انتخابات ايرانی در قامت اصولگرایی
روزنامه اعتماد نوشت: به نظر ميرسد كه ما بايد همهچيزمان با ديگران فرق كند، از جمله انتخابات ما. يك تفاوت جالب آن اين است كه ورودي نامزدهاي آن از همه جا بيشتر است، ولي خروجي آن پس از تاييد صلاحيتها بسيار محدودتر و غيرمنتظره است.
نامزدهاي انتخاباتي و حاميان آنان درباره همهچيز حرف ميزنند جز درباره مسائل اصلي. انتخابات ما از اين نظر مثل جلسه خواستگاري ميماند كه خانواده عروس و داماد مينشينند دور هم از هر چيزي از جمله سياست، كسبوكار، آبوهوا، فوتبال و... سخن ميگويند، جز درباره اينكه اصولا چرا به اين مهماني آمدهاند؟ آخر جلسه كه ديگر چيزي براي گفتن نميماند و همه خسته و مانده شدهاند يك نفر دل را به دريا ميزند كه بله آمدهايم كه اگر بشود، گلپسرمان را به غلامي يا همان نوكري خود بپذيريد. بعد هم معلوم ميشود وقتي كه اين ازدواج سر ميگيرد همه ميبينند كه اين بازيگر نقش غلام يا نوكر در روز خواستگاريممكن است در دوران زندگي چه بر سر اين عروس بيچاره درآورد.
با اين ملاحظات به نظر ميرسد كه نامزدهاي انتخاباتي هنوز وارد بحث اصلي نشدهاند چرا كه دوست ندارند درباره اين موضوع حرفي بزنند. مباحث اصلي كشور كدام هستند؟ اشتغال و توليد، برجام و روابط خارجي، بحرانهاي زيستمحيطي و منابع طبيعي (مثل آب و جنگل، آلودگي هوا و ريزگردها و...) و وضعيت مسائل اجتماعي از جمله اعتياد، طلاق، حاشيهنشيني و بالاخره فساد و ناكارآمدي نظام اداري. اكنون ميتوان پرسيد كه در ميان نامزدهاي اصلي انتخاباتي تاكنون كدامشان در اين موارد نظر صريح و روشني را ابراز كرده است؟ در يك كلام، هيچكدام.
در اين ميان مواضع آقاي روحاني به نسبت روشن است، چون در مقام دولت در جريان برخورد با اين مسائل است، ولي مواضع سايرين به كلي نامفهوم است، هرچند در بيشتر موضوعات هيچ موضعي ندارند و فقط عليه دولت شعار دادهاند. با چنين وضعي مردم بايد در اين انتخابات! چه چيزي را به ديگري ترجيح دهند؟ آيا بايد براساس شكل و ظاهر نامزدها راي دهند؟ طبيعي است كه بايد براساس برنامه راي بدهند، ولي هيچكدام از رقبا هيچ برنامهاي ارايه ندادهاند. البته منظور از داشتن برنامه، نوشتن يك جزوه صد صفحهاي نيست كه هيچكس آن را نميخواند بلكه منظور بيان چند جمله مشخص درباره سياست هر نامزد در موضوعات فوق است.
براي نمونه اين افراد بايد درباره برجام موضعگيري صريح و روشني داشته باشند. آيا برجام را براي كشور مفيد ميدانند يا خير؟ اگر بلي، در گذشته چرا نگاه منفي به آن داشتهاند و چرا اكنون تغيير موضع دادهاند؟ آيا اين بيصداقتي و فرصتطلبي سياسي تلقي نميشود؟ اگر آن را مفيد نميدانند، پس بگويند با برجام چه خواهند كرد؟ آيا آن را لغو ميكنند؟ يا به قول برخيها آن را در آتش مياندازند؟ در اين صورت با مساله تحريمهاي شديد چه كار خواهند كرد؟ با توقف صدور نفت چه ميكنند؟ در مورد بحران منطقهاي به ويژه وضعيت سوريه و حضور ايران در آنجا چه سياستي را پيگير خواهند شد؟ آيا براي يمن و سوريه طرح صلحي دارند؟ براي اشتغال از كجا ميخواهند منابع لازم را تامين كنند؟ آيا با جذب سرمايه خارجي اين كار را خواهند كرد؟ اگر خير پس از كجا؟ اگر بلي، تامين اين هدف با سياست خارجي تنشآفرين اين افراد در تعارض است. درباره اصلاح نظام اداري و مبارزه فساد چه برنامهاي دارند؟ در اين زمينه برنامه دولت دفاع از شفافيت است. ولي آيا منتقدان هم حاضر هستند كه از شفافيت دفاع كنند؟ اگر از شفافيت دفاع نميكنند، چگونه ميخواهند اين غول فساد را ريشهكن كنند؟ و
مهمتر از همه اينكه پرونده و سابقه خودشان در تقويت اين مشكل چه بوده است؟
ارسال نظر