.
آتنا کوچولو وقتی گم شد همراهش مقدار زیادی طلای کودکانه داشت. وقتی به مهد میآمد آیا به همراه داشتن این مقدار طلا اعتراضی نمیکردید؟
متوجه طلاهایش شده بودیم و به خانوادهاش هم هشدار داده بودیم. گاهی میدیدم طلا همراه ندارد. ما به همه خانوادهها اصول ایمنی مربوط به کودکانشان را گوشزد میکنیم. از همان روزهای ابتدایی مهرماه مرتب جلسه میگذاریم و آگاه سازی میکنیم.
شما چه زمانی در جریان ماجرای آتنا قرار گرفتید؟
در همان روزهای نخست گم شدن آتنا بود که در جریان قرار گرفتم. در فضای مجازی هم خبرهای زیادی منعکس شده بود. بادیدن اخبار شوکه شده بودم. آتنا همیشه جلوی چشمانمان بود. نمیخواستم این خبرها را باور کنم که به پدرش تلفن زدم و بعد هم مرتب به خانهشان میرفتیم و ســـــــــــر میزدیم حتی ۶ تیرماه روز تولد آتنا در غیاب او و به یادش جشن تولد گرفتیم.باورمان این بود که بزودی پیدا خواهد شد.اما نمیدانستیم به قتل رسیده است.
آتنا نگفته بود میخواهد وقتی بزرگ شد چکاره شود؟
بچههای مهد رابطه خیلی صمیمی ای با من و مربیان دارند، آتنا هم خیلی با من رابطه خوبی داشت. مرتب نقاشی میکشید و به من نشان میداد. او میگفت بزرگ که شد دوست دارد معلم شود.
دوستانش میدانند چه سرنوشتی برای آتنا رقم خورده است.
کامل نمیدانند اما همه فهمیدهاند آتنا مرده است و همه شهر را ناراحت کرده است.
حرفی برای مادر و پدرها دارید؟
به همه پدر و مادرهایی که بچههای کوچک دارند چه دختر و چه پسر باید بگویم که همواره باید مراقب باشند وبه هیچکس غیر از خودشان و اطرافیان بسا معتمد، اعتماد نکنند.
نظر کاربران
خدابه پدر مادرش صبر بده خیلی غم سنگینیه
پاسخ ها
مگه اولین باره که این اتفاق می افته که این همه جامعه هیجان زده شده ؟ سالهاست انواع و اقسام جنایات اتفاق می افته و بچه آزاری و بچه کشی منحصر به این واقعه نیست و اگه قرار به بررسی باشه باید بطور کلی در مورد اینطور جنایتها تحقیق کرد و اقدامات لازم رو انجام داد .مثلا در آموزش به بچه ها و خانواه ها...به نظرم در مورد اینکه چرا این جامعه یهو به هیجان میاد و بعد یهو ول میکنه بیشتر باید تحقیق کرد!
در این حادثه، قاتل سابقه قتل و بچه آزاری داشته ولی پی گیری نشده بود چون شاکی ای در کار نبوده!!! شاید بهتره از همین جا بررسی رو شروع کنند
واقعا حرف اون جوان درست بود. اعدام واسه اون کمه، باید زجرکش بشه.
اين مأموريت ويژه كه درسته ، يه مأموريت ويژه ديگه هم هست كه اونم بايد از توى مهد كودك و مدارس شروع بشه هم بايد براى كودكان هم والدينشون كلاس بذارن اطلاع و آگاهى بدن درباره اينجور مسائل. اول هم به والدين كه بچه ها رو توى خونه تنها نذارن ، حتى توى آپارتمان راهرو ها تنها نذارن، تنها خونه كسى نفرستند و .... چون ظاهراً خيليها از اين چيزا خبر ندارن، اين يك مورد هست كه همه فهميدند، چقدر آدماى مريض هستند كه به بدن اين بچه ها دست ميزنن ولى بچه ها هيچى به كسى نميگن، با بچه هاتون دوست باشيد كه اتفاقى افتاد بهتون بگن و ازتون نترسند، من خودم وقتى دختربچه ٩ ساله بودم دو بار ازپسران آشناهامون بهم دست زدند به مامانم گفتم چون خيلى باهاش راحت بودم و تازه خيلى مواظبم بود اينام كه گفتم توى مهمونى بوديم يه گوشه اى گيرم آوردند ، ديگه مامانم از اون به بعد رفت و امدمونو كم كرد و هر جام اينا بودن پيش مامانم يا بابام بودم، الانم هر دوشون تشكيل زندگى دادند و بچه دارن، ميخوام بگه ادمى كه بيمار جنسى هست از قيافه و رفتار و هيچيش نميشه فهميد، خودتون مواظب بچه هاتون باشين، شرمنده اينقدر طولانى نوشتم، چون خودم با اينكه بلايى سرم نيومد ولى هميشه به خاطر اون دونفر يه نگاه ديگه ايى به مردان داشتم و كاملاً ناخوداگاه بود. سعى كردم منطقى باشم هميشه كه همه مثل هم نيستند واين موارد روى زندگى و ازدواج آدم خيلى تأثير ميذاره، با إعدام اين آقا كاملاً موافقم بايد به سزاى عملش برسه ولى اون طفل معصوم هيچوقت زنده نميشه پس خود ادم بايد مواظب مال و بچه اش باشه ، جالبه هيچ أدمى كيف پر از پولشو توى خيابون نميذاره ولى بچه اشو تنها ميفرسته،
بامرگ اون شیطان ،دل مردم ما هم آروم نمیشه، فقط گذر زمان که میتونه تسکینی به دلها بده
هر چند تا آخر عمر این داغ بزرگ با خانواده آتنا میمونه.
پاسخ ها
خواهشان.اعدام.قاتل.آتنا.را.به.کسی.غیراز.مردم.عزیزه.پارس آباد.بدهند.بهتر میشه.مثلا.به.من.که.هیچ.رحمی.نسبت.افراد.کودک.آذارندارم
هر جنایتی توی این جامعه رخ میده دل مردم ما(که خیلی هم نازکه و اصلا در طول روز هیچ خشونتی نسبت به دیگری نشون نمیدن!) ناآروم میشه و فقط وقتی وسط خیابون دار زدن رو تماشا کنند آروم میشه! چنین جامعه ای مستعد خشونت بیشتر و بیشتره
انگار فیلم سینماییه .یه عده زنده تماشا می کنند بقیه هم از طریق اینترنت! هر روز هم یه خبر جدید تا موج هیجان نخوابه!