این همه ترس و دلهره در شان جشنواره فجر نیست
جشنواره فیلم فجر با اعلام اسامی فیلمهای بخش مسابقه رسما وارد مراحل جدیتر خود شد. پیشتر اسامی هیئت انتخاب که بهطور غیررسمی فاش شد، وجود یکی، دو نام با سابقه ضدصنفی بهشدت توی چشم میزد و توقع ارزیابی منصفانه آثار را تا حدی دچار خدشه میکرد.
۲. اینکه گمانهزنی یکی، دو کانال تلگرامی تا چه حد میتواند اعتبار جشنوارهای با سابقه ۳۵ساله را دچار خدشه کند یا به قول یک خبرگزاری اصولگرا- و اخیرا حامی جشنواره- کمر به تخریب کل اعتبار جشنواره ببندد، واقعا جای سؤال دارد. اگر سیستم امنیت اطلاعات در جشنواره کاملا ایمن است، چه باک از هر گمانهزنی، و اگر ایمن نیست که باید فکری به حال آن کرد. طبیعتا حدسزدن اغلب اسامی فیلمهای بخش مسابقه- با ترکیب هیئت انتخاب فعلی- اصلا کار دشواری نبود و بدیهی است که در این میانه رویکرد رسانهای کلان جشنواره-نهفقط بخش روابطعمومی آن- جای اصلاح و تجدیدنظر دارد. روابطعمومی جشنواره باید بداند با دعوت گزینشی رسانهها و حذف رسانههای اختصاصی سینما از نشست خبری دبیر چیزی عوض نمیشود. مگر آنکه معتقد باشد برای دانستن اخبار و اطلاعات فقط باید در نشست خبری دبیر حاضر بود که تلقی مبتدیانهای است.
۳. مواجهه و نوع ارتباط مدیریت کلان جشنواره با رسانههای منتقد از نوع دلواپس، اساسا جالب توجه است. نگاهی به موضعگیریهای دو، سه روز اخیر بیندازید! آنها که برای جشنواره یقه میدرانند و بیمحابا فحاشی میکنند را ملاحظه کنید. اندازه و قدشان را ببینید. آنها محض رضای خدا مدافع جشنواره شدهاند؟ حتی در میان آنها ویروسهای رسانهای که فضای سینما را به فساد کشاندهاند هم دیده میشوند. شأن جشنواره فیلم فجر این است؟
جشنواره فیلم فجر ۳۵ساله است. درختی است که با هیچ ضربهای -هیچ ضربهای- نهتنها فرو نمیافتد که خم هم نمیشود. مگر آدمهای کارنابلدی که در سالهای اخیر آمدند و رفتند و با اعتبار جشنواره بازی کردند، توانستند جشنواره را خدشهدار کنند؟ به گمانم نه. این همه ترس و دلهره و احتیاط و تلاش عجیب و غیرعادی برای راضینگهداشتن همه دلواپسان و باجخواهان و حقالسکوتبگیران، در شأن جشنواره نیست؛ تازه معمولا جواب معکوس میدهد. وگرنه دبیران میآیند و میروند و آنچه میماند برند جشنواره فیلم فجر است.
۴. در یک ماه اخیر من چند فیلم جشنواره را به دعوت سازندگانشان دیدهام. طبیعتا چون همه فیلمها را ندیدهام هیچ قضاوتی درباره فهرست اعلامی برای بخش مسابقه هم ندارم. اما توقعم این است که در یک بستر عادلانه، تمام فیلمهایی که از بخش اصلی بیرون ماندهاند از تمام فیلمهای بخش مسابقه ضعیفتر باشند. یکی، دو فیلم را میشود با لحاظکردن فاکتور سلیقه اغماض کرد و وجود یکی، دو فیلم سهمیهای را هم میتوان درک و تحمل کرد. بقیه ماجرا اما قابلیت ارزیابی و نقد دارد. من حداقل چهار فیلم خوب دیدم که در بخش مسابقه نیست و اگر فیلمهای بخش مسابقه از آنها بهتر باشند، بسیار بسیار خوشحال خواهم شد چراکه درآن صورت طبعا سطح کیفی فیلمهای جشنواره بسیار بالاست و این آرزوی همه ماست. سال گذشته البته این اتفاق افتاد و انصافا جز چند فیلم سهمیهای ضعیف و تحمیلی، مابقی فیلمها از کیفیت بالایی برخوردار بودند و خطای فاحشی در کار هیئت انتخاب دیده نشد. ولی نمیدانم مثلا حضور فیلمی که گفته میشود فیلمبرداریاش به نیمه رسیده، در بخش مسابقه با چه استدلالی انجام شده و یکی، دو مورد مشابه. امسال خبرهای ناخوشایندی هم از شکل تصمیمگیری درباره برخی فیلمها شنیده میشود که امیدوارم صحیح نباشد….
۵. کیانوش عیاری سینماگری پیشرو و تاریخساز است. او با ایستادن پای «خانه پدری» نشان داد برای کارش حرمت قائل است. فیلم تازه او هم دچار مشکل شده است. فیلم کاناپه را ندیدهام ولی شک ندارم کیانوش عیاری و همنسلان و همسلکان او مقتضیات جامعه امروز و خط قرمزهای سینمای ما را بهتر از بسیاری از مسئولان و ممیزان میشناسند. اگر ممیزی امروز ما با امثال عیاری به مشکل میخورد، برود مشکل خودش را حل کند. هنرمندی مانند عیاری راهش روشن است. راه خودش را میرود. این سیستم نظارتی است که دائم رنگ به رنگ میشود. برای مرحوم سلحشور و «سربداران» و «گرگها» یکجور است، برای عیاری جور دیگر. دائم معیارهایش تغییر میکند. شده است بیدی که با هر بادی میلرزد. مطمئنم یک سیستم نظارتی شجاع که تکلیفش با خودش و معیارهایش معلوم است، هرگز با امثال عیاری و بنیاعتماد و… به مشکل نخواهد خورد.
ارسال نظر