شرایط آسان برای ثبت نام نامزدان ریاست جمهوری موجب رها شدن شمار قابل توجهی از افراد مختلف در این روزها در وزارت کشور شده است.
عبدالحسین طوطیایی در آفتاب یزد نوشت: شرایط آسان برای ثبت نام نامزدان ریاست جمهوری موجب رها شدن شمار قابل توجهی از افراد مختلف در این روزها در وزارت کشور شده است. از چندین دوره انتخابات گذشته تاکنون این شیوه ثبت نام فرصت مناسبی برای تعدادی از رسانهها نیز فراهم آورده است. رسانههایی که از فرط محدودیت مخاطب و سوژه چه بسا به مصاحبه باجمعی از این گروه ثبتنام کنندگانی تن میدهند که از آسیبهای شدید و ارگانیکی روانی رنج می برند.
به راستی هدف از این نحوه ثبت نام و آنهم در کشوری که بنا به آمار رسمی حدود یک میلیون بیمار روانی حاد دارد، چیست؟ آیا چنین مناسبتی موجب وهن مسئولیت ریاست جمهوری در کشور نمی شود؟ اساسا تا کنون از خود پرسیده ایم این دسته از هموطنان که باید در گام اول تحت مراقبت های روان درمانی قرار بگیرند چرا در ثبت نام برای انتخابات مجلس شورای اسلامی غایب و تنها برای ریاست جمهوری می آیند؟ جایگاهی که این خیل بزرگ را برای ثبت نام می پذیرد اما در غربالی بسیار ریز به سرند آنها اقدام می نمایند. چرا وزارت کشور چنین مشقت غیر لازمی را بر خود تحمیل می نماید؟
از رسانه هایی که در جستجوی مخاطب و سوژه از پاسخ های یک بیمار روانی و مالیخولیایی هم نمی گذرند باید پرسید که چرا به وزارت کشور می آیید؟ کوتاهترین و پر بار ترین کانون برای سوژه سازیهای از این دست برای شما اتفاقا بیمارستان هایی هستند که جمع بیشتری از این گروه تحت مراقبت و درمان هستند. آیا واقعا این جمع از آسیب دیدگان در یک تصمیم خود بخودی برای این ثبت نام حضور می یابند؟ آیا در بررسی کیفی ثبت نام کنندگان وجود انبوهی از این آسیب دیدگان روانی موجب هتک حرمت به گزینه هایی با اعتبار اجتماعی بالا نمیشود؟ اگر که بیماری روانی نوعی آسیب است چرا در برابر آسیب های اجتماعی بجای خندیدن و استهزاء آنها، به کمکشان نمیشتابیم؟ از ویژگی های رفتاری مردم کشورما گاه لوث کردن بعضی مواردی است که فاقد توانایی برای حل آن هستند .
مدت هاست که این ویژگی با امکانات شبکه های اجتماعی و فضای مجازی نیز مجهز شده است. نیاز جامعه به کنشگری در فضای سیاسی و نیز میل به شاد بودن و خندیدن در بعضی موارد از قبیل این شیوه از ثبت نام متاسفانه بهم گره میخورد .
چنین آمیختنی این خطر را نیز بهدنبال دارد که نگاه جدی و کنش درست خود را در برابر فوریتها بر گرفته و تنها به تمسخر بسنده نماییم. در این رابطه اگر رئیس جمهوری هم از هاله نور دور سرش و یا از سرقت توسط لولو و یا از آن کودک دو ساله ونزوئلایی بگوید که محمود را نشان میدهد بیش از اینکه با خندیدن دمی خوش باشیم باید گریه نماییم . گریه بر سرنوشت ملتی بزرگ که اینچنین و با این رفتار نماینده کشورش تحقیر می شود.بهنظر میرسد وزارت کشور در تداوم این تجربه تلخ تکرار شونده سرانجام باید به ارائه لایحه ای برای تجدید نظر در مقررات ثبت نام داوطبین مبادرت نماید . مقرراتی که یک بند آن میتواند ارائه تاییدیه جمع قابل توجهیاز مردم و شخصیتهای مورد وثوق جامعه باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
وقتی احمدی نژاد تونست رییس جمهور بشه چرا ما نتونیم؟
آشکارا عده ای مسخره کردند و اضح بود جریانی آنرا هدایت میکرد والا پدر برای ثبت نام دختر خردسالش آمده بود چه معنی داشت