محمدجواد لسانی در روزنامه شرق نوشت: پیامبر مهر و رأفت (ص) راهی را در مدینه پایهگذاری کرد تا مردم باایمان، براساس آن پیش بروند و به انجام عمل صالح به همان سبک و سیاق روی آورند تا پیروان توحید، راه خطا نروند. فرستاده خداوند متعهد شده آنچه از پروردگارش رسیده، همان را کلمهبهکلمه ابلاغ کند و به اینگونه دین راستین یا حنیف را در سرزمین حجاز تحقق بخشد.
محمدجواد لسانی در روزنامه شرق نوشت: پیامبر مهر و رأفت (ص) راهی را در مدینه پایهگذاری کرد تا مردم باایمان، براساس آن پیش بروند و به انجام عمل صالح به همان سبک و سیاق روی آورند تا پیروان توحید، راه خطا نروند. فرستاده خداوند متعهد شده آنچه از پروردگارش رسیده، همان را کلمهبهکلمه ابلاغ کند و به اینگونه دین راستین یا حنیف را در سرزمین حجاز تحقق بخشد.
در آیه ۱۰۴ سوره شریف یونس آمده: «بگو ای مردم، اگر در آیین من شک دارید؛ پس من آنچه از غیر خدا میپرستید، نمیپرستم؛ بلکه تنها خدایی را پرستش میکنم که شما را میمیراند و من امر شدهام که از مؤمنان باشم» تا اینجای کار، بنیاد دین تعریف شده است تا در جامعه خداباور، خواست خدا از بندگانش تبیین شده باشد. در آیه بعدی نکتهای بسیار مهم و ظریف بیان شده که مربوط است به زمانی که جامعه، حیات دینی را بهعنوان راه زندگیاش برگزیده است.
صریح آیه این است: «و روی خویش را متوجه دینی کن که (حنیف است) یعنی از هر کژی و اعوجاجی بهدور است و از مشرکان مباش» منابع لغت «حنیف» را از ریشه حَنَفَ به معنای گرایش از گمراهی به راه راست معنی کردهاند که در مقابل آن، «جَنَف» قرار دارد و به معنای گرایش از راه راست به گمراهی است [محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵ ] در قرآن کریم ١٠ بار این کلمه در کنار دین به کار رفته که نشان از اهمیت والای آن پس از پذیرش آیین الهی است. از میان شخصیتهای بزرگواری که در میان امت اسلام شأن و مرتبهای بس رفیع دارد، حضرت فاطمه (س) است.
با افسوس فراوان از اینکه حق این انسان کامل در طول تاریخ بهدرستی ادا نشده و جفاها به حریم ملکوتی آن بانو رفته که بیان آنها از حوصله این نوشتار بیرون است، در اینجا تنها به بخشی از آن ناراستیها پرداخته میشود. گویا برخی خواستهاند از ایشان شخصی خیالی بسازند که عمدهترین کارش اشکریختن و عزاداری است و اینکه دائما در مدینه کارش این شده که بر مزار پدر حاضر شود، هر صبح و شام بر او بگرید، توصیهاش بر نوحهگری باشد، از مردم بگریزد و رغبتی به دیدار آنان نداشته باشد و گوشهگیری و انزوا و غربتنشینی را خوش داشته باشد. اشتباه نکنید؛ قصد بر این نیست که احساسات پاک و خالصانه آن حضرت نسبت به پدر صاحب کرامتش نادیده گرفته شود یا آن دلدادگیها به چالش کشیده شود؛ بلکه منظور مقابله با ذهنیتی است که سالیان متمادی بر برخی مجالس مذهبی ما حاکم شده است.
این روش، راه بر تحقق الگوی تربیتی و اجتماعی این بانوی کامل، میبندند. باید گفت آن حضرت همان کسی است که وقتی در مجلس سوگ پدر امت حضور مییابد، با صحنههایی از مدح و منقبت گویی روبهرو میشود که زنان مدینه در حال شمارش آن در رثای پیامآور وحی هستند. با دیدن این شکل عزاداری گمان بر این است که ایشان از آن تعریف و تمجیدها استقبال کند؛ اما اینطور نیست. در این روایت ناب و کمتر شنیدهشده آمده که ایشان از این رفتار زنان، آزردهخاطر میشود و برمیآشوبد که «این شمارش فضایل را ترک کنید! و (به جای آن) بر شما باد دعا و طلب رحمت بر پدر امت که اینک به نزد پروردگارش جای گرفته است». متأسفانه تاکنون این قبیل اخبار و روایات صحیح، کمتر در محافل و منابر گفته شده است.
قطعا آن بانوی مهر و فضیلت پیروانش را اینگونه دوست نمیدارد؛ بلکه حیاتی پربار و سازنده برای آنان میخواهد. آیا دوستانی که در ادوار خاصی مانند ایام فاطمیه گرد هم جمع میشوند تا میثاقی محکم با راه ایشان ببندند، هیچ میدانند بخش درخورتوجهی از سیره آن حضرت ناگفته مانده است؟ به طور نمونه، لویی ماسینیون، اندیشمند بزرگ فرانسوی، در اواخر عمر پربارش به گوهر شخصیت آن حضرت پی برد و نشر معارف حقه ایشان را ضرورتی برای مخاطبان دانست. او پژوهش دامنهداری از آن حضرت آغاز کرد و طبق آنچه گفته شد، چند هزار فیش تحقیقی از منابع مختلف سیرهنویسی فِرَق مذاهب جمعآوری کرد که در کمتر منبر یا هیئتی مذهبی از آنها حرفی به میان میآید. این نشان از راه ناتمامی است که باید در بازنمایی شخصیت آن بزرگوار به عمل آید و محققان شجاع و پرتلاشی از حوزه و دانشگاه را به میدان کارزار علمی میطلبد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر