حاکمیت برای خواست مردم، آماده چرخش است
مناظره های انتخاباتی ریاست جمهوری، نمایی از گفتمان ها و موجودیت فکری و ذهنی تصمیم سازان و تصمیمگیران است. گفتوگوهایی که در قالب های تعیین شده و با حدود و ثغور مشخص، به معرض نمایش گذاشته می شود.
مناظرهگران فقط باید در میدانی رزمایش داشته باشند که متعلق به آنان است. خارج از آن محیط وظیفه آنان نیست و بر همین اساس از ابعاد کامل تصمیمسازی و تصمیم گیری ، فقط بخشی از ابعاد را به عنوان وظیفه بر دوش دارند و باید بهگونهاي وانمود کنند که همه ابعاد را در بربگیرد. اما در همین مختصات، کسانی مورد توجه ملت قرار میگیرند که ادبیات مردم یا به عبارتی، گفتمان رایج جامعه را میدانند و سوار بر ذهنیت های مردم باشند.
آنچه که تبدیل به واقعیت جامعه امروز ایران شده این است که حاکمیت، بر اساس خواست و نیاز و چرخش های مردم ، مجبور به چرخش است و پیام این چرخش های بسیار اندک این است که مردم جلوتر از آنان و با فاصله قابل مشاهده در حرکت هستند و آنان با توجه به انتشار دیدگاه های ایدئولوژیک ، هنوز نتوانسته اند بین عقل قدیم و جدید و سنت قدیم و جدید، انطباقی موثر را بروز و ظهور دهند و بر همین اساس به گمان فضای ذهنیشان ، مهندسیشده با مردم گفتوگو ميكنند.
خوشبختانه بعضی از کاندیداها درد را متوجه شدهاند ولي براي همان ابعاد مشخصی که در اختیار دارند، نمی توانند نسخه هایی که در پس ذهن شان قرار دارد را بپیچند و به همین دلیل مجبور به شبیهسازی هستند.شبیه سازی هایی که نسخه پیچی نیست بلکه فقط مسکن های ذهنی است که تسلا بخش و امیددهنده مردم است.
از سال ۸۸ مناظره های انتخاباتی، لايهبردار و تهییج پذیر بوده است.
لايههايي كه یک به یک از سوی رقیبان برداشته میشود تا به اصل ماجرا برسند و بگویند اگر من از این موضوع استفاده میکنم تو نيز از فلان موضوع ديگر استفاده میکنی!
قواعد مختلف در كشور متفاوت است و مردم این تفاوت ها را متوجه شده اند؛ بنابراین همان همراهی تلویحی با مردم قابل قبول است و بخشی از مردم را نیز خرسند خواهد کرد. اگر از همراهی تلویحی سخن به میان می آید به این دلیل است که ما هنوز در قواعد کلی به یک نتیجه توسعه محور نرسیده ایم و چون در مبانی توسعه یافتگی اختلاف نظرهای فاصله داری وجود دارد، در اجزا مجبور به این هستیم که بگوییم اي مردم! من یا ما نيز مثل شما هستیم و متوجهایم راهی که شما میروید درست است و با شما همراهی داریم. در پايان سوال اینجاست که تا چه وقت می خواهیم به اختلاف نظرها در مبانی توسعه یافتگی ادامه بدهیم؟!
ارسال نظر