اعتماد نوشت: فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا را به جرات ميتوان يكي از فعالترين چهرههاي سياسي سال ٢٠١٦ خواند؛ سالي كه براي اروپاييها مملو از روزهاي تلخ جدال با حملات تروريستي، دست و پنجه نرم كردن با بحرانهاي اجتماعي و سياسي ناشي از مهاجرتهاي بيحد و حصر، تنش در رابطه با تركيه به عنوان عضو ناتو، ادامه درگيريها با روسيه، بيم و اميدهاي انتخابات رياستجمهوري امريكا، ترس و لرزهاي چگونگي اجراي توافق هستهاي با ايران، بحران امنيتي و سياسي در عراق، يمن و سوريه، جدايي باورنكردني انگليس از اتحاديه اروپا و هزار و يك كلاف هزار سر ديگر بود.
نخستين روز سال، زماني براي نتيجهگيري از يك سال گذشته و هدفيابي ماههايي كه پيش رو است. ٢٠١٦ سال سختي بود و ٢٠١٧ هم با عمليات تروريستي وحشتناكي در استانبول آغاز شد. اتفاقي كه به ما كارهايي را كه هنوز بايد انجام بدهيم، يادآوري ميكند؛ شكست دادن تروريسم و البته پايان دادن به مناقشهها و اختلافهاي بسياري كه در منطقه وجود دارد. اينها كارهايي است كه همه بايد دست در دست هم انجام دهيم. بايد در كنار هم اتحاد در كشورهاي خود را حفظ كنيم و باز دست در دست يكديگر و در كنار شركاي خود كارها را از همسايگان خود آغاز كنيم.
سالي كه تازه آغاز شده آسان نيست اما كارهايي بود كه قرار بود در سال ٢٠١٦ انجام بدهيم كه حالا ميتوانيم آنها را با خود به ٢٠١٧ بياوريم. آنچه در زير ميخوانيد ١٢ اتفاقي هستند كه دوست دارم با خودم به ٢٠١٧ بياورم و روي آنها كار كنم:
١- استراتژي جهاني براي سياست خارجي
ما ماهها است كه روي آن كار ميكنيم و اين كار در لحظه حساسي به پايان رسيد. شهروندان انگليسي راي به خروج از اتحاديه اروپا دادند. برخي فكر ميكردند كه شايد بهتر بود منتظر زمان بهتري بمانيم. براي من در همان ساعتهاي اوليه وقوع اين اتفاق در بريتانيا آنچه بسيار مهم بود اتخاذ استراتژي واحد و مشخص بود؛ استراتژياي براي كل اتحاديه كه تامين و تعريفكننده منافع و سياستهاي خارجي و امنيتي ما باشد. بنابراين پس از چندماه كار جمعي، من در ٢٨ ژوئن ٢٠١٦ استراتژي جهاني اتحاديه را به شوراي اروپايي تحويل دادم. در اين متن ايدههاي شفاف و مشخصي درباره راهي كه پيش رو داريم را مطرح كردهام. ايدههايي درباره نياز شهروندان اروپايي، درباره اينكه چه چيزهايي بايد تغيير كنند و مهمترين آنها اينكه به عنوان اروپاييها چه اولويتهايي داريم. از ماه ژوئن اين استراتژي جهاني است كه در حال پيشبرد اهداف سياست خارجي ما است.
٢- مشكلات مهاجران و شراكت واقعي با آفريقا
تنها يك راه براي مقابله با داستان مهاجرت و سر و سامان دادن به آن وجود دارد. تنها يك راه مفيد هم براي ما به عنوان اروپا و هم براي مردمي كه خانه و كاشانه خود را ترك ميكنند. ما بايد با كشورهاي مقصد همكاري كنيم تا به توسعه برسند، بايد با قاچاق انسان مبارزه كنيم و تلاش كنيم هر سال جانهاي بيشتري را نجات دهيم. اين كاري است كه ما همه با هم آغاز كردهايم و اندك اندك در حال تماشاي نتيجه و ثمره آن هستيم. همين چندهفته پيش بود كه در بروكسل ميزبان رييسجمهور نيجريه بودم و در آنجا نخستين ثمرههاي كار مشترك را اعلام كرديم. ما در مرحله اول نيروهاي امنيتي محلي را آموزش ميدهيم تا به حقوق بشر احترام بگذارند و همچنين از روند كمككننده به بهبود اقتصاد محلي كشورها هم حمايت ميكنيم.
٣- پاسخ ما به تروريسم، كار روي آينده سوريه
روز حمله به بروكسل (٢٢ مارس ٢٠١٦) من در سفر در منطقه خاورميانه بودم. لحظه اين حادثه در اردن بودم و اين اتفاق هم در بروكسل تنها در چندقدمي محل كار من و در نقطهاي كه در روز بارها در آنجا رفت و آمد ميكنم، رخ داد. اين حادثه من را بهشدت تحت تاثير قرار داد. من هرگز فراموش نميكنم كه آن ساعتهاي سخت را در كنار مردمي گذراندم كه هر روز با چالشهاي فعاليتهاي تروريستي دست و پنجه نرم ميكنند. ما در تمام آن ساعتها در كنار هم تلاش ميكرديم اتحادي را كه تروريستها ميخواهند با اقدامهاي خود تحتالشعاع قرار دهند، حفظ كنيم. اين خاطرهاي است كه با خودم نه فقط در سال ٢٠١٧ كه در تمام عمر حمل خواهم كرد. در همان ساعات و با وجود اتفاقي كه در بروكسل رخ داده بود به ديدارهايم طبق برنامهريزيهاي اعلام شده ادامه دادم. به كمپي رفتم كه آوارگان در آنجا نگهداري ميشدند.
به چشمهاي كودكان سوري خيره شدم، ترس را در چشمان كساني ديدم كه از داعش گريخته بودند، درد را در چشمان كساني ديدم كه گريزي جز فرار نداشتند اما همزمان لبخند كساني را ديدم كه همچنان به زندگي با اميدي وافر مينگريستند. به خاطر آن كودكان، به خاطر آن تبسمها، به خاطر لبخند فرزندان خودمان در اروپا، پاسخ اتحاديه اروپا به مساله تروريسم، سوريه را در قلب توجه خود جاي داده است. به خاطر تمام دلايلي كه ذكر كردم، اتحاديه اروپا همچنان در مسير كمكهاي انساني به سوريه پيشرو باقي خواهد ماند. و دوباره به دليل همان مسائلي كه به آنها اشاره كردم، من در چندماه گذشته با تمام قدرتهاي منطقهاي از رياض تا تهران تا آنكارا كار كردهام تا شايد بتوانيم فضايي براي مذاكره ميان مردم سوريها براي تصميمگيري در خصوص كشورشان بيابيم.
٤- به سمت اتحاديه اروپاي امنيتي و دفاعي
در ماه دسامبر شش ماه پس از آنكه من استراتژي جهاني را براي اتحاديه اروپا تبيين و ارايه كردم، رهبران كشورهاي اروپايي و دولتهاي آنها، طرحهاي من درباره همكاريهاي دفاعي را تصويب كردند. ٢٨ كشور به اين طرحها راي مثبت دادند. در سختترين سال اتحاد و اجماع اروپايي، اين طرح به سرعت و با اجماع به تصويب رسيد. ما ميتوانيم از پتانسيلهاي معاهدههاي اروپايي كه هيچگاه قبلا آزاد نشدهاند، استفاده كنيم. شهروندان و شركاي ما به امنيت بيشتر نياز دارند و در جهان امروز كه مملو از پيچيدگي است هيچ كدام از اعضاي اتحاديه اروپا به تنهايي نميتوانند منافع امنيت و دفاعي خود را تامين كنند. بنابراين ما در حال حركت به سمت يك اتحاديه اروپايي در دو حوزه بهخصوص همكاريهاي امنيتي و دفاعي هستيم. قرار است بهتر خرج كنيم، از نيروهاي مشترك استفاده كنيم و ماموريتهاي مدني و نظامي را بيش از پيش با هم هماهنگ كنيم. قرار است در اين مسير با شركاي خود و همچنين ناتو و سازمان ملل هم كار كنيم.
٥- در كلمبيا، دوستي براي صلح
يك خبر خوب كه البته در ٢٠١٦ شنيدن خبر خوب بعيد بود، از كلمبيا به گوش رسيد. رييسجمهور كلمبيا درست پس از دريافت كردن جايزه صلح نوبل، به بروكسل آمد. در جلسه مشتركي كه با هم داشتيم ما حمايت اروپا از پروسه برقراري صلح در كلمبيا را اعلام كرديم. آنچه در اين جلسه انجام شد در حقيقت نشانهاي قوي از اهميت كلمبيا براي اروپا بود. اتحاديه اروپا پروسه برقراري صلح را گام به گام با اقدامهاي ديپلماتيك، حمايتهاي مالي و خارج كردن گروه فارك از ليست گروههاي تروريستي دنبال كرد. ارتباطهاي نزديك ميان كلمبيا و اروپا نشاندهنده نقش اتحاديه اروپا به عنوان نيرويي تامينكننده صلح در سرتاسر جهان است.
٦- اميدهايي براي صلح خاورميانه
در روز تشييع جنازه شيمون پرز، بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم صهيونيستي با محمود عباس، رييس تشكيلات خودگردان فلسطين دست داد. مصافحهاي كه سالها بود رخ نداده بود. اين حركت يك گام كوچك به سمت صلح بود. در سال ٢٠١٦ كه سال سختي هم بود، كار براي رسيدن به صلح هيچگاه متوقف نشد كه سرعت هم گرفت. براي نخستينبار در چندسال گذشته، گروه چهارجانبه اتحاديه اروپا، روسيه، امريكا و سازمان ملل در اين مقوله با هم به اجماع و اتحادي دست يافتند.
ما و بان كي مون، دبيركل وقت سازمان ملل، جان كري وزير امور خارجه امريكا و سرگئي لاوروف وزير امور خارجه روسيه، بستهاي را فراهم كرديم كه گامهاي ملموس در مسير صلح در آن دقيقا نوشته شده بود. اين در حالي بود كه پيش از اين همواره در طرحهايي كه ارايه ميشد يا همهچيز به يك طرف داده ميشد يا جايگزينهاي غيرمعقولي ارايه ميشد. اين اتحادي است كه بايد حفظ كنيم و آن را توسعه دهيم. در قطعنامهاي كه در ماه دسامبر در شوراي امنيت به تصويب رسيد، در سخناني كه جان كري بر زبان راند و در كار مشتركي كه فرانسه، مصر و روسيه با هم پيش بردند، در همه اينها اين پيام نهفته است كه صلح و امنيت براي هر دو طرف چه فلسطيني و چه اسراييلي بايد مدنظر قرار گيرد. تامين اين مساله نيز به جامعه بينالمللي متحد نياز دارد. جامعهاي كه راهكار دوكشوري را قبول داشته باشد و بداند كه چگونه بايد به آن رسيد.
٧- ديپلماسي كارآمد؛ اجرايي شدن توافق هستهاي با ايران
در جريان مذاكرت با ايران، اغلب به ما ميگفتند كه شما هرگز نميتوانيد به اين توافق دست يابيد. زماني كه ما توافق هستهاي را امضا كرديم، مخالفان باز هم گفتند كه توافق به جايي نخواهد رسيد اما اكنون ميبينيم كه اين توافق موثر بوده است. در ژانويه ٢٠١٦ ما با محمد جواد ظريف وزير امور خارجه در وين براي نخستين بار اطمينان حاصل كرديم كه تمام طرفها توافق را كه جولاي ٢٠١٥ حاصل شد، اجرا كردند.
از آن زمان تاكنون ما بهطور مرتب با يكديگر يعني اتحاديه اروپا كه همچنان به تضمين توافق ادامه ميدهد، با ايران، امريكا، روسيه، چين، انگليس، فرانسه و آلمان و در همكاري نزديك با آژانس بينالمللي انرژي اتمي ديدار كردهايم تا اجراي تعهدات همه طرفها را راستيآزمايي كنيم. اين ديپلماسي است كه نتيجه ميدهد و بر مسائل حل نشده غلبه ميكند. اين ديپلماسي است كه فرصتهاي جديد براي اقتصاد ما، شهروندان ما و براي امنيت منطقهمان ايجاد ميكند. ما در سال جديد نيز عزم و تعهد خود را براي ادامه اين مسير به همراه ميآوريم تا يك توافق تاريخي كه امنيت همگان را تامين ميكند را كماكان حفظ كنيم.
٨- راه منطقه بالكان به سمت اتحاد
ليست مسووليتهاي مهم ما در رابطه با كشورهاي حوزه بالكان بسيار بلند بالا است. يك مساله، درخواست عضويت بوسني و هرزگوين در اتحاديه اروپا است. مسووليت ديگر تعريف فصلهاي جديد در مسير تسهيلسازي مذاكرات اتحاديه با صربستان است. وظيفه ديگر، برگزاري نخستين شوراي همكاري ميان اتحاديه اروپا و كوزوو است. در آلباني نيز اصلاحات قضايي پس از چندماه كار مشترك به سرانجام رسيد و اين آغازگر فصل جديدي در مسير پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا است. منطقه بالكان در قلب اروپا قرار گرفته است و آينده آنها متصل به اتحاديه اروپا است. ما بايد بر خصومتهاي گذشته فايق آييم. بايد به نيازها براي خلق فرصتهاي شغلي، اتحاد و گشادهرويي كه از سوي جوانان با آن روبهرو هستيم، توجه كنيم.
٩- بازگشت به كوبا
٢٠١٦ سال تغييرات تند و تيز در رابطه اتحاديه اروپا با كوبا بود. در ماه مارس ٢٠١٦ من در هاوانا بودم تا نخستين گفتوگوهاي سياسي و توافقنامههاي همكاري ميان كوبا و اتحاديه اروپا را پيش ببرم. سفر من تنها چند روز پيش از سفر تاريخي باراك اوباما، رييسجمهور ايالات متحده به هاوانا صورت گرفته بود. در ماه دسامبر در بروكسل ما توافق همكاري را امضا كرديم، يك مرحله به پايان رسيد و ما به مرحله جديدي وارد شديم كه مملو از فرصتها و تبادلنظرها بود؛ مرحلهاي كه براي روابط دوجانبه از هميشه نزديكتر اتحاديه اروپا و امريكا لاتين حياتي است.
١٠- اروپا و امريكايي كه هيچگاه اينهمه نزديك نبودند
شبي كه به عنوان رييسجمهور امريكا انتخاب شد، از مرمت اتحادها صحبت كرد. اين مرمت را از رابطه اروپا و امريكا آغاز كرد. هشت سال بعد، اتحاد ما از اين محكمتر ممكن نبود. در نشست اروپا - امريكا در ورشو بود كه باراك اوباما منافع امريكا را به امنيت اروپا و اتحاديه اروپاي قويتري گره زد. در چند سال گذشته، اتحاديه اروپا و ايالات متحده در هر مسالهاي شانه به شانه هم گام برداشتند، از مساله سوريه تا تغييرات جوي، از پرونده اوكراين تا صلح خاورميانه. اين رويه با دولت جديد هم ادامه پيدا خواهد كرد. ما در حال حاضر هم با تيم انتقالي در امريكا در ارتباط هستيم. من نيز شخصا با معاون دونالد ترامپ، مايك پنس در ارتباط هستم. رابطه اروپا و امريكا بر اساس منافع و اصولي است كه همواره در آنها با هم شريك بودهايم.
١١- اروپاي شرقي، در مسير اصلاحات
٢٠١٦ سال كار مداوم براي حمايت از اصلاحات، توسعه صلح و ثبات در مرزهاي شرقي اتحاديه بود. نخستين و مهمترين آنها اوكراين است. در اين كشور تلاشهاي مشتركي براي برقراري اصلاحات، مبارزه با فساد و پيش بردن توافقنامه مينسك انجام شد. در پروندههاي اوكراين و گرجستان، ما گامهاي مهمي به سمت دموكراسيسازي برداشتيم. همين وضعيت در خصوص ساير شركاي شرقي از مالديو تا بلاروس و ارمنستان و آذربايجان هم مطرح است. ما با تمام اين كشورها شراكتهايي براي پيشبرد اصلاحات را جلو ميبريم و اين شراكتهاي ما عليه هيچ كشوري نيست.
١٢- اميدهاي تازه براي افغانستان
كنفرانس بينالمللي كه در بروكسل درباره افغانستان برگزار كرديم منجر به ارايه طرحهايي براي صلح در اين كشور شد براي صلح در كشوري كه ٣٠ سال است در جنگ به سر ميبرد. سرمايهگذاريهاي خارجي براي چهار سال آينده حتي از ميزان سرمايهگذاريها در چهار سال گذشته هم بيشتر است. حمايتهاي بينالمللي از زنان افغان و جامعه مدني در اين كشور قويتر از قبل شده است. اما اگر بخواهم يك صحنه از كنفرانس بينالمللي در اكتبر ٢٠١٦ را جدا كنم مراسم شامي است كه در آن دولت افغانستان و بازيگران اصلي منطقهاي حضور داشتند. براي نخستين بار وزراي امور خارجه امريكا، چين، پاكستان و هند دور يك ميز نشستند تا ببينند كه چگونه ميتوانند از پروسه صلح و بازسازي افغانستان حمايت كنند. حقيقت اين است كه صلح بايد در داخل افغانستان كليد بخورد اما پروسه آن بايد توسط تمام كشورهاي منطقهاي و جهاني مورد حمايت قرار بگيرد.
با وجود آنكه فاصله جغرافيايي اتحاديه اروپا و افغانستان بسيار زياد است اما اتحاديه اروپا اين فرصت و قدرت را دارد كه به بازيگران متفاوت منطقهاي براي نزديك شدن بيشتر ديدگاههايشان كمك كند. دليل آن هم منافع مشتركي است كه در امنيت داريم.
ارسال نظر