اینکه کسی بخواهد رفراندوم بریتانیا برای برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) را یک اقدام دموکراتیک بداند مستلزم این است که هم آن را توضیح بدهد و هم واژه «دموکراسی» را از سکه بیندازد. کسانی که کمپین تشکیل دادند نهتنها باختند، بلکه باعث توهین به هوش رأیدهندگان نیز شدند.
شرق به نقل از اکونومیست نوشت: اینکه کسی بخواهد رفراندوم بریتانیا برای برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) را یک اقدام دموکراتیک بداند مستلزم این است که هم آن را توضیح بدهد و هم واژه «دموکراسی» را از سکه بیندازد. کسانی که کمپین تشکیل دادند نهتنها باختند، بلکه باعث توهین به هوش رأیدهندگان نیز شدند. کسانی که به دنبال ماندن در اتحادیه اروپا بودند پیشبینی میکردند نوعی آرماگدون اقتصادی بیرون از اتحادیه اروپا شکل بگیرد؛ درمقابل کسانی که طرفدار خروج بریتانیا از اتحادیه بودند ادعا میکردند این خروج مانع ورود میلیونها مهاجر ترسناک به خاک بریتانیا خواهد شد.
توهین و افترا از طرفی نثار کاراکتر و انگیزههای طرف مقابل میشد. آمار عجیبوغریب یا به صندوقهای پستی فرستاده میشد یا روی اتوبوسها به چشم میخورد، اما در روز بزرگ، نتیجهای که حاصل شد برای چنین تصمیم مهمی، متوسط بود: ٥٢ درصد از برگزیت دفاع کردند که از دل ٣٧درصد رأیدهنده واجد شرایط بیرون میآمد.
چنین رفراندوم حقارتآمیزی حاصل سیاستهای حقارتآمیز بود. این اقدام باعث تضعیف مجلس عوام انگلیس شد؛ مجلسی که به گفته والتر بیگات، مشروطهخواه و سردبیر سابق اکونومیست، اقتدار «مستبدانه و نهایی» در نظام بریتانیا بهشمار میآید. کسانی که عضو پارلمان هستند قرار است نماینده مردم باشند، نه وکیل آنها و بههمینخاطر برای دنبالکردن عقاید مشروطهخواهان مطابق با رأی و نظر خودشان عمل میکنند، اما فشاری که رفراندوم ایجاد کرد در کنار روحیه مککارتی در مطبوعاتِ موافق برگزیت و همچنین نخستوزیری که موافق ماندن در اتحادیه است، اما در پایان به نظر پریشان میآید، دست به دست هم داده و قوه مقننه را بیتأثیر کرد.
صدها نفر از اعضای پارلمان وقتی با لابیهای مختلف، قدرت نامحدود به ترزا می اعطا میشد تا مذاکرات برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را رهبری کند، گویی چشمانشان را بسته بودند. آنها میدانستند که این تصمیم به بریتانیا آسیب میرساند. این رفراندوم در حقیقت نهادی را شکل داد که اساسا مهلک و خطرناک است. سستی پارلمان از آنجا مشخص میشود که دائم به حاشیه رانده میشود. والتر بیگات در کتاب خود با عنوان «مشروطه انگلیسی»، اعضای قوه مقننه را بهعنوان بنیان نظام سیاسی بریتانیا توصیف میکند، اما خانم می با آمدن خود تمامی قوانینی که دراینباره در کتابهای بریتانیایی آمده را زیر سؤال برده؛ انتخاب او تهاجمی به این سنت بود. عبارتهای «هنری هشتم» به نخستوزیر این توانایی را میدهد که به صورت یکجانبه برای مسائل مرتبط با محیطزیست، بیکاری، امور قانونی و مالیاتی در بریتانیا تصمیمگیری کند.
اصولا مخالفان باید آنقدر متکی به خود باشند که بتوانند در برابر چنین مسائلی مقاومت کنند، اما جرمی کوربین یک رهبر معمولی در طرف مخالفان نیست. او میتواند نوعی وضعیت «اضطراری» بیرون از پارلمان ایجاد کند تا علیه ماده ٥٠ اعتراض کند و در نهایت نتیجه را تغییر بدهد، در کنار آن نیز میتواند از نمایندگان خودش در پارلمان حمایت کند. تنها نگرانیای که آقای کوربین میتواند برای نخستوزیر ایجاد کند این است که او هنگام مصاحبه نامش را فراموش کند. در این شرایط بررسی مذاکرات داخلی دولت با اتحادیه اروپا به صورت تکهتکه صورت خواهد گرفت و بریتانیا بعد از خروج خود تا زمان انتخابات سال ٢٠٢٠ با هيچ انتخاب جدیای روبهرو نخواهد شد.
فرهنگ رفراندوم چهره زشتی را نشان داد که در آن عقاید افراد درباره تجارت، مهاجرت و قوانین مالی در سیاستگذاریها در درجه دوم اولویت قرار دارد، درحالیکه بیان وفاداری به کشور در اولویت نخست است. برگزیت بههمراه علائق ملی که برملا کرد باعث شد سیاست بریتانیایی تکهتکه شود. بریتانیا برخلاف آمریکا و فرانسه، قبیلهگرایی و مراسمهای سنتی در ایالتها را جدا از اقدامات دولتی در نظر میگیرد، اما برگزیت این کشور را وادار کرد که این دو مورد را بههم بچسباند.
کسی که خبرهای سیاست بریتانیا را این روزها دنبال میکند احتمالا بر این باور است، اسکاتلندیها که حالا در آستانه رفراندوم دوم برای استقلال قرار دارند، همه از انگلیسیها نفرت دارند و عاشق اتحادیه اروپا هستند؛ برخی نیز تصور میکنند که پیرها به جوانها هیچ توجهی ندارند و جوانها رأی خودشان را دارند. زندگیکردن در این کشور با نام «بریتانیای متحد» که به نظر طعنهآمیز میآید قدری عجیبوغریب است.
به نظر میرسد این بریتانیا هیچ شباهتی به آن کشور در زمان المپیک ندارد که پنج سال پیش شور و نشاط آفرید. سیاست پلید این کشور در کنار وضعیت پیچیده اقتصادی و دیپلماتیک آن، شرایط عجیبی را برای این کشور رقم زده است. بهترین پادزهرها غیرسیاسی هستند. این کشور اکنون بیش از آنچه در گذشته تصور میشد، شبیه به موزاییک به نظر میرسد. میلیونها بازنشسته به دنبال ماندن در اتحادیه و میلیونها جوان به دنبال خروج و فرار از اتحادیه بودند. فراتر از آنچه در صفحه تلویزیون نشان داده میشود، بریتانیا جایی مرکب از چیزهای مختلف است؛ شهرهایی با وحدت اضداد که در کنار هم قرار گرفتهاند و حالا این تضاد بیش از هر زمانی خودش را نشان میدهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر