فاتحان اصلاح طلب؛ تندروی و کم کاری ممنوع!
مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: کمتر کسی فکر میکرد اصلاحطلبان بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بتوانند خود را احیا کنند و به سپهر سیاست ایران برگردند. اصلاح طلبان اما بعد از آن حوادث توانستند خود را بازسازی کنند.
بسیاری از بزرگان جریان اصلاحات بنا بر دلایل مختلف نمیتوانستند در صحنه رقابت حضور پیدا کنند و همین باعث شد تا اصلاح طلبان برای ادامه حیات خود دست دوستی به سمت اصولگرایان معتدل دراز کنند. حسن روحانی یکی از این افراد بود.
حمایت تمام قد اصلاح طلبان از روحانی باعث شد تا «شیخ دیپلمات» برکرسی ریاست جمهوری تکیه بزند. چپگرایان با همین روش توانستند کرسیهای بسیاری از مجلس دهم را نیز به خود اختصاص دهند. رسیدن فهرست ۳۰ نفر امید از شهر تهران به مجلس اوج هنر اصلاح طلبان در انتخابات سال ۹۴ بود.
اصلاح طلبان با کمک اصولگرایان معتدل خود را احیا کنند. اصلاح طلبان توانستند چهرههای تازهای را هم به فضای سیاسی کشور معرفی کنند.
اصلاح طلبان بعد از بدست آوردن قوه مجریه و حضور پررنگ در پارلمان خود را آماده انتخابات مجدد کردند. انتخاباتی که دیگر برای آنها رنگ و بوی تمام اصلاح طلبی گرفته بود. رییس جمهور روحانی دیگر تبدیل به یک اصلاح طلب تمام عیار شده بود. فهرست اصلاح طلبان برای شورای شهر هم دیگر اصولگرایی در خود نداشت. اصلاح طلبان احیا شده توانستند در رقابتی تمام عیار باردیگر دولت را در اختیار بگیرند و در اکثر استانها به ویژه در شهرهای بزرگ شورای شهر را در اختیار بگیرند.
آنها بازهم توانستند به پشتوانه رای مردم اصولگرایان را از صحنه سیاسی کشور خارج کنند. اتفاقی که بسیاری از ناظران سیاسی ایران آن را شبیه به دهه ۷۰ میدانند. روزگاری که اصلاح طلبان توانستند بعد از دوم خرداد ۷۶ مجلس ششم و شورای شهر اول را به طور کامل در اختیار بگیرند.
این شباهت یک هشدار بزرگ را با خود به همراه دارد. اصلاح طلبان در آن زمان و بعد از رسیدن به قدرت رو به تندروی آوردند. تندروی که بسیاری از آنها در گفتوگوهای خود آن را اشتباه دانستند و گفتند نباید آن مسیر را میرفتیم. رفتار آنها در مجلس ششم و شورای شهر اول باعث شد تا اکثرمردم از اصلاح طلبان روی برگردانند و با عدم مشارکت در انتخابات زمینه بازگشت به قدرت اصولگرایان را فراهم کنند.
مهدی چمران تنها با ۱۵۰ هزار رای به عنوان نفر اول مردم تهران وارد شورای شهر دوم شد. عدم مشارکت مردم به خاطر نارضایتی از اصلاحطلبان شورای شهر اول بود. شورایی که بیشتر به دعوای سیاسی گذشت تا بررسی مسائل شهری.
اصلاح طلبان دهه نود، معلم تاریخی دارند به نام دهه ۷۰. آنها اگر میخواهند مردم در صحنه حضور داشته باشند و بازهم از آنها در انتخاباتهای مختلف حمایت کنند باید تندروی و کم کاری نکنند و تمام تلاش خود را انجام دهند تا کارنامه خوبی از خود به یادگار بگذارند.
حالا که مردم تمام قد به صحنه آمدهاند روا نیست بازیهای سیاسی و کمکاری زمینه سرخوردگی آنها را فراهم کند. به فاتحان اصلاح طلب باید گفت که برای حفظ سرمایه انسانی خود کار، کار و کار را در دستور کار خود قرار دهند. تندروی و کم کاری آنها باعث میشود بازهم گفتمان تندروی بر کشور حاکم شود.
نظر کاربران
چرا می خواهند جامعه را به دو گروه اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم کنند و هر اتفاقی را به این دو گروه نسبت دهند. بسیاری از مردم با این اصطلاحات آشنا نیستند یا نسبتی،با آنها ندارد هر تصمیمی،که. در جامعه ایران گرفته می شود نتیجه آگاهی بیشتر آنهاست.