کشور وارد مرحله نخست سالمندی شد
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور گفت: هم اکنون بیش از ۹درصد جمعیت کشور سالمند است که با این وضعیت، هم اکنون وارد مرحله نخست سالمندی، یعنی جمعیت بین ۷ تا ۱۴ درصد سالمند شدهایم.
وی افزود: در واقع، انفجار جمعیتی دهه ۶۰ و کاهش مرگومیر باعث شده تا سالمندی در کشور ما با شیب تندتری شکل بگیرد.
سلماننژاد گفت: کشور با میانگین سالمندی ۷۴ سال، در حال ورود به پدیده سالمندی است و با این روند، کشورمان در برنامه ششم توسعه عملاً به سمت جمعیت سالمند تغییر رویه خواهد داد.
وی افزود: هم اکنون بیش از ۹درصد جمعیت کشور سالمند است در حالی که این آمار ۸.۲۶ درصد بوده یعنی دودهه دیگر به ۱۴ درصد افزایش خواهد یافت و این یعنی جمعیت واقعی سالمندی.
رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور افزود: بنابراین کشور با این جمعیت، هم اکنون وارد مرحله نخست سالمندی، یعنی جمعیت بین ۷ تا ۱۴ درصد سالمند شده است.
وی تصریح کرد: اکنون ۸ میلیون نفر سالمند داریم ولی تا سال ۱۴۱۰ به ۱۱ میلیون نفر خواهد رسید و شیب تند سالمندی را تجربه می کنیم.
سلمان نژاد گفت: بعید می دانم حتی طی یکی دوبرنامه توسعه دیگر وقت داشته باشیم تا قدم های خوبی به سمت شاخص های جهانی سالمندی برداریم.
نظر کاربران
خداروشکر
اتفاقا این موضوع خوب است به دلایل زیر:
قیمت خانه ها هر روز کاهش خواهد یافت و بازار مسکن نابودتر از پیش خواهد شد
دانشگاه آزاد باید تعطیل شود تا دیگه جوانان را سرکیسه نکند
رکود بیشتری بر مملکت حکمفرما شده و تورم به صفر خواهد رسید
پس باید جمعیت ایران هر روز پیر تر شود
خیلی از جوانان هم که مهاجرت می کنند به کشورهای خارج برای زندگی بهتر
به سلامتی با توجه به سیاست گذاریهای کلان کشور که بسیار اندیشه برنامه ریزی شده است تا سال 1410 ما یک کشور مهاجر پذیر خواهیم بود به لطف سیاست های عالی عزیزان، یعنی کشوری هم اگر بمونه برای همسایگانمون خوبه واقعا چه قدر باید تاسف بخوریم به حال الان کشورمون به حال آینده ای وااااااااااااااااای
به جوانان کار بدهید ازدواج باشد وجمعیت خود به خود زیاد می شه نیازی به تبلیغ نیست
چرا که نشه
با این درامد و حقوقها و هزینه قیمت مسکن ازدواج کار اشتباهیه چون منجربه طلاق میشه ....
عصر ارتباطات هم باعث شده جوانان ببینند زندگی اینی نیست که ما داریم و مردم سایر دنیا طور دیگری زندگی میکنند
بسلامتی
نمیشه شیبش رو ملایم کنید!
دهه 60 ... ما شدیم کودکانی که تو کلاس های پرجمعیت بزرگ شدیم و خیلی امکانات رو نداشتیم. مادر هامون هم تو سال های جنگ با کلی کمبود مواجه بودن و با استرس بزرگمون کردن. بزرگتر که شدیم خوردیم به سد کنکور اونم درست وقتی که همه چیز انگار تو دانشگاه رفتن خلاصه میشد . دانشگاه رفته نرفته خوردیم به دولت نهم و دهم که دیگه نگم و نمیگم!!! درسمون تموم شد کار نبود چون زیاد بودیم. ارشد خوندیم دیدیم ای دل غاقل دهه هفتادیا که نمیدونن چپ کدوم وره راست کدوم ور بی دعدغه وارد دانشگاه میشن ، تازه نگران کم شدن نمره و پاس نشدن هم نیستن چون همین که میرن دانشگاه مامان باباهاشون راضی ان!!! ازدواجم که اصلا نمیگم!!!! حالا هم داریم پیر میشیم تا دو برنامه دیگه نمیشه برامون کاری کرد!!! میگن میشه کاری هیچ اتفاقی نمیفته حالا حساب کنین گفتن نمیشه چی در انتطاره!!! فقط محض اینکه این قدر فکر و خیال بیخود نکنیم منتطر نتایج دکترا هستیم بلکه درس و مقاله بخونیم و رو پروژه کار کنیم و حرص نخوریم. خدایا کمکمون کن. سانسور چی کاش این یکی رو لااقل حذف نکنی