اگر اين مقاله قرار بود در روزنامهاي در ترکيه منتشر شود، کل اين ستون ممکن بود خالي بماند به جز عکس نويسنده در بالاي مطلب و اين کلمات با حروف درشت «۱۲۴روز محروم از آزادي».
گاردین نوشت: اگر اين مقاله قرار بود در روزنامهاي در ترکيه منتشر شود، کل اين ستون ممکن بود خالي بماند به جز عکس نويسنده در بالاي مطلب و اين کلمات با حروف درشت «۱۲۴روز محروم از آزادي». اين کاري است که معمولا مهمترين روزنامه مخالف در ترکيه يعني جمهوريت بهطور منظم براي ستوننويسهاي زنداني خود انجام ميدهد تا چوبخط مدتزمان زندانيبودن آنها را نشان دهد. يک مقالهنويس برجسته به نام کادري گورسل اخيرا نامهاي سرگشاده نوشته است که اينطور آغاز ميشود: «من به همه شما درود ميفرستم با عشق از بلوک ب، بند ۲۵ زندان سيلويري، شماره ۹.»
سفر به ترکيه امروز، سفري است به تاريکي: دهها هزار کارمند دولتي و هزاران دانشگاهي اخراج شدهاند، بيشتر از هر کشوري روزنامهنگار زندانيشده و غباري سرد از ترس همهجا را فراگرفته است. حسن جمال، يکي از روزنامهنگاران مشهور اين کشور، حکم ۱۵ماه تعليق از کار دريافت کرد فقط بهخاطر گزارشي تحقيقي درباره يکي از رهبران پکک؛ اين هفته او حکم ديگري به جرم «توهين به رئيسجمهوری» دريافت کرد. جمال با آرامش به من در مورد شرايط در زندانهاي ترکيه گفت. اخيرا خبرنگاري ترکي- آلماني که براي روزنامه آلماني ديولت کار ميکرد، دستگير شد. اين خبرنگار به جرم کار براي شبکه گولنيستها که نيروي اصلي پشت تلاش براي کودتا در تابستان گذشته ناميده ميشود، زنداني شده است. گورسل، ستوننويس جمهوريت مينويسد: «عجيب اين است که ما گناهکار هستيم زيرا هيچ مدرکي عليهمان وجود ندارد. کافکا تو نبايد در اين روزها زندگي ميکردي.» در خارج از سالن دانشگاه آکا بسفر، جايي که من درباره آزادي بيان سخنراني داشتم، دانشجويان به جاي خنده و شوخي اين روزها ميگويند: «آزادي بيان در دانشگاه بسفر ماههاست که مورد تهديد است!
ساکت نباشيد!» دانشجويان سؤالاتي فوري و صريح دارند: «ما چه بايد بکنيم؟» آرزو ميکردم که پاسخي خوب برايشان داشتم. من دو سؤال فوري براي خود دارم؛ اول، با نزديکترشدن به همهپرسي قانون اساسي در ۱۶ آوريل، چه شرح دقيقتري از نظام سياسي کنوني ترکيه ميتوان داشت؟ پاسخ من در استانبول طيفي از «استبداد خالص» تا «استبداد انتخاباتي» بود؛ رژيمي مانند روسيه (به شکلي نرمتر) و مجارستان ويکتور اوربان، حکومت مشروع اساسا استبدادي با انتخابات دورهاي؛ مجموعهاي از نسل جديد اقتدارگرايان که براي همه آشنا هستند. کنترل رسانهها از طريق اليگارشي و شرکتهاي تجاري خود آنها. ملغمهاي از قوانين قابل تغيير و تفسير که براساس آن ميتوان تقريبا براي هر کسي قرار پيگرد قانوني صادر کرد. از کنترل سياسي بر قوهقضائيه اطمينان حاصل کرده و مدام روايت پوپوليستي ناسيوناليستي خود را از طريق تلويزيون و رسانههاي اجتماعي بيان ميکنيد، درحاليکه رسانههاي مستقل و سازمانهاي غيردولتي محلي ستون پنجم کشورهاي خارجي معرفي ميشوند و اين وضعيت همچنان ادامه دارد. تغيير در قانون اساسي به رجب طيب اردوغان اين اجازه را ميدهد که او تا سال ۲۰۲۹ بر سر کار بماند.
سؤال دوم من، مشابه سؤال دانشجويان است: «ما چه بايد بکنيم؟» اما «ما» در سؤال من به اروپا، غرب و مردمي با ذهني ليبرال در هر جاي ديگر بازميگردد. نتيجه همهپرسي، يک نتيجه از پيشتعيينشده نيست. مطابق نظرسنجيها فقط گروه کوچکي پاسخ بله خواهند داد اما اين نتيجه ميتواند معادل «برگزيتيهاي خجالتي» و «طرفداران خجالتي ترامپ» باشد. درحالحاضر، حضور ناظران داخلي و بينالمللي گسترده در اين انتخابات حياتي است. در مورد اهرم فشار اروپايي و آمريکايي چه ميتوان گفت؟ دوستان ترک من به اين نوستالژي دردناک در ترکيه آغاز اين قرن نگاه ميکنند، زماني که ترکيه با دولت اسلامي نرم خود، معتقد بود ميتواند به اتحاديه اروپا ملحق شود و به نظر ميرسيد که اتحاديه اروپا نيز در مورد پذيرش ترکيه جدي بود اما حالا همه اينها کاملا بر باد رفته است. درست يا غلط، آنگلا مرکل احتمالا هنوز به اردوغان براي کنترل جريان پناهندگان تا برگزاري انتخابات عمومي آلمان وابسته است.
فرانسه به انتخابات خود مشغول است، درحاليکه بريتانيا با ترزا مي مانند فروشندهاي در دوران پس از برگزيت به اين سو و آن سوي جهان سر ميزند. فقط يک ديوانه ممکن است روي ترامپ حساب باز کند که براي ارزشهايي مبارزه کند که خود در نقطه مقابل آنها ايستاده است. اگر ميخواهيم کاري براي ترکيه انجام دهيم، بايد خودمان دست به کار شويم. اگرچه نميشود بهطور کامل از اتحاديه اروپا، آمريکا و ديگر اهرمهاي دولتي نااميد شد اما بعيد است که اين مسائل تغييري در جهت سياست ترکيه ايجاد کند ولی با نگاهي نهچندان بلندپروازانه، مداخلات در سطح پايينتر گاهي جوابگو هستند؛ بنابراين دانشگاهيان در سراسر جهان بايد از جانب مؤسسات خود در اين مسئله دخالت کنند.
آکادميها بايد با همکاري و پشيباني اتاقهاي فکر، دست به کار شوند. يکي از افسردهکنندهترين چيزهايي که در استانبول شنيدهام، اين است که دانشگاهيان، نويسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران کمتري از ترکيه بازديد ميکنند؛ بنابراين همکاران ما در این کشور احساس بريدهشدن از جهان را دارند، درحاليکه هر زماني که ميتوانيم بايد به ترکيه برويم، به آنها گوش دهيم، صحبت کرده و گزارش تهيه کنيم؛ همان کاري که هيأت نويسندگان قلم بهتازگي انجام داده است.
مسائل حقوق بشري بايد جدي گرفته شده و از سوی عموم مردم به بحث گذاشته شوند. ميتوانيد در توئيتر فعاليتهايي را با هشتگ #روزنامهنگاران ترکيه را آزاد کنيد، دنبال کنيد. روزنامهها و مجلات ما بايد به کمک همتايان خود در ترکيه بيايند و با در کانون توجه قراردادن روزنامهنگاري بينالمللي درباره آنچه در ترکيه در حال وقوع است، از دوستان خود پشتيباني کنند. در جايي که دولتهاي ما گام بزرگي برنميدارند، مهم است که ما بتوانيم گامهايي کوچکتر برداريم. اردوغان که زماني نمادي براي همبستگي مدني بود، حالا به يک ديکتاتور تبديل شده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
احسنت به اردوغان الله حافظ و نگهدارش باشه
تركيه ايني نيست كه در رسانه ها هست .ولي اين درسته از ايراني خوششان نمى ياد.ولي خاكش مقدسه.
ترکیه تبدیل شده به غده ای در جهان که باید با جراحی برداشته بشه
یاشاسین تورکیه