نوروز بیگی: مردم توقع ندارند برای فیلم های دفاع مقدس پول پرداخت کنند
ژانر دفاعمقدس طبیعتاً سرمایهاش را برنمیگرداند. الان تلویزیون هم به آن نمیپردازد. این فیلمها در موقعیت فعلی جامعه درآمد ندارند و فیلمی هم نیست که مثلاً سرمایهگذار بگوید من یک میلیارد میگذارم و ساخته میشود. اینها موضوعاتی هستند که مردم توقع ندارند بابتشان پول بدهند و در سینما ببینند
خلاصه ای از گفت و گوی جواد نوروز بیگی با روزنامه «صبح نو»
پاسدار بودم و جنگ تازه تمام شده بود و من به خاطر مسوولیتم در آموزش یگان رزم، مشغولیتهای دیگری داشتم. اما سال ۷۱ به پیشنهاد آقای روحالله برادری که در حوزه بودند، مشاوره نظامی دو کار هراس و گذرگاه را پذیرفتم و به قول دوستان «اگر چلوکباب سینما را بخوری، آلودهاش میشوی» در سینما ماندیم.
اصولاً آن جا از هر چه بتوانم مایه میگذارم و صرفاً بحث مدیریت نیست بلکه همه فراتر از وظیفه، باید بسیجیوار کمک کنند تا فیلم ساخته شود اما در فیلمهای اجتماعی اصلاً. در این فیلمها روال عادی طی شده است. نه من از این سبقه استفاده کردهام و نه آن نهادهایی که من به آنها وابسته بودهام، در جایگاهی بودهاند که در ساخت هر فیلمی مشارکت داشته باشند.
آنقدر از این واژههای رانت و پولشویی و آقازاده و اینها استفاده کردهاند که بخش خصوصی میترسد ورود کند و سرمایهگذاران از ما فاصله گرفتهاند.
ژانر دفاعمقدس طبیعتاً سرمایهاش را برنمیگرداند. الان تلویزیون هم به آن نمیپردازد. این فیلمها در موقعیت فعلی جامعه درآمد ندارند و فیلمی هم نیست که مثلاً سرمایهگذار بگوید من یک میلیارد میگذارم و ساخته میشود. اینها موضوعاتی هستند که مردم توقع ندارند بابتشان پول بدهند و در سینما ببینند بلکه میخواهند آنها را در مسیر سادهتری مثل تلویزیون پیدا کنند. بنابراین دولت برای این حوزه در سینما هم باید برای تولیدش پول بدهد و هم برای پخشش. حالا شاید برخی ناراحت شوند اما این صریح صحبتکردن است.
معتقدم توپوتانک نشان دادن، دیگر فروش چندانی ندارد اما حرفهای دفاعمقدس مهم است. چرا ما به یک جنگ میگوییم مقدس؟ جنگ که جنگ است! این «مقدس» بودن دلیل دارد. ما باید این «تقدس» را باز کنیم. ما میخواهیم بگوییم این اگر بغض دارد خب همین یک زمانی مقدس بوده است.
فیلمی مثل ملبورن، مشکل روز جامعه ماست. موضوع آن، عدممسوولیتپذیری در قبال یک نوزاد است که به جز یکنفر که آن هم متعلق به نسل گذشته است، کسی مسوولیتش را نمیپذیرد. والدینش، شانهخالی میکنند و همسایه هم که مسوولیت را گرفته، حالا مجبور است دروغ بگوید و بحث ما در این نقطه است که چرا دروغ میگویی؟!
اگر مضرات دروغ را بگوییم، خودبهخود راستگو میشویم. آدم وقتی درباره الی و جدایی نادرازسیمین و ملبورن را میبیند تا یک فاصله مشخصی، دروغ نمیگوید!
میخواهیم بگوییم که اگر دروغ بگویی بازندهای. این مشکل جامعه ماست پس این را مکرراً باید گفت. ما باید الگوی راستگویی در جهان باشیم.
در مورد فیلم «بهمن»
مگر مخاطبان ملبورن در سینما چند نفر بودند؟ حدود 200هزارنفر! روی آنها تأثیر خودش را میگذارد. من هم به این دلیل که به جشنواره بروم، ملبورن را نساختم بلکه خودبهخود این موضوع مورد توجه است. ببینید در فیلم بهمن هم درواقع من باعث شدم که مقداری در این قضیه حضور در جشنوارههای جهانی، فیلم، ضربه بخورد. چرا آن مادر، افسرده میشود؟ شما بهمن را دیدهاید؟
بهمن موضوعی دارد که... بالاخره ما تهیهکنندگان هم اشتباه میکنیم. فیلم بدوخوب داریم. بهمن یکی از اشتباههای من بود. فیلمسازش البته فیلمساز خوبی است. من کار دیگری هم با او داشتم که در اندازه خودش خوب بود ولی من رد نمیکنم که میشد موضوع بهتری را بسازیم. حالا شاید بعضی بگویند که این هم واقعیت دارد اما من نمیخواهم بپذیرم که این مسائلی که متعلق به گروههای خاص است را «من» باید بسازم. اما دوست دارم پولِ این را بگذارم و راجع به مثلاً همان موضوع دروغ بسازم.
من با این کارگردان دوتا فیلم کار کردهام. به شما میگویم نمیتواند. با مشرق، مصاحبه کرد -که به عمد هم از این طیف هم انتخاب شده بود- تا موج ایجاد کند. میخواست روی این موج تبلیغی سوار شود که به خاطر شناخت نادرستش از مخاطب بود. همان زمان به او تذکر دادم. الان همه دوست دارند از یک جناحی آسیب ببینند که فروششان بیشتر شود.
در مورد «دیه گو مارادونا» و ارتباط آن با وقایع ۸۸
در دیهگومارادونا...، تصمیم من و کارگردان از ابتدا این بود که یک ترسیمی ازش جامعه وقت داشته باشیم که «بابا! سرسام گرفتیم!». قرارمان، طرح موضوع «سرسام گرفتن در جامعه» بود. از سال 91-92 هم که آقای توکلی فیلمنامه را آورد، داشتیم روی آن کار میکردیم که واقعاً جامعه دارد سرسام میگیرد. نمیداند موضعش چیست. فیلم یک ترسیمی دارد از یک خانواده که بالا و پایین دارد و بعد نهایتاً بعد از اتفاقات میگوییم حالا داستان، دوتا پایان میشود داشته باشد، اگر این کار را بکنیم آن اتفاق میافتد و اگر این تصمیم را بگیریم کشورمان این طوری گلوبلبل میشود... حالا ممکن است کسی هم این ترسیم را قبول نداشته باشد ولی ما از همان اول تصمیم گرفتیم راستش را بگوییم! در همان اکران اول هم گفتیم. ضربهاش را هم خوردیم. حرف دیگومارادونا... حرفی بود که کتک خوردن زیاد داشت!..
آن حرف دیهگو مارادونا... هنوز در جامعه جاری هست یا نه؟ الان باز بعد از این قضایای برجام و تحریمها... باز همه چیز دوباره برگشت! هر کسی یک چیزی گفت! ما نفهمیدیم بالاخره باختیم یا بردیم؟! یکی میگوید من نبودم راستیها بودند و... خب ما حق داریم در این جامعه سرسام بگیریم یا نه؟! (با خنده)
باید منِ سینماگر جسارت داشته باشم که پیرامون یک اتفاق ملی حرف بزنم.
حرف من این است که باید این جامعه را بسازیم نه این که از آن فرار کنیم و تقریباً در فیلمهایم این هست.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مگه ارزش پول دادن دارن؟
کی فیلم نگاه میکند.
صداوسیما میلی چرت