صبح نو نوشت: روش دکتر ابراهیم فیاض، استاد مردمشناسی دانشگاه تهران در بحث چیزی شبیه به پدیدارشناسی است. به این ترتیب که پدیدارهای گوناگون یک مفهوم را در حوزههای گوناگون سیاسی، دانشگاهی و اقتصادی طوری به هم ربط میدهد و تشریح میکند که در نگاه اول پراکنده به نظر میرسد، اما در واقع کاملکننده همان طرح اولیهای است که به آن اشاره کرده است. بحث ما در اینجا بر سر مفهوم پیشرفت و تولید بود. مفاهیم محوری فیاض در این گفتوگو پیشرفت مصداقی در مقابل پیشرفت مفهومی و عقلانیت مصرفی در برابر عقلانیت تولیدی است.
پیشرفت و تولید چه مبنای نظریای دارد و در چه چارچوب مفهومی جای میگیرد؟
پیشرفت مفهومی است که در جهان جدید به وجود آمده است. گاهی با مفهوم تکامل (evolution) قرین میشود. تکامل از باب تفاعل است، به این معنا که به صورت طرفینی و دیالکتیکی همدیگر را کمال میدهند. مبنای این پیشرفت جنگ و انقلاب است. یعنی این پیشرفت بعد از انقلابات به وجود میآید، مانند انقلاب اسلامی ایران که بلافاصله بعد از آن جنگ تحمیلی به وجود آمد که همان جنگ باعث تکامل ما شد. با جنگ تکنولوژی پیشرفت میکند و بعد از جنگ این تکنولوژیها وارد زندگی بشر میشود. تکنولوژیهایی مثل هواپیما و کامپیوتر. ما هیچ وقت اینگونه به پیشرفت نگاه نکردیم. یعنی هیچ وقت پیشرفت را به مثابه یک امر تئوریک و مفهومی بررسی نکردیم و وارد بحث مصداقی شدیم. از دوره امیرکبیر و ناصرالدین شاه وضعیت به همین منوال است.
ناصرالدین شاه نیم قرن در ایران حکومت کرده که این نیم قرن مهمترین تحولات اروپا به وجود آمده است. حدوداً از سال ۱۸۲۵ تا ۱۸۷۵. دورهای که بیسمارک در آلمان حکومت کرده است. همزمان با دوره «میجی» در ژاپن. ژاپنیها برخلاف ما با پیشرفت، مفهومی برخورد کردند و هفت تن از دانشجویان باهوششان را به آلمان فرستادند تا شاگرد «هوسرل» فیلسوف پدیدارشناس آلمانی شوند که تا امروز همین مراودات علمیشان ادامه دارد.
این نگاه مصداقی به پیشرفت چه شواهدی در تاریخ معاصر ما داشته است؟
این انحطاط از زمان امیرکبیر شروع شده است. ما به این دلیل که هنوز راه اشتباه امیرکبیر را میپیماییم، هنوز او برایمان دوستداشتنی و اسطوره است. امیرکبیر خیال میکرد ما باید به جای بحث فلسفی، مصادیق غرب را وارد کنیم. به همین دلیل پلیتکنیک فرانسوی را به شکل دارالفنون در ایران تأسیس کرد. دانشجویان را برای تحصیل علوم فنی فرستادند. همین مهندسان بعداً شروع به سوءاستفاده از دانششان کردند. مثلاً صنیعالدوله حقهبازی میکند و وقتی ما کشتی جنگی میخریم، کشتی مسافربری وارد میکند. با نوعی شارلاتانیسم مواج هستیم.
همین امروز و بعداً از انقلاب هم با همین رویکرد مواجهیم؛ یعنی تسلط علوم فنی و مهندسی و پیشرفت وارونه و مصداقی. این نگاه میگوید اگر میخواهی پیشرفت کنی باید هواپیما و کامپیوتر بخری و وارد کنی. دانشگاه فنی ما هم هیچ ربطی به صنعت ندارد، چون قرار نیست چیز مبنایی را تولید کند. دانشگاه ما امروز بیکاری تولید میکند نه کار! چون مهارت تولید نمیکند و دانشش ربطی هم به صنعت ندارد. تنها راهی که برای دانشجویان باقی میماند این است به خارج از کشور بروند و در شرکتهای خارجی مثل ناسا کار کنند. مفهوم این تحریمهایی که اکنون به وجود آمده مجازات و حصر نیست. «Sanction» به معنای انضباط مالی است. یعنی ایران باید نفت را بفروشد و به جای آن ایرباس وارد کند.
این ایرباس هم نباید دانشش وارد شود. دوره شاه هم همین بود. هدایت مالی طرف غربی هم همین است که از پیشرفت مصداقی ما حمایت میکند. البته من امیدوارم همین هواپیماهایی که خریدیم هم دچار مشکل نباشد، چون روی همین سالم بودن این هواپیماها عدهای بحث دارند. در خود دانشگاههای ما با واسطه سفارتخانههایشان دخالت میکنند که ما هیچ وقت به تولید نرسیم.
مثلاً ماشین فرانسوی پژو که در جهان یک ماشین آشغال به حساب میآید، به واسطه مافیایی که سفارت فرانسه در ایران به وجود آورده وارد میشود. کلاس پژو در جهان وجود دارد، مثلاً پروتون که برای کشور مالزی است و هنوز مردم از آن راضی هستند و مالزی هم حاضر است تکنولوژیاش را به ما بدهد ولی ما حاضر نیستیم که آن را وارد و تولید کنیم. اما فرانسهای که در دوران تحریم توی سر ما زده و در مذاکرات هم نقش پلیس بد را بازی میکرد، ما را مجبور کرده که مثلاً رنو وارد کنیم. یعنی یک شرکت عقبمانده خودرو در دنیا.
این رویکرد مصداقی به پیشرفت در محافل علمی و آکادمیک چگونه بروز داشته است؟
الان ما تولید علم نداریم. تولید آی اس آی یعنی تولید دانش برای غربیها نه برای تولید صنعتی کشور. هم دانش به آنها میدهیم هم پول میدهیم! حیثیت علمی ما هم به همین مقالات است. دانشگاههای ما فانتزی است. به همین دلیل صنعت ما هم سرمایهبر است و صرفه اقتصادی ندارد. سرمایهافزا نیست. چون چیزی تولید نمیکند. سرمایههای ما هم به سمت ربا و ملک میرود. دولت ایرباس وارد میکند و مردم هم باید برند خارجی مصرف کنند و به آن افتخار کنند.
این همان پیشرفت مصداقی است. پیشرفت مفهومی با علوم انسانی شروع میشود. به جای دارالفنون باید پیشرفت ما از دانشگاه اسلامی و مدرسه مروی شروع میشد. دکتر شریعتی هم این موضوع را خوب فهمیده بود. او میگوید جداسازی علوم غربی و علوم قدیمه در دارالفنون و مدرسه مروی آغاز انحطاط ایران است. یعنی یک گسل بین گذشته و حال و آینده. در این نگاه دیگر فلسفه وظیفهاش بازتولید گذشته در آینده به منظور پیشرفت نیست. حتی جریانهایی که در مدارس علمیه به وجود آمدند ضد پیشرفت و ضد فلسفه شدند. مثل مکتب تفکیک در مشهد و مانند انجمن حجتیه. جالب این است که خیلی از این جریانات با غربیها ارتباط داشتند. بعد هم که نوسازی آمرانه رضاخان به وجود آمد که آن هم تقلیدی بود و به همین دلیل به مخالفت عینی با مذهب انجامید.
حتی تلاش میکرد روزه مردم را در ماه رمضان به زور باطل کند! آن توپی که برای اذان صبح و مغرب میزدند، دستور داده بود نیم ساعت دیرتر و نیم ساعت زودتر به صدا دربیاید تا روزه مردم دچار مشکل شود! اینها در خاطرات همسرش تاجالملوک، همه ذکر شده است. رضاشاه هم اولین هواپیمایی که خرید در فرودگاه قلعهمرغی همان جشنی که امروز درباره ایرباس گرفتیم او گرفت و با هواپیما عکس انداخت. تاریخ تکرار میشود، چون مقوله، مقوله پیشرفت مصداقی است. شصت سال پیکان ساختیم و الان هم داریم پراید میسازیم.
نسبت دین و مذهب در جامعه ما با پیشرفت چیست؟ آیا دین ما مشوق تولید است؟
پیشرفتِ مفهومی از دین شروع میشود. آیا عقلانیتی که دین پشتوانه آن است تولیدی است یا مصرفی؟ مذهب امروز ما عرفانزده و صوفیگری است. به همین دلیل ضدتولید و اشرافیتساز است. هند هم به همین دلیل منحط شده است. هگل این را فهمید که گفت هندیها ۶هزار سال تاریخ دارند اما عرفان طبیعی بر آنها حاکم است و نمیتوانند بازخوانی تاریخی کنند و خودآگاهی تاریخی پیدا نمیکنند، بنابراین پیشرفت نمیکنند. شریعتی هم این نکته را فهمید و گفت که باید خودآگاهی تاریخی پیدا کنیم.
البته جلال آلاحمد هم در قالب ادبیات این موضوع را مطرح کرد. مذهب عرفانزده، مذهب تولیدی نیست و اشرافیت میسازد. این اشرافیت دارد بازتولید میشود. ابتدا میگفتیم «درباریها» اکنون میگوییم «آقازادهها». آقازادهها کاندیدا میشوند و نماینده میشوند و فساد هم از این آقازادههاست.
عرفان چه ربطی به تولید و مصرف دارد؟
وقتی که شما مراد را اصل قرار میدهید و مرید دیگر نباید فکر کند، این عقلانیت را از بین میبرد. اصلاً خود «شاه» یک مقوله عرفانی است که بعداً به سیاست وارد میشود. ابتدا در میتراییسم وجود داشته است؛ اما مذهب حقیقی ما عقلانی است. ولایت فقیه عقلانی و فقاهتی است. ذوب در ولایت یک مفهوم عرفانی است و ربطی به فقاهت ندارد و رهبری هم جلوی آن را گرفت.
کاریزماتیک هم نیست؟
نه نیست. رهبری هم بارها اعلام کرده که در رابطه با من این کار را نکنید. ولایت فقیه به اخلاق و عقلانیت است، نه مرید و مرادبازی و کاریزما. البته در ولایت محبت هست ولی عقلانی است. نه محبت به شخص. در عرفان شخص یک صفات برجستهای دارد. عقلانیت فقاهتی مصلحتگرایی میآورد؛ مصلحتگرایی به نفع مردم.
آیا حوزههای علمیه عقلانیت تولید میسازند یا عقلانیت مصرفی؟
الان فضای غالب حوزههای علمیه سنتگرا و متحجر و ضد تولید است. وقتی دین ما مصرفی شد، جهانپدیداری ما هم مصرفی میشود. امام میگوید اسلام تحجری مقدمه اسلام آمریکایی است. یعنی به تدریج ادعا میکنند که آنچه در آمریکاست اسلام است! همان بحثی که سیدجمال اسدآبادی مطرح کرده بود. اسلام تحجری در حوزههای علمیه عرصه را از تولید خالی میکند و اسلام آمریکایی جایش را پر میکند. مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی هم بعد از جنگ گفت که کابینه من کابینه کاری است و پراگماتیسم آمریکایی را قبول دارم. محور نوسازی هم آمریکاگرایی بود. مهاجرانی همان اوایل دولت سازندگی درباره مذاکره با آمریکا نوشت. حتی باند مهدی هاشمی هم میگفت باید اسراییل را به رسمیت بشناسیم. الان آقازادهها اکثراً آمریکاگرا هستند و تحصیلکرده آمریکا و دوتابعیتی اند.
یک مقدار بیشتر درباره نظر اسلام درباب پیشرفت توضیح بدهید.
اسلام عمران و آبادی را مطرح میکند. این عمران باعث بیگانگی انسان نمیشود. در دعای عهد میگوید واعمراللهم به بلادک و احی به عبادک. هم عمران هست و هم زنده شدن بندگان. پیشرفت غربی از خودبیگانگی به وجود میآورد. غرب دارای بعضی از اسماء الهی است و دانش را به دانش تجربی تقلیل داده است.
حتی ایمان هم به علم پوزیتیویستی تقلیل داده است. توسعه تقلیلیافته است؛ اما پیشرفت اسلامی ناقص نیست و کل اسماء الهی را شامل میشود. عمیق و باثبات است چون بر پایه حکمت است نه فلسفه غربی و نه عرفانهایی مثل عرفان ملاصدرا. آخوند خراسانی که مشروطه را پذیرفت، فلسفه ملاصدرا را تبدیل به روششناسی و اصول فقه کرد و علامه طباطبایی در حاشیه بر کفایه و امام در الرسائل این روش را رد کردند و به شیخ انصاری بازگشتند. تجار تهرانی که عقلانیت تجاری را بر کشور حاکم کردند، همان کسانی بودند که برای مشروطه در سفارت انگلیس بسط نشستند و از آخوند خراسانی برای مشروطه امضا گرفتند و تجارت فاستونی و پارچه را شکل دادند و این ادامه پیدا میکند.
خاطرات آقای واعظ طبسی را ببینید. میگوید میرزا احمد کفایی پسر آخوند خراسانی، پدر ما و آقای خامنهای و هاشمینژاد را درآورده بود. چون مستقیم نماینده دربار در حوزه علمیه مشهد بود.
جنگ آینده کشور هم جنگ بین عقلانیت تولیدی و عقلانیت تجاری است. همین الان بازار ما تولیدی نیست، تجارتی است.
نظر کاربران
این چرتو پرت چیه میگین. اگه هواپیما وارد نکنیم ایران هواپیما می سازه؟؟ تو ساخت خودرو مونده با تولید پراید 40 ساله به اندازه جنگ جهانی ایران کشته میده. خواهشا حرف مفت نزنین
فقط گنده گویی
این جناب استاد در عالم توهم زندگی میکنه ، کشوری مثل چین که یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر جمعیت داره و در بسیاری از زمینه های صنعتی در جهان پیشتاز شده چرا هواپیما نمی سازه ؟؟؟!!!! چین اخیرا هم با بوئینگ قرارداد بست و هم با ایرباس
چند کشور معدود در دنیا هستند که در ساخت هواپیما فعال هستند چون لزومی نداره که یک کشور در همه زمینه ها ی صنعتی فعالیت داشته باشه ، این جناب استاد نفرمودند در ساخت خودرو که رفیقشون دکتر منطقی سالیان سال حضور داشتند چرا این افتضاحات رو تحویل مردم می دادند بسیاری از اهل فن اعتقاد دارند همین خودرو سازان بی کیفیت هم جمع آوری شوند بجای اونها در عرصه هایی وارد فعالیت شویم که توانایی داریم ، الکی شعار دادن خیلی کار راحتیه جناب مثلا استاد
بد نیست شما هم به عنوان مخبر هر اراجیفی رو منتشر نکنید