روایت محمد هاشمی از دلیل رد صلاحیت آیت الله
برادر و رییس دفتر آیت الله هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه تخریب کنندگان هاشمی در طول این سالها نتیجهای عایدشان نشد، گفت: کسانی که در داخل دست به تخریب ایشان میزنند از تیپ افراد تند و فاقد اخلاق هستند عده دیگری نیز معلوم نیست از کجا تحریک شدهاند و تازگی هم ندارد تا هاشمی این شخصیت موثر و تاثیرگذار زنده است همیشه مورد هجمه دشمنمان انقلاب و نظام خواهد بود.
خبرگزاری ایلنا: برادر و رییس دفتر آیت الله هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه تخریب کنندگان هاشمی در طول این سالها نتیجهای عایدشان نشد، گفت: کسانی که در داخل دست به تخریب ایشان میزنند از تیپ افراد تند و فاقد اخلاق هستند عده دیگری نیز معلوم نیست از کجا تحریک شدهاند و تازگی هم ندارد تا هاشمی این شخصیت موثر و تاثیرگذار زنده است همیشه مورد هجمه دشمنمان انقلاب و نظام خواهد بود.
دو روز قبل از رحلت آیت الله هاشمی یار دیرین امام و رهبری با محمد هاشمی درباره هجمههایی که از سوی بدخواهان و فرصت طلبان به آیت الله وارد می شود، احتمال ریاست دوباره ایشان بر مجمع، ضرورت بازگشت امام جمعه مردم تهران به تریبون نماز جمعه و اقدامات آیت الله برای رفع حصر سوال کردیم که متن این گفت وگو به این شرح است:
من اطلاعی از این جریان ندارم. مقام معظم رهبری هستند که انتخاب میکنند.
البته ریشه حمله به آقای هاشمی و برخوردها با ایشان به امروز و دیروز بر نمیگردد؛ در سریال معمای شاه که پخش میشود مشاهد میکنید آقای هاشمی یکی از آن افرادی هستند که مورد شکنجه و خشونت بسیار زیادی قرار میکنند و مطالبی را علیه او مطرح میکنند. باید به یاد داشته باشیم انقلابی مثل انقلاب ما دوستان و دشمنان زیادی دارد آیت الله هاشمی یکی از استوانههای انقلاب هستند، ایشان از ابتدای نهضت تا به امروز حضور داشتند و جایگاهی انکار ناپذیر دارند و طبیعی است که مورد هجمه قرار بگیرند عدهای دست به تخریب ایشان بزنند.
زمانی مطرح کردند ایشان خاک ریز اول است و اگر میخواهیم امام را تخریب کنیم ابتدا باید هاشمی را مورد حمله قرار دهیم، روز دیگر هم مطرح کردند اگر میخواهیم رهبری را مورد هجمه قرار دهیم باید هاشمی را تخریب کنیم.
خلاصه همیشه به دلایل مختلف آیت الله هاشمی مورد همجه عدهای بودند، متاسفانه باید گفت کسانی که در داخل دست به تخریب ایشان میزنند از تیپ افراد تند و فاقد اخلاق هستند عده دیگری نیز معلوم نیست از کجا تحریک شدهاند و تازگی هم ندارد تا هاشمی این شخصیت موثر و تاثیرگذار زنده است همیشه مورد هجمه دشمنمان انقلاب و نظام خواهد بود.
دلایلی خاصی وجود دارد، آیت الله هاشمی به دلیل مسائل شخصی تریبون نماز جمعه را کنار نگذاشت بلکه معتقد بود جایگاه نماز جمعه مقدس است نباید به صحنههای درگیری و زد و خوردها تبدیل شود.ایشان بنا به مصلحت نظام از حضور در نماز جمعه صرف نظر کردند و تصمیم گرفتند برای حفظ جایگاه این نماز در نظام جمهوری اسلامی ایران دیگر پشت تریبون آن قرار نگیرند.
بله به دفعات به ایشان گفته شد که به تریبون نماز جمعه بازگردند، بارها مردم و گروههای مختلف هنگامی که با ایشان دیدار داشتند این موضوع را مطرح کردند.
آیت الله هاشمی معتقد بودند تا وقتی که شرایط مختص به جایگاه نماز جمعه رعایت نشود بر نخواهند گشت. او معتقد است نباید نماز جمعه تبدیل به صحنههایی شود که همه ما به خاطر داریم.
گفتمان همیشه خوب است، تعامل جریانهای سیاسی از جمله شیوههایی است که میتواند آثار مثبت برای مردم و انقلاب داشته باشد. باید در فضای داخلی جناحهای مختلف بتوانند با هم به بحث و تبادل نظر بپردازند و به توافق و تفاهم در راستای منافع مردم برسند. اختلافات و درگیریهای منجر به تفرقه و جدایی میشود که این برای کشور ناپسند است.
باید به خاطر بیاوریم نظام ما، نظامی است که براساس وحدت ملی، انسجام و حضور یکپارچه مردم شکل گرفته است. مردم در عرصههای مختلفی همچون مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی همیشه منبع خیر و برکت بودهاند و تجربه نشان داده است هر زمان آنان در صحنه حضور داشتهاند عامل بازدارنده بودهاندو جلوی بسیاری از مسائل گرفته شده است.
فضای سیاسی کشور نیاز به آرامش دارد، مردم دیگر دوست ندارند شاهد اختلافات و درگیرها و بد اخلاقیهای سیاسی و اجتماعی باشند. گفتمان در بین نیروهای داخلی کشور فرقی هم نمیکند از کدام دسته و یا جناح باشند؛ اصولگرا، اعتدالیون اصلاح طلبان در هر بعدی و سطحی باید بتوانند با یکدیگر گفتوگو داشته باشند که خود این مساله نتایج مطلوبی به همراه دارد و یک قدم کشور را از اختلاف و تشنج دور میکند.
اصولگرایان دقیقا قصد دارند چنین تاکتیکی را به کار ببرند، آنها میخواهند چندین گزینه در انتخابات داشته باشند تا بتوانند از امکانات مناظره استفاده کنند و در انتها به قول خودشان ائتلاف کنند و سایر نامزدها به نفع یک نفر انصراف بدهند.
اما اگر اصلاح طلبان چنین موضوعی را مطرح میکنند و میگویند در کنار روحانی گزینههای دیگری باید داشته باشیم به این دلیل است که اگر بر فرض یک درصد صلاحیت روحانی تأیید نشد افراد دیگری وجود داشته باشند، که در صورت تأیید نیازی نیست در کارزار رقابت نامزد دیگری حضور داشته باشند.
باید به یاد داشته باشیم از طرفی انتخاب گزینه دیگر در کنار روحانی باعث ریزش رأی او میشود؛ زیرا هر شخصی که وارد میدان رقابت میشود برای خود میزانی رأی دارد که میتواند آرای نامزذ اصلی را کاهش دهد. درون جناح اصلاح طلب بعضاً اگر چنین مسائلی مطرح میشود عمدتا توسط اشخاص گفته میشود. ما نمیبینیم در شورای اصلاح طلبان یا یکی از احزاب آن چنین مطالبی مطرح شود، عموما این نوع حرفها از سوی شخص گفته میشود.
از طرفی هم عدهای معتقدند روحانی را نباید در مناظرات تنها گذاشت بهتر است تعدادی کاندیدا حضور داشته باشند تا پاسخ اصولگریان و رقبای بالقوهای که وجود دارند را بدهند.
اگر شرط و شروطی هم وجود داشته من اطلاعی از آن ندارم، اما تصور نمیکنم چنین اتقاقی افتاده باشد. شاید بعدها برای تشکیل کابینه توقعاتی وجود داشت که اطلاعی ندارم.سال ۹۲ فضای خاصی در کشور وجود داشت، در آن سال علاوه بر آقای هاشمی چند چهره شاخص دیگر از اصلاح طلبان نیز در انتخابات ثبت نام کردند. به خاطر دارم وقتی این افراد متوجه ثبت نام آیت الله هاشمی شدند، میخواستند از شرکت در انتخابات انصراف دهند حتی خود روحانی نیز تصمیم گرفت که به نفع ایشان کنار بکشند این افراد به دفتر آیت الله هاشمی آمدند و تصمیم خود را به سمع و نظر ایشان رساندند، اما ایشان به آنها گفتند «فعلا دست نگه دارید تا ببنیم شرایط به چه گونهای پیش میرود.
بعد از اینکه صلاحیت آیت الله هاشمی تأیید نشد دو گزینه بیشتر پیش روی جریان اصلاحات قرار نگرفت. روحانی و عارف؛ صحبتهایی صورت گرفت که منجر به این شد نهایتا عارف به نفع روحانی از شرکت در انتخابات منصرف شود.
البته ذکر این نکته ضروری است در نامهای که عارف برای کنارگیری از انتخابات نوشت او در آن قید نکرد که به نفع روحانی و در حمایت از او در انتخابات شرکت نمیکند.
در همان سال همگان به خوبی میدانستند آیت الله هاشمی پیروز میدان انتخابات خواهد بود. اصولگرایان به خوبی میدانستند ایشان ۳۰ میلیون رأی دارد وقتی رد صلاحیت شدند جریان تند عناوینی مانند کنترل هاشمی را به کار میبردند، آنها صلاح کشور را در این میدانستند که آیت الله هاشمی پیروز میدان نباشد از این جهت هم رد صلاحیتش کردند.
هنگامی آیت الله هاشمی برای ثبت نام حاضر شد، موج جدیدی در آن روزها به وجود آمد و عدهای معتقد بودند که با حضور ایشان انتخابات پرشورتر میشود.
درست است، زمانی که آیت الله هاشمی ثبت نام کردند موج جدیدی به راه افتاد. همین موج هم باعث پیروزی روحانی شد. به خاطر دارم وقتی که ایشان رد صلاحیت شدند مردم بسیار ناراحت و سرخورده شدند و مرتب به دفتر ایشان میآمدند و ابراز نگرانی میکردند.
سال ۹۲ برای اولین بار در تاریخ انقلاب و انتخابات شاهد بودیم آیت الله هاشمی از یک نفر نام بردند و صراحتاً به مردم معرفی کردند، به یاد ندارم در هیچ زمانی ایشان اینگونه گزینه انتخابی خود معرفی کرده باشند در گذشته معیارها رو میگفتند و ما از قرأتشان متوجه میشدیم منظورشان کیست، اما در سال ۹۲ بر اثر خواسته مردم رسماً اعلام کردند به روحانی رأی بدهید آن هم به این دلیل که در جبهه اصولگرا برخی از کاندیدا در درون خودشان اعلام کرده میکردند هاشمی از ماست؛ ایشان با این اعلام صریح شک و شبهاتی را که وجود داشت از بین بردند.
قطعا این اعلام حمایت باعث شد روحانی رأی بالا بیاورد.
به طور قطع نمیتوان گفت. در حال حاضر حرفهایی که مطرح میشود بیشتر در زمینه مشارکت در امور، اداره کشور و همچنین حضور در کابینه است توقع دیگری از رئیس جمهوری نمیتوان جز این داشت.
باید به این نکته توجه کرد رئیس جمهور برنامههای خود را اعلام میکند و مطابق آن دست به انتخاب همکاران و اعضای کابینه میزند پس نباید این توقع را داشت هر جریانی که از او حمایت میکند حتما باید جایی در کابینه داشته باشد.
بله درست است روحانی عمدتا خود را اصلاح طلب نمیداند و بارها اعلام کرده فراجناحی است با نگاهی به سوابق او میتوان پی برد که در جبهه اصلاح طلبان حضور نداشته است. وی سمتهایی در بعد از پیروزی انقلاب داشت که صرفا تعدادی از آنها را در دوره اصلاحات پذیرفته و اینها دلیل نمیشود که بگوییم او یک اصلاح طلب است.
تکثر در انتخابات همیشه ضریب رقابت را بالا میبرد، وقتی این ضریب بالا باشد بعضا یک رای میتواند باعث پیروزی یک فرد و جناح شود، در شوراها رقابت شدیدی بین گروههای مختلف، اشخاص حقیقی و حقوقی مطرح است.
به خاطر دارم اوائل که کانون شوراها اجرایی شد کسی به اهمیت آن مثل حالا فکر نمیکرد و جایگاه، کاربرد آن را تا به این حد مهم نمیدانست. افرادی که در آن شرکت میکردند در جایگاه کمتری بودند، اما امروز جایگاه شورا در اداره کشور مشخص و برجسته شده است و به همین نسبت رتبه و جایگاه و تعداد کسانی که داوطلب حضور میشوند بالا رفته است بنابراین در این رقابت سنگین کسی که بتواند اعتماد مردم را جلب کند پیروز است.
تائید صلاحیت افراد در شوراها بر عهده شورای نگهبان نیست و چون اینگونه است قطعا با تعدد شرکت کنندگان روبهرو هستیم. یک جریان سیاسی وقتی میخواهد پیروز میدان باشد باید به صورت منسجم در رقابتها شرکت کند. لیستی باید باید به مردم ارائه شود که در آن افراد متخصص و شناخته شده حضور داشته باشند کسانی که جامعه از آنها شناخت دقیق داشته باشند.
نکته دیگر اینهر استان به تعداد نیازش نماینده معرفی کند به طور مثال اگر شهری نیازمند ۵ نماینده است ۱۰ نفر را معرفی نکند که خود این امر باعث شکسته شدن آرا میشود، افراد خوشنام معرفی کنند تا پیروزی اطمینان داشته باشند.
اختیارات و مسؤلیتهای یک رئیس جمهور محدود به حوزه اختیارات اوست. وی برای تحقق برخی از وعدههای خود باید با دیگر قوا وارد مذاکره شود. مسئلهای مانندی شکستن و رفع حصر در حوزه اختیارات رئیس جمهوری نیست.
اگر کسی برای رفع حصر وعدهای را میدهد با این امید است که شاید در آینده بتواند با مسؤلین ذی ربط به نتیجه برسد که این مساله دو حالت دارد یا موفق میشود و یا نمیشود.
در مورد رفع حصر به نظر میرسد روحانی نتوانسته تا کنون آنگونه که باید و شاید نظر مسؤلین و بزرگان نظام را جلب کند تا حصر شکسته و ممنوع التصویری خاتمی برطرف شود.
از طرفی کسی که در جایگاه رئیس جمهوری قرار دارد با وظایفش آشناست و باید وعدههایی را به مردم بدهد که بتواند جامع عمل به آنها بپوشاند و مطمئن باشد که ضمانت اجرایی این وعدهها وجود دارد.
من اطلاعی ندارم که آیا آیت الله هاشمی در مورد رفع حصر اقدامی انجام داده است یا خیر.
مردم توقع دارند که مشخص شود در پشت پرده چه اتفاقاتی رخ داده است، فرض کنید که بابک زنجانی را اعدام کردند این به معنی پاک کردن صورت مسئله است که منجر به بسته شدن پرونده میشود.
اظهار نظرهای متفاوتی در این باره وجود دارد. آن چیزی که مردم و مسؤلین میخواهند شفاف سازی است که خود این امر منجر به اعتماد عمومی میشود اگر این اقدام صورت نگیرد هر شخص بنا به تفسیر خود مسائل را بررسی میکند که باعث سوء تفاهمهای زیادی میشود. این ماجرا برای دولت حواشی را به وجود آورده است. دولت باید به این حاشیهها جواب بدهد و پاسخ مسائلی که مطرح میشود را بدهد. مردم، همه مسئولین را نظام میدانند و وقتی اعتماد آنان به دولت ضربه ببیند به قطع بدانید دید آنان نسبت به نظام تغییر میکند.
طبیعی است ما داریم وارد فضای انتخابات میشویم قطعا اینگونه رفتارها نیز زیادتر خواهد شد، در بحث تهمت و تخریب ذکر این نکته ضروری است گاهی این رفتارها برعکس میشود یعنی افراد با این رفتارها محبوبتر میشوند.
مگر آیت الله هاشمی سالیان سال مورد تخریب وتهمت قرار نگرفت اما دیدیم رویکرد مردم به ایشان چگونه بود، اگر قرار بود این رفتارها نتیجه داشته باشد آقای هاشمی امروز ۵ رأی هم در کشور نداشت؛ بنابراین همیشه تهمت و تخریب نتیجه مطلوب برای تخرب کنندگان ندارد بلکه عملکردی برعکس دارد، مثلا در جریان برجام ما شاهد این دست رفتارها زیاد بودیم.
در ابتدا باید گفت برجام کار بسیار عظیمی بود که یک تیم قوی مذاکره کننده آن را به سرانجام رساند، پیروزی بزرگی که با این سخنها نمیشود آن را تخریب کرد این سند بین المللی بین ایران و چند کشور بسته شده نه بین دوکشور و یا دو نفر که بتوان به راحتی آن را نقض کرد. برجام یکسری موانع را از سر راه کشور برداشت که برای ما ملموس است، آمار نشان میدهد این به اصطلاح سیاه نمایی در مورد برجام اثر نداشته است.
امروز باید از این افراد پرسید اگر برجام نبود چه میشد و کجا قرار داشتیم؟ روابط ما با جهان در چه سطحی قرار میگرفت؟ نمیدانم چرا وقتی آثار تا به این حد برای مردم واضح است عدهای باز هم دست به تخریب میزنند؟ حالا اگر آمریکا به تعهدات خودش عمل نکرد ما نباید آن را به کل برجام تعمیم دهیم.
در منطقه شاهد هستیم بعداز برجام آمریکا، اسرائیل و عربستان باهم در منطقه متحد شدهاند زیرا از توافق هستهای ایران و امضاء برجام به خشم آمدهاند.
باید در ابتدا دید روحانی چه دولتی را تحویل گرفت، روزی که او قدم در ساختمان ریاست جمهوری گذاشت کشور وضعیت مطلوبی بر طبق آمارها و اطلاعات نداشت.
هنگامی که روحانی دولت را تحویل گرفت رشد اقتصادی منفی ۵/۵ و تورم بالای ۴۰ درصد بود. بیکاری در کشور بیداد میکرد. بر خلاف ادعایی که مطرح میکردند در دولت احمدینژاد سالانه فقط ۱۴ هزار نفر وارد بازار کار میشدند در مقابل حدود ۷۰۰ هزار نفری که امروز شاهدش هستیم.
مسائل و مشکلات ۸ سال دولت احمدینژاد افزایش پیدا کرد، انبوه بیکاران تحصیل کرده، ناهنجاریهای اجتماعی، افزایش طلاق و بزهکاری باعث شد که کشور دچار بحران شود. طبیعی است دولت نتواند در یک دوره فرصت کند تمامی این خسارات را جبران کند اما روحانی تا حدودی توانسته افسار این مشکلات را بکشد و پایان دهد.
مثلا چشم انداز اقتصادی برای کشور ما رشد ۸ درصد بود اگر به عملکرد دولت روحانی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که مثبت گام برداشته است. امروز ما شاهد رشد اقتصادی ۹/۵ درصد هستیم. چگونه ما از منفی ۵/۵ درصد به سمت رشد ۴/۵ درصد گام برداشتهایم؟ تفاضل این دو با هم ۹/۵ درصد میشود که بسیار موفقت آمیز است.
منصفانه قضاوت کنیم و شرایط را به یاد بیاوریم متوجه خواهیم شد روحانی چه کار بزرگی انجام داده، درست است مشکلات و معضلاتی وجود دارد اما به نسبت گذشته کشور دارای ثبات بیشتری است.
اصولگرایان طیف وسیعی هستند و فقط در احمدینژاد خلاصه نمیشود، اصولگرایان جبهههای مختلفی هستند و تجربه نشان داده در طول چندین انتخاباتی که از ابتدای انقلاب تا کنون در کشور برگزار شده این جریان ضریب نفوذ ۲۰ درصدی بیشتر ندارد و آرایش همین قدر است.
اصولگرایان باید به خاطر داشته باشند که به تنهایی نمیتوانند موفق شوند بنابراین باید با سایر جریانها ائتلاف کنند، تجربه نشان داده است که آنان به تنهایی به موفقیت دست پیدا نخواهند کرد مخصوصا در انتخابات ریاست جمهوری که ۵۰ درصد آرا متعلق به جریانهای دیگر است.
براساس تجربه میگویم اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دیگر موفق نخواهند شد زیرا سایر جریانها اگر هر کدام برای خود ضریب نفوذی بالای ۲۰ درصد داشته باشند با ائتلافی که صورت میگیرد ضریب آنها به ۶۰ درصد میرسد که خود این امر پیروزی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد. به جز ائتلاف شما باید رأیهای خاکستری را نیز در نظر بگیرید که به خودی خود بسیار مهم هستند و مشاهده کردهایم که این آرا سرنوشت یک انتخابات را تغییر داده است.
اصولگرایان اگر بخواهند هم بیشتر از آنچه که گفتم یعنی همان ۲۰ درصد رأی نخواهند داشت و نباید انتظار داشته باشند که به پیروزیهای شگفت انگیزی دست پیدا کنند.
اطلاع چندانی از این اختلاف ندارم، روزی آقای مصباح اعلام کردند اطاعت از دولت احمدینژاد اطاعت از خداست اما بعدها مشاهده کردیم که او به طریق دیگری عمل کرد باید دید ریشه و منشاء این اختلافات کجاست؟
باتوجه به حضورتان در صدا و سیما عملکرد رسانه ملی را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید و صدا وسیما در دوره ریاست جدید آن چقدر توانسته در موضوعات مختلف رسالت فراجناحی و ملی خود را ایفا کند؟
صدا و سیما در حوزههای مختلفی فعالیت میکند، اما آنچه که مورد نقد است عملکرد این سازمان در حوزه سیاسی است، صدا و سیما دیگر مانند یک رسانه ملی عمل نمیکند و تبدیل شده به مخالف قوه مجریه به معنی دولت، صف بندی خاصی پیدا کرده است و یک روزنامه متعلق به جریان تند اصولگرای افراطی برنامههای سیاسی آن را هدایت میکند.
سازمان صدا وسیما کاملاً علیه دولت گام برداشته و شاهد هستیم که بحثهای منفی را در این خصوص مطرح میکند و دیگر نمیتوان آن را رسانه ملی تلقی کرد بلکه به یک رسانه افراطی در جبهه اصولگرا تبدیل شده است. وقتی با بعضی از مجریها در خلوت صحبت میکنیم میگویند اجازه نداریم مثبت در مورد دولت صحبت کنیم.
شما قبلا در حزب کارگزاران حضور داشتید، در شرایط فعلی فعالیت آن را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا از اختلاف نظری که گفته میشود این روزها در حزب مطرح است اطلاع دارید؟
با حزب کارگزاران مدتی است همکاری ندارم بنابراین اطلاعاتی از فعالیتهای این حزب ندارم، در مورد اختلاف نظری هم که گفته میشود به دلیل عدم حضور در ساختار تشکیلاتی حزب نمیتوانم سخنی بگویم و اظهار نظر کنم.
ارسال نظر