روزنامه مردم سالاری: هادی خانیکی معتقد است که مناظرهها با وجود این که صدا و سیما اصل بیطرفی را رعایت نمیکند، در رای مردم تاثیر زیادی دارد، چرا که آنها سوابق و عملکرد دو جریان اصلی در کشور را در مناظرهها میبینند. به گفته این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در این انتخابات رأی مرددین تعیین کننده است.
نظر شما در مورد ساختار مناظرههای انتخاباتی چیست؟
اصل مناظرهها کمکی به انتخابگری مردم است و در اغلب رقابتهای انتخاباتی کشورها مرسوم است.
در مناظره باید به دونکته ارتباطی و اجتماعی توجه داشت؛ اول این که تمام سرنوشت رقابت و انتخابات را مناظرهها تعیین نمیکنند. زیرا بسیاری از مخاطبان مناظره از قبل انتخاب خود را کردهاند و دوم این که هر رفتار و گفتاری در مناظره براساس یک زمینه یا فهم پیشینی صورت میگیرد که مخاطبان از کاندیداها دارند.
درست است که یک جمله و یک نوع برخورد در مناظره ممکن است صحنه را در استودیوی مناظره تغییر بدهد ولی این واقعیت وجود دارد که غالب شهروندان فهمی را از مناظرهکنندگان دارند و مسئلهای دارند که براساس آن پاسخی که ارائه میشود انتخاب میکنند.
البته به لحاظ تکنیکی نحوه انجام مناظره هم اهمیت دارد. مهمترین ضعفی که در مناظرهها با آن روبه رو هستیم این است که مسئله ای مشخص و محوری مورد سوال قرار نمیگیرد و سوگیری و جهتگیریها در سوالها وجود دارد؛ اینکه این سوالها چگونه طراحی شده اند و کدام جریان و نامزد از آن موفق بیرون میآیند، به دلیل تشتت در سوالها این رویه را ایجاد میکند که هر نامزد به هر سوالی هر جوابی را بدهد و داوری هم در آن جا وجود ندارد که قضاوت بکند و خود نامزدها هستند که باید پاسخ گوی اتهاماتی باشند که به آنها وارد میشود و طبیعتا در این وقتهای کوتاه چند دقیقهای نمیتوان به این مسئله پرداخت.
این انتخابات از یک ویژگی برخوردار است و آن اینکه برخلاف انتخابات ۹۲ که در دو طرف نامزدها بودند امسال در یک دولت قرار دارد و در طرف دیگر نامزدها که این مسئله منجر به این میشود که نقدهای بیامان نسبت به دولت صورت بگیرد و تلاشی که نامزدهای روبه روی آقای روحانی دارند این است که آقای روحانی را در جایگاه دفاع و پاسخگویی قرار بدهند و خودشان را نمایندگان تغییر و تحول معرفی میکنند که این مسئله باعث میشود که برابری در مناظره مخدوش بشود.
نظرتان در مورد مناظره دوم چیست و برنده و بازنده این مناظره چه کسانی بودند؟
این مسئله در روزهای اخیر بسیار بحث شده و نظرسنجیهای مختلفی صورت گرفته است و در رسانهها منتشر شده است. به نظر من برنده این مناظره جریانی بود که مرتبا نشان میداد که تجربه و عملکردی در ریاست جمهوری دارد و این خود سنگ بنایی برای نقد کردن و دفاع کردن نیز هست و بازنده آن نیز جریانی بود که نشان میداد بر وعده و شعارهایی که معطوف به مشکلات روز جامعه و مردم است مبتنی است و خودش را در معرض هیچ آزمونی قرار نداده است و اگر بخواهیم قضاوت جریانی کنیم این نوع قضاوت مهم تر است. زیرا هرچه میگذرد و این مناظره را با مناظره قبل مقایسه کنیم متوجه میشویم که نظارهگری باقی مانده و سه نفر در یک سو و سه نفر دیگر در مقابل آنان قرار گرفتند و تمامیحرفها را در این دو سو زدند. یک سو حمله به وضع موجود با استفاده از هر فرصتی و حتی دادن گزارش و داوری نادرست که مبتنی بر داوری درست نبود و در سوی دیگر سعی میشد که حرفهایی که زده میشود براساس یک کارنامه مشخص مطرح بشود. البته هنوز برنامههایی مانده که باید کاندیداها به آن بپردازند.
برنامههای جریان رقیب بیشتر بر این موضوع معطوف بود که نقد و حتی رد برنامههای موجود دولت را انجام بدهد و تصویری را از امروز ایران ارائه میداد که آن قدر سیاه و تیره بود که جریان مدافع دولت مجبور به این توضیح بود که به این شدت تیره نیست.
با توجه به فرهنگ سیاسی مردم چقدر این مناظرهها میتواند بر رای مردم تاثیر بگذارد؟
به نظر من تاثیرگذار است اما تنها عامل نیست. زیرا انتخابات اساسا یک عمل سیاسی است و این عمل در بستر اجتماعی و سیاسی رخ میدهد که باید دید جامعه در چه وضعیتی است و چه سوگیری و تغییرات اجتماعی در جامعه رخ داده است برای مثال در نظام ترجیحات ارزشی ما فردیت و مادیت برجسته شده است. منظور از ترکیب این دو این است که آن چه که افراد به صورت ملموسی از یک کنش سیاسی دریافت میکند و به برنامههایی که گفته میشود که مشخصا قابل فهم است این خود بر گذشته ترجیح پیدا کرده است.
ب ه این اعتبار میتوان گفت که مردم در رای دادن اگرچه در شهرهای بزرگ انتخابهای سیاسی براساس تعلق خاطر و هم سویی با جریانهای سیاسی دارند و در شهرهای بزرگ شاهد هستیم که جریان اصلاحطلبی غالب است و یا از آن طرف زمانی که اصلاحطلبی در کنار اعتدال قرار میگیرد به صورت جریانی درصد بالاتری به خود اختصاص میدهد در مقایسه با جریان اصولگرا. اما در جریان انتخابات تمامی انتخابها به این دو جریان محدود نمیشود.افراد به تشخیص خود براساس همان برجسته شدن فردیت و مادیت بسیار توجه دارند و این تشخیص از دل گفتوگوها و مشاهدات و تبلیغات از جمله مناظرهها بیرون میآید و مناظرهها تنها عامل نیست اما متاسفانه چون شرایط برابری در کاندیداها وجود ندارد از این نظر که کاندیداهای مخالف دولت عمدتا بر شعارهای سلبی تکیه میکنند و هدفشان در درجه اول کم کردن آرای آقای روحانی و دولت است و به همین دلیل تبلیغات پرحجم و پردامنهای را شروع کردهاند و به رغم آنکه در طرف دیگر دولت است از سازماندهی رسانه ای و تبلیغاتی گستردهای برخوردار هستند و تمامی این عوامل بر انتخاب آنان تاثیر میگذارد.
به لحاظ ترکیب آرا قابل پیشبینی است که سطح مشارکت بالاست اما تعیینکننده این انتخابات رای مرددین است نه رای کسانی که در دو طرف از قبل انتخاب کردهاند و مرددین هم بیش از آنکه در رای دادن به آقای روحانی مردد باشند بر اثر این تبلیغات گسترده و تجربیاتی که خودشان دارند این تردید در شرکت در انتخابات به وجود میآید.
به نظر من بزرگترین کمکی که مناظرهها با وجود تمامیمشکلات کرده است این است که دو جریان متمایز در انتخابات را مردم ببینند و در خلال انتخابات به سابقه شان توجه بیشتری بکنند زیرا متاسفانه نتایج تلخی که در هشت سال دوران آقای احمدینژاد اتفاق افتاد باعث شد که جریانهای سیاسی که براساس مبانی و رویکرد با ایشان هم نظر بودند خودشان را متفاوت نشان میدهند اما هرچه جلوتر میرویم مشخص میشود که آن تفکر و سابقه و نحوه اداره کشور در کدام سو است.
به نظر من مناظرهها سه چیز را مشخص میکند؛ اول آنکه ما اگر کمبودها و مسائلی داریم که داریم، اگر مشکلات اقتصادی و بیکاری جدی است و انتظارات بیشتری در میان جوانان، زنان، اقوام، طبقات محروم جامعه و نخبگان و هرجا که این کمبودها است کم کم روشن میشود که ریشه این مسائل چیست و از هجده خرداد نود و دو به وجود نیامده است و این که چرا این مشکلات به وجود آمده است با توجه به آن همه منابعی که وجود داشت.
کافی است که در هر زمینه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی توجه شود که دولت آقای خاتمی یعنی دولت اصلاحات چه چیزی را به دولت بعد خود تحویل داد و این خود روشن کننده است که براساس همان معیار اقتصادی تحلیل کنند که کشور چه وضعیتی داشت و تورم و رونق اقتصادی و منزلت بینالمللی ایران چگونه بوده است و اساسا مردم به یکدیگر چگونه نگاه میکردند و امید مردم به جامعه و آینده چگونه بود.
به هرحال هشت سالی بر کشور گذشته است که بیش از سرمایههای مادی سرمایههای معنوی کشور تخریب شده است.تنها کسانی که در شهرها به خاطر مشکلات اقتصادی به حاشیه کشیده شدهاند نیستند؛ بلکه نخبگان ما هم به حاشیه کشیده شدند. این حاشیه مدیران، کارشناسان، دانشگاهیان و هنرمندان ما را دربرگرفت و کافی است دقت کنیم که در این هشت سال چه کسانی برکشیده شدند و چه کسانی به حاشیه رانده شدند.
این وضعیت تخریب شده مادی و معنوی و اجتماعی به دولت سال ۹۲ رسیده است. دولت وضعیت بسیار بدی را تحویل گرفته است و توانسته است در این چهارسال روند زوال کشور را متوقف کند و به عبارتی دوباره امیدی در کشور به وجود بیاورد. عقلانیتی در اداره کشور حاکم شود. این مرحله اولی است که برای بازگشت قطار توسعه به ریل خودش انجام شده، اما همچنان راه زیادی باقی مانده است. یعنی از یک سو این عقلانیت ادامه پیدا کند و از سوی دیگر این گامها همچنان ادامه پیدا کند.
پس مناظرهها میتوانند این مسئله را روشن کنند که این تفکر احمدینژادی کشور را به این وضعیت رساند و مجموعه او امروز در کجا و درکنار چه کسی و جریانی هستند. همان جریان افراطی که بسیاری از مشکلات را برای کشور به وجود آورد از کدام کاندیدا حمایت میکنند. اگرچه تعدادی از کاندیداها میخواهند با حمله به دولت به جلو فرار کنند اما باید مقداری هم به گذشته آنها نیز توجه کرد.
دومین چیزی که مناظرهها مشخص میکند این است که در تبلیغات تمامیحرفهای خوب زده میشود ولی نشان میدهد که اجرا کننده هریک از این تبلیغات چه کسانی هستند و به عبارت دیگر چه حرف و نظری به چه کسی میخورد و مردم میتوانند بین ژست و واقعیت تفاوت قائل بشوند برای مثال مسئله برجام که یک خطر را از کشور دورکرد همه از برجام تعریف میکنند اما میتوانند نیم نگاهی به مشکلات پیرامون برجام همچون تصویب و اجرای کامل برجام هم بیندازند.
و مسئله سوم که به انتخاب کمک میکند اهمیت رای و نظر هر شخصی است یعنی راهی که کشور پیموده است با نظر مردم بوده است یعنی زمانی که مردم آگاهانه به میدان میآیند و برای رای خود ارزش قائل هستند میتواند پشتوانهای برای اتمام راه باشد. از مشروطه تا کنون کشورما با برنامههای توسعه سیاسی کم روبه رو نبوده است اما اتمام یک پروژه به مشارکت آگاهانه مردم بستگی دارد.
به همین دلیل است که تردید در انتخابات و عدم مشارکت در آن به افتادن قطار توسعه در بیراهه کمک میکند.
با نظر به اینکه مناظرات تا حدی بر رای مردم تاثیر میگذارند آیا رسانههای جدید و فضای مجازی به عنوان مثال فیلمهای تبلیغاتی نامزدها تا چه میزانی تاثیرگذار هستند؟
بله متاسفانه با جریان نابرابری که نه فقط در این انتخابات که پیش از این در صدا و سیما حاکم بوده به گونه ای که نه تنها دولت را کمکی نکرده است و کارهایش را معرفی نمیکند بلکه در مواقعی دولت به کارهای نکردهاش هم متهم شده است. به این دلیل به لحاظ رسانهای در کنار صدا وسیما جریانهای آزاد و مردمی اطلاعرسانی که عمدتا بر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی متکی است فعال بوده و شدهاند ولی البته در انتخابات حد نهایی تاثیرپذیری آنها زمانی است که به کنش در جامعه و ترغیب شهروندان به حضور در پای صندوقهای رای برسند.
درچنین شرایطی هر فرصت رسانه ای به این روند انتخابی کمک میکند برای مثال فیلمهای تبلیغاتی است که چون توسط خود کاندیداها تهیه میشود و در واقع اعتماد بیشتری نزد مخاطبان برخوردار است زیرا خودشان تهیه کرده اند و از آن طرف نشان دهنده برخوردی است که در طرف مقابل میبینیم که مثلا چند دقیقهای از فیلم تبلیغاتی فیلم آقای روحانی کم میشود و یا چند دقیقه از برنامه با دوربین آقای جهانگیری کم میشود نشان دهنده آن است که یک سوگیری خاصی هم وجود دارد و در برابر آن چرخش خبرها در فضای مجازی و توجه به بخشهای محذوف که دیده میشوند و در نتیجه به نظرم موثر است.
نظر کاربران
دوست عزیز رای آقای دکتر اینقدر زیاد هست که احتیاج به رای مرددین نیست. البته که مرددین عزیز هم عاقل و باشعور هستن و در صورت رای دادن میدونن به کی رای بدن!