مناظرهها فرصتي است براي شنيدن تحليل وضعيت موجود در كشور توسط كانديداها. در هر حوزهاي كه در آن فعاليت ميكنند. ديگر اينكه كانديداها چه برنامههايي در ارتباط با مباحث مطرح شده دارند. با توجه به اينكه مناظره زنده است ميتواند شناختي حداقلي درباره كانديداها به مردم ارايه كند.
حسن موسوی چلک در اعتماد نوشت: مناظرهها فرصتي است براي شنيدن تحليل وضعيت موجود در كشور توسط كانديداها. در هر حوزهاي كه در آن فعاليت ميكنند. ديگر اينكه كانديداها چه برنامههايي در ارتباط با مباحث مطرح شده دارند. با توجه به اينكه مناظره زنده است ميتواند شناختي حداقلي درباره كانديداها به مردم ارايه كند.
برداشت من اين بود كه در اين دومناظره مباحث فرهنگي در حاشيه قرار داشت. به طور مثال وقتي سوالي درباره سبك زندگي پرسيده ميشود به تنها موضوعي كه اشاره نميشود همان سبك زندگي است. وقتي شما دو مناظره را تحليل ميكنيد متوجه ميشويد كه عمده تمركز كانديداها روي اقتصاد و بخشي از آن با محوريت سياست خارجي بود. درست است كه كانديداها در مواردي از كلمات فرهنگي يا اجتماعي استفاده ميكردند اما برنامه مشخصي را براي مديريت اجتماعي يا فرهنگي ارايه ندادند يا اينكه هيچ كدام از كانديداها درباره چگونگي تحكيم بنيان خانواده صحبت نكرد. يا درباره مديريت فضاي مجازي سوالي بود كه از يكي از كانديداها پرسيده شد.
اما بالاخره تكليفمان با فضاي مجازي كه هر روز استفاده از آن در حال گسترش است بايد مشخص شود كه آيا نگاه به آن تهديد محور است يا فرصت محور؟ پاسخ به اين سوال و نياز كه هم فرهنگي است و هم اجتماعي در دو مناظره به طور مشخص داده نشد. البته بخشي از آن به سوالهايي كه از طرف مجري مطرح ميشود مربوط است. مثلا در مناظره قبلي سوال اين بود كه رييسجمهور براي تقويت روحيه پهلواني چه كاري بايد انجام دهد؟ آيا پرسيدن اين سوال جزو دغدغههاي اجتماعي مردم هست يا نه؟ بحث امنيت ملي كه بسيار موضوع مهمي بود كمتر به آن پرداخته شد.
نقش مردم در امنيت ملي و نقش مولفههاي اجتماعي از قبيل سرمايه اجتماعي در تحقق امنيت اجتماعي كجاست؟ درست است كه يكي از كانديداها در آخر اشارهاي به اعتماد اجتماعي كرد در صورتي كه واقعيت اين است كه ما هنوز به اين باور نرسيدهايم كه اگر قرار است اقتصاد مقاومتي را هم اجرا كنيم باز هم بايد مولفههاي اجتماعي را تقويت كنيم. اگر قرار است امنيت ملي را تقويت كنيم باز هم بايد متكي به مولفههاي اجتماعي باشيم. بايد زمينه انسجام اجتماعي را در كشور فراهم كنيم. به نظر من عمده پاسخها برنامهمحور نبود. بيشتر نقدهايي كه هم انجام ميشد در محوريت سه موضوع بيشتر نبود. مردم مهم هستند، اقتصاد مهم است، محرومان مهم هستند و اينكه دولت كاري نكرده است. مطرح كردن اين مباحث هيچ كمكي به فهم درست مردم از توانمنديها و برنامههايي كه كانديداها در حوزههاي اجتماعي و فرهنگي و غيره داشتند، نميكند.
مورد ديگر اينكه در هر دو مناظره بحثي كه به آن اشاره شد، اخلاق بود. اينكه همديگر را متهم ميكنيم به دروغگويي و صادق نبودن اين نشان ميدهد كه اخلاق اجتماعي در جامعه حتي در اين سطح هم رعايت نميشود. من نميخواهم بگويم چه كسي راست ميگويد و چه كسي دروغ ميگويد اما بالاخره يكي دروغ ميگويد و ديگري راست ميگويد. موضوع ديگري كه از يكي از كانديداها درباره پيشگيري از جرم پرسيده شد و به آنچه پاسخ درستي داده نشد درباره پيشگيري از وقوع جرم بود. بالاخره بايد برنامهاي را براي پيشگيري از وقوع جرم داشته باشيم، آيا با همين رويكرد ميتوان برنامهاي براي پيشگيري از وقوع جرم نهادينه كنيم؟ آنچه كه مشخص است اينكه كانديداها استراتژيهايشان را در حوزه اجتماعي و فرهنگي ارايه ندادند. شايد بخشي از آن به زمان محدود مناظره برميگردد و بخش ديگري آن به پاسخگويي به كانديدايي كه در مخالفت با ديگري صحبت ميكند پرداخته ميشود تا افكار عمومي را درباره موضوعاتي كه مطرح ميشود بدون پاسخ نگذارند. اما كيفيت مناظره تاثير تاثير منفي خودش را ميگذارد.
به نظر من در اين دو مناظره بخش ديگري كه ضعيف بود و ميتوان به آن اشاره كرد فقدان ارايه برنامههايي است كه رويكرد سلامتمحور در حوزه اجتماعي و رواني در جامعه دارند. كانديدها استراتژيهايشان را در اين بخش مشخص نكردند و تنها به طرح سوالاتي در اين زمينه بسنده شد. سوالاتي كه بدون پاسخ ماند و حتي به جمعبندي هم نرسيد. كانديداها هر كس متني را براي خودشان آورده بودند كه هر كدام از روي آن ميخواند بدون اينكه در نظر داشته باشد بايد به چه موضوعاتي در موقعيت خود مناظره اشاره كند. علاوه بر اين التهاب و شور مناظره دوم بسيار كمتر از مناظره كمتر بود. البته در مناظره اول هم اشارهاي به مباحث اجتماعي نشد. موضوع سبك زندگي مطرح شد بيآنكه اشارهاي به اين شود كه چقدر اين موضوع به طور مستقيم به رييسجمهور مربوط ميشود، مگر در حوزه فرهنگي همهچيز در اختيار رييسجمهور است كه بتواند به آن پاسخ بدهد؟
به هر حال رييسجمهور هم اختياراتي دارد اما بيشترين بخش كار فرهنگي خارج از حيطه رييس قوه مجريه است. زير سوال بردن دولت درمورد اينكه در اين حوزهها چگونه عمل كرده است در حالي كه اختياري در اين حوزه ندارد، واقعگرايانه نيست. اگر قرار است كسي رييسجمهور شود بايد ساختارهاي مديريتي را بشناسد و آنچه در عمل با آن مواجه است را مورد قضاوت قرار دهد.
در مواردي هم سادهانگاري انجام ميشد انگار كه به همين سادگي ميشود همه اينها مديريت كرد شرايط داخلي و خارجي و همگرايي بين گروههاي مختلف سياسي و رسيدن به يك حرف مشترك در اين بخش تايينكننده است و رسيدن به اهداف مشترك هم مهم است. كانديداها چون به دنبال اين هستند كه نظر مردم را جلب كنند تا بتوانند راي بيشتري بياورند، فراموش كردهاند كه ما همه رسيدن به يك هدف مشترك را دنبال ميكنيم. بحث ديگر اينكه اين دولت در شرايطي دولت گذشته را تحويل گرفت كه مديريت آن بسيار دشوار بود. اگر منصفانه قضاوت بكنيم اين است كه بايد هم انجام دادهها را بگوييم و هم انجام ندادهها را قضاوت كنيم. به اين ترتيب تحليل واقعيتري خواهيم داشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
خدا وکیلی هیچ کدام برنامهای برای پیشرفت مملکت ندارن فقط دارن حرفهای مردم پسند میزنن تا رای به دست میارن شاید هم برنامهای ندارن همانطور که روحانی نداشت ندارد
نظر کاربران
درود بر روحانی راستگو
خدا وکیلی هیچ کدام برنامهای برای پیشرفت مملکت ندارن فقط دارن حرفهای مردم پسند میزنن تا رای به دست میارن شاید هم برنامهای ندارن همانطور که روحانی نداشت ندارد