جیرانی: «ماندن» در سینما بسیار سخت است
فریدون جیرانی فیلم «خفگی» رادر فضای خاص معماگونه ساخته است. فضای فیلم با دیگر آثار کارگردان فرق دارد.«خفگی»اثری معماگونه است که باچاشنی جنایت روایت میشود.
«خفگی» فضاسازی خاصی دارد و تمام کاراکترها علاوه بر اینکه در سکوت بازی میکنند، چرا این فیلم و این فضا را برای ساخت انتخاب کردید.
از روز اول که فیلمنامه «خفگی» را نوشتم فکر میکردم فیلم جناییای بسازم که شکل و روایت به شدت تازهای داشته باشد و اگر قرار است عشق، معما و جنایت بیاورم در این فضای تازه از این فاکتورها در فیلم استفاده کنم. از ابتدا به یک ریتم کند و لحن سرد فکر کرده بودم. بعضیها فکر کردند من نادانسته از لحن در فیلم استفاه کردم اما باید تاکید کنم این لحن را کاملا میشناختم و میدانستم این فیلم را بالحن سرد و ریتم کند بسازم نه با ریتم تند و لحن گرم.
چرا با این تاکید قصد داشتید فیلم در فضای واقعی امروز نباشد؟
میخواستم این جنایت و تباهی در فضای انتزاعی روی بدهد و در فضای واقعی رخ ندهد.
دلیلش این نبود که از قضاوتها خودتان را دور کنید؟
برای اینکه فیلم وارد نگرشها و تعبیرهای خاص سیاسی و اجتماعی نشود. از ابتدا قصد ساخت فیلم جنایی داشتم و با این قصد وارد این میدان شده بودم جنایت، معما و راز گونه فیلم برایم مهم بود. بنابراین این فضای انتزاعی کمک میکرد. با هدف روشن این فضا را ساختم. من عاشق اسکوپهای روسی بودم.
علاقه به سینمای روسیه را میتوان در طراحی شخصیتها و فضایی که برای عندلیب و همسرش ساختید، شاهد بود.
سیاه و سفیدهای روسی مد نظرم بود و فیلم مطرح روسیه که در ابتدای انقلاب در سینمای شهر فرنگ نمایش داده شد به نام «جنایت و مکافات» مد نظرم بود.آن فضای سیاه و سفید کمک میکرد به نزدیک شدن هرچه بیشتر به فضای انتزاعی با تعمد و آگاهی این نوع ساختار و روایت را انتخاب کردم. من میدانستم که باید ریتمم کند باشد. میدانستم باید با این ریتم حرکت کنم، اگر این ریتم را نداشت فیلمم آن مفاهیم مد نظر را نخواهد داشت و شکلی که میخواهم در نمیآید. نمیخواستم یک ریتم آمریکایی و تند در مونتاژ داشته باشم. آن سکون را دوست داشتم. حتی سکون را در بازیها هم میبینید
این سکون در لحظه مرگ الناز شاکردوست هم دیده میشود.
بله. به عوامل گفتم همه چیز را در یک سکون اجرا کنند. حتی موسیقی هم فیلم در جاهایی که ریتم تند از سوی آهنگساز آماده شده بود، حذف کردم تا موسیقی حس ریتم تند ایجاد نکند و موسیقی هم در همان گونه خاص خودش و ریتم کند قرارداشته باشد.
معماری شما در فیلم فضایی را برای مخاطب فراهم میکند که قابل رویت نیست اما پرستاران شبیه راهبهها هستند.
ما جزو معدود فیلمهای بخش خصوصی هستیم که برای فیلم دکور زدیم هم برای تیمارستان و هم خانه دختر.طراح صحنه و طراح لباس ما سعی کردند این فضای انتزاعی را ایجاد کنند. هم لباسها، لباسهای چرک وتر و تمیزی نیست. هم فضای چرک و انتزاعی به فضای معماگونه ما کمک کند.
به نظرمن و برخی از کارشناسان این فیلم،کارگردان است، کارگردانی که سالها کار کرده و کارگردانی در این اثر برای ارائه فضای انتزاعی اجزای مختلف را به خدمت میگیرد.
بعد از شکست «خوابزدهها» باید دوباره میگفتم هستم. بودن در سینمای موجود ایران با شتابی که جامعه دارد و با ورود نسل تازه بسیار باهوشی که وارد سینما شده، بسیار سخت است. من ۶۵ سالهام و باید میگفتم هنوز هستم و برای این هنوز هستم، کوشیدم. و با این کوشش وارد رقابتی شدم که خیلی سخت است.چراکه فیلم قبلی من آن چیزی نبود که باید میشد. از اول تلاشم بر این بود که آنچه توان دارم استفاده کنم.
شخصیت مشرقی این بار مثبت نیست. این شخصیت را به عمد اینگونه طراحی کردید.
شخصیت مشرقی من مثبت است. شاید سفید نیست مشرقی آدمی است که به ناچار در شرایطی عملی را انجام میدهد. شخصیت منفی داستان مرد (نوید محمدزاده) است. شخصیت زن از ابتدا به دنبال زندگی با آرامش است اما شرایطی دارد که زندگی به او تحمیل میکند، برای اینکه بتواند زندگی کند وارد جنایت ناخواسته میشود.
فضای تلخی فیلم تعمدا طراحی شد؟
فیلم جنایی تلخ است، شیرین نیست. یکی از فیلمهای معروف این حوزه «شیطان صفتان» است، یا برگردیم به فیلم «چراغ گاز» جورج کیوکر یا برگردیم به اکثر فیلمها کلود شابرول که فیلمهای مورد علاقه من است. همه اینها فضای سیاه و تلخی دارند نمیتوان فیلم جنایی شیرین ساخت. نکته دیگر اینکه جنایی با پلیسی متفاوت است. جنایی فیلمی است که جنایت و معما دارد بعد اگر بخواهیم فضای نوآرگونه داشته باشیم ناچار به طراحی این فضا هستی، زیرا نوآر از دل رمانهای سیاه بیرون میآید این تیرگی را با خود به همراه میآورد. حضور پلیس در آثار پلیسی که در پایان ماجرا پلیس پیروز میشود بایک فیلم جنایی نوآور فرق دارد. این تیرگی ذات خاص ژانر است و این تلخی لزوم این ژانر است.
ارتباط مخاطب جشنواره با فیلم بسیار خوب بود و فیلم به سانسهای فوق العاده رسید چقدر فکر میکنید فیلم در اکران عمومی هم مورد توجه قرار گیرد.
به هرحال وقتی فیلم به اکران برسد طبیعتا فیلم را مرور میکنم و ممکن است روتوش و کوتاه کنم اما ریتم فیلم از ابتدا کند و سرد طراحی شده این طراحی را نمیتوانی عوض کنم. اینقدر تجربه دارم و اینقدر فیلم با ریتم تند ساختم که میدانم ریتم کند و لحن سرد امکان دارد مخاطب عام را جذب نکند. اما دلم میخواست این ریتم را داشته باشم تا فیلمم شکل متفاوتی پیدا کند. تماشاگری که جشنواره را دنبال میکند با تماشاگری که فیلم را در اکران دنبال میکند متفاوت است اما در سینماها جوانها خوششان آمد. فیلم طولانی بود احساس کندی هم نکردند. حتی اگر ۵ یا ۶ دقیقه فیلم را کوتاه کنم لحن سرد و کندی فیلم را نمیتوانم از فیلم بگیرم زیرا در ذات فیلم است. من این ریسک را انجام دادم و خوشحالم این ریسک را کردم. برایم تماشاگر عادی مهم است برای مخاطب فیلم میسازم اما وقتی ریسک میکنی باید پای ریسک بایستی.
ارسال نظر