مرد جوانی که پس از پایان جشن عروسی به همراه دوستانش راهی خانه آنها شده بود، نیمه های شب قربانی جنایت هولناک شد. راز این جنایت، همزمان با کشف جسد سوخته ای در جنوب تهران و با ردیابی های کارآگاهان جنایی پایتخت فاش شد.
روزنامه ایران: مرد جوانی که پس از پایان جشن عروسی به همراه دوستانش راهی خانه آنها شده بود، نیمه های شب قربانی جنایت هولناک شد. راز این جنایت، همزمان با کشف جسد سوخته ای در جنوب تهران و با ردیابی های کارآگاهان جنایی پایتخت فاش شد.
ساعت ۴:۱۵ بامداد روز ششم اسفند ۹۵ آتش گرفتن یک خودرو در خیابان ری به کلانتری ۱۱۶ مولوی اعلام شد و پس از فرونشاندن شعلههای آتش توسط مأموران آتشنشانی، مأموران با جسد سوخته یک مرد روی صندلی عقب خودرو روبرو شدند که بلافاصله موضوع به قاضی کشیک دادسرای ویژه قتل تهران خبر داده شد و کارآگاهان جنایی درباره این جنایت به تحقیق پرداختند.پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمد» تشکیل شد.در شرایطی که به علت شدت سوختگی امکان شناسایی هویت جسد وجود نداشت، کارآگاهان با بررسیها پی بردند این خودرو از نوع پژو پارس و متعلق به جوانی بهنام نادر «۳۰ ساله» که آن را به صورت قولنامهای خریده است.
با شناسایی خانواده نادر، آنها در بازجویی گفتند: پنجم اسفند ماه پس از مراسم عروسی یکی از بستگان، نادر عنوان کرد قصد دارد به منزل پسرعمه پدریاش به نام بابک «۴۰ ساله» برود و بعد از ما جدا شد.با توجه به اظهارات خانواده نادر (مقتول)، تحقیق از مظنون در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و او با تأیید این موضوع گفت: نادر در پایان مراسم عروسی به خانه ما آمد و قرار بود آن شب در منزل ما بماند اما حدود ساعت ۲ بامداد فرد ناشناسی با او تماس گرفت و نادر هم پس از این مکالمه تلفنی از ما خداحافظی کرد و رفت. دیگر اطلاعی از او نداشتیم تا اینکه از طریق خانوادهاش در جریان مرگش قرار گرفتیم و باخبر شدیم که جسدش در داخل خودروی سوخته پیدا شده است.
اعتراف به قتل
هرچند بابک و همسرش در طول تحقیقات انجام شده مدعی بودند که فردی ناشناس با نادر (مقتول) تماس گرفته و پس از این تماس از خانه آنها بیرون رفته است ولی کارآگاهان پی بردند این زن و شوهر راز قتل نادر را پنهان میکنند به همین خاطربا هماهنگی بازپرس هر دو روز ۲۶ فروردین دستگیر شدند و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ انتقال یافتند.سرانجام روز دوشنبه، همسر بابک، مریم (۳۵ ساله) لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت توسط شوهرش اعتراف کرد.مریم گفت: شب حادثه برادرم قدرت «۴۵ ساله» به خانه ما آمده بود و قصد داشت فردای آن شب به شهرستان برود.
زمانی که شوهرم مرتکب قتل شد، او هم ناگزیربه همسرم کمک کرد تا جسد نادر را از خانه بیرون ببرند ولی آن شب کسی از حضور برادرم در خانه ما اطلاعی نداشت.با توجه به اعتراف مریم، برادرش قدرت نیز دستگیر شد و پس از انتقال به اداره دهم و مواجهه حضوری با خواهرش، اظهارات مریم را تأیید کرد.بابک که پس از رویارویی با همسرش و برادر او چارهای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، به صراحت به کشتن نادر اعتراف کرد.بابک به کارآگاهان گفت: آن شب پس از بازگشت از عروسی، نادر به خانه ما آمد و با برادرزنم داخل اتاق پذیرایی خوابیدند و من و همسرم، به همراه پسر ۹ سالهمان داخل اتاق خودمان خوابیدیم. حدود ساعت ۲ بعد از نیمه شب بود که پسرم مرا از خواب بیدار کرد و خواست او را به دستشویی ببرم. از اتاق خواب بیرون آمده بودم که ناگهان متوجه سر و صدای داخل اتاق دیگر خانه شدم.
ابتدا تصور کردم که دزد آمده؛ به آهستگی خودم را به داخل اتاق رساندم اما در کمال تعجب با نادر روبرو شدم که در حال سرقت طلاجات همسرم بود. شنیده بودم که نادر درگیر مواد است اما باور نمیکردم. آن شب زمانی که همسرم طلاهای خود را داخل کمد دیواری میگذاشت، نادر از محل دقیق آنها اطلاع پیدا کرده بود. با دیدن صحنه سرقت بسیار عصبانی شده؛ با نادر درگیر شدم و در یک لحظه با طنابی که داخل اتاق بود او را خفه کردم. بعد با کمک برادرزنم جسدش را روی صندلی عقب خودروی خودش قرار دادیم و به خیابان ری منتقلش کردیم و در تاریکی سحرگاه خودرو نادر و جسدش را با بنزین به آتش کشیدیم و به خانه برگشتیم.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با شرح این ماجرا گفت: با توجه به اعترافات صریح متهمان، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر شد و هر سه متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم( ویژه قتل) قرار گرفتند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
داستان سر هم کرده.داستانی که نادر تعریف کرده ساختگیه.جریان یه چیز دیگه بوده احتمالا
بدون نام
حتما نادر با زن بابک باهم رابطه داشتن وگرنه چه دلیلی داشت بکشش? یا اصلا چرا نادر رفته خونه ی بابک بخوابه?
از خوزستان
دیگه قرار نیست همه چیزی رو بنویسن باید زرنگ باشی متوجه بشی من هم همین نظر رو دارم جریان ناموسی بود.
حامی
نه داستان ایراد داره کلا
راش
یا قضیه ناموسی هست یا ما دوست داریم اینجوری فک کنیم. اگه واقعا سر دزدی گرفته میتونست سه نفری عین خر بزننش بعد تحویل پلیس بدنش ن اینکه بکشن بعد با ماشینش اتیش بزنند ولی غافلگیرش کردن فک کنم هرچی بوده برنامهریزی شده بود
احسان
داستان کامل گفته نشده، احتمالا مسئله ناموسی بوده وگرنه بخاطر چنتا تیکه طلا کسی اینقدر عصبی نمیشه که آدم بکشه
بدون نام
آره جون عمت تو گفتی و ماهم باور کردیم
باید اون انگل خانم هم همراه نادر میکشتی
مه تاب
این همه کاراگاه .دیگه نیازبه بازجویی وحکم و...نیست
ماشاا...مرداتوزندگی شخثی ایجور هستند بعد همه چیز
راگردن ما می اندازند
طوطی
چه جالب !تنها جریانی بود که تو بخش نظرات همه کاربرا بانظرات هم موافق هستن,,
چه تفاهمی!!!
بدون نام
کاربرمحترمه مه تاب خانم
اگر درست به قضیه نگاه کنی خودتم متوجه عمق فاجعه خواهی شد
محمد
من هم با نظر دوستان موافقم خودم یک دزد گرفتم در خانه ولی حتی یک لحظه فکر قتل به سرم نزد یا فکرشو نکردم چه برسه طناب بیارم و خفه کنم طرف را به نیروی انتظامی سپردم که معلوم شد مثل من صد ها خانه دیگه راهم زده و الانم تو زندان و منتظر رضایت شاکی ها است کلا قضیه بر عکس اون چیزی هست که طرف گفته اتفاقی برادر خانم هم اونجا بوده و از این حرفها
صدف
مردای ایرانی به همه چیز یه انگ ناموسی می چسبونن
ایلیا
اتهام نزنید لطفا،چیزایی که میگید فقط حدسه،آخه اگه قضیه ناموسی بود که بعد عروسی و زمانی که هم شوهر و هم برادرش خونه بودن که جرعت نمی کرد ، من دزدی رو بیشتر باور می کنم تا رابطه
بدون نام
یعنی این جناب نادر با غیرت زنش رو با اون مهمان دیده و بعد به رگ غیرت بر خورده و مرده رو کشته ولی به زن خودش کاری نداشته؟ بدون نام 17:21 اگه به نظرت میشه همچین چیزی که داری اون خانم رو انگل خطاب میکنی امان از قضاوت های بی جا و بی منطق قبلا هم گفتم من خانم هستم ولی اگر در همچین موقعیتی قرار بگیرم مجازات رو اول از همسر خودم شروع می کنم و اصلا نمیتونم حتی فکرشم بکنم که زنه خطایی مرتکب شده باشه چون اگه این طور مطمئناً اول اون کشته میشد
نظر کاربران
این داستان ایراد داره
داستان سر هم کرده.داستانی که نادر تعریف کرده ساختگیه.جریان یه چیز دیگه بوده احتمالا
حتما نادر با زن بابک باهم رابطه داشتن وگرنه چه دلیلی داشت بکشش? یا اصلا چرا نادر رفته خونه ی بابک بخوابه?
دیگه قرار نیست همه چیزی رو بنویسن باید زرنگ باشی متوجه بشی من هم همین نظر رو دارم جریان ناموسی بود.
نه داستان ایراد داره کلا
یا قضیه ناموسی هست یا ما دوست داریم اینجوری فک کنیم. اگه واقعا سر دزدی گرفته میتونست سه نفری عین خر بزننش بعد تحویل پلیس بدنش ن اینکه بکشن بعد با ماشینش اتیش بزنند ولی غافلگیرش کردن فک کنم هرچی بوده برنامهریزی شده بود
داستان کامل گفته نشده، احتمالا مسئله ناموسی بوده وگرنه بخاطر چنتا تیکه طلا کسی اینقدر عصبی نمیشه که آدم بکشه
آره جون عمت تو گفتی و ماهم باور کردیم
باید اون انگل خانم هم همراه نادر میکشتی
این همه کاراگاه .دیگه نیازبه بازجویی وحکم و...نیست
ماشاا...مرداتوزندگی شخثی ایجور هستند بعد همه چیز
راگردن ما می اندازند
چه جالب !تنها جریانی بود که تو بخش نظرات همه کاربرا بانظرات هم موافق هستن,,
چه تفاهمی!!!
کاربرمحترمه مه تاب خانم
اگر درست به قضیه نگاه کنی خودتم متوجه عمق فاجعه خواهی شد
من هم با نظر دوستان موافقم خودم یک دزد گرفتم در خانه ولی حتی یک لحظه فکر قتل به سرم نزد یا فکرشو نکردم چه برسه طناب بیارم و خفه کنم طرف را به نیروی انتظامی سپردم که معلوم شد مثل من صد ها خانه دیگه راهم زده و الانم تو زندان و منتظر رضایت شاکی ها است کلا قضیه بر عکس اون چیزی هست که طرف گفته اتفاقی برادر خانم هم اونجا بوده و از این حرفها
مردای ایرانی به همه چیز یه انگ ناموسی می چسبونن
اتهام نزنید لطفا،چیزایی که میگید فقط حدسه،آخه اگه قضیه ناموسی بود که بعد عروسی و زمانی که هم شوهر و هم برادرش خونه بودن که جرعت نمی کرد ، من دزدی رو بیشتر باور می کنم تا رابطه
یعنی این جناب نادر با غیرت زنش رو با اون مهمان دیده و بعد به رگ غیرت بر خورده و مرده رو کشته ولی به زن خودش کاری نداشته؟ بدون نام 17:21 اگه به نظرت میشه همچین چیزی که داری اون خانم رو انگل خطاب میکنی امان از قضاوت های بی جا و بی منطق قبلا هم گفتم من خانم هستم ولی اگر در همچین موقعیتی قرار بگیرم مجازات رو اول از همسر خودم شروع می کنم و اصلا نمیتونم حتی فکرشم بکنم که زنه خطایی مرتکب شده باشه چون اگه این طور مطمئناً اول اون کشته میشد