چندی پیش بود که رسانههای آمریکایی اعلام کردند دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب این کشور، «جیمز متیس» ژنرال بازنشسته آمریکایی را که رویکردی ضدایرانی دارد برای ریاست پنتاگون درنظر گرفته است. متیس یکی از ژنرالهای برجسته ارتش آمریکاست؛ ژنرالی که جهتگیریهای میلیتاریستی و نظامی در حوزه سیاسی و جهتگیریهای بسیار سخت رادیکالیستی در حوزه امنیتی دارد.
مهدی مطهرنیا در هفته نامه مثلث نوشت: چندی پیش بود که رسانههای آمریکایی اعلام کردند دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب این کشور، «جیمز متیس» ژنرال بازنشسته آمریکایی را که رویکردی ضدایرانی دارد برای ریاست پنتاگون درنظر گرفته است. متیس یکی از ژنرالهای برجسته ارتش آمریکاست؛ ژنرالی که جهتگیریهای میلیتاریستی و نظامی در حوزه سیاسی و جهتگیریهای بسیار سخت رادیکالیستی در حوزه امنیتی دارد. به بیان دیگر باید گفت متیس یکی از برجستهترین شخصیتهایی است که در سیستم نظامی ایالاتمتحده آمریکا تجسمبخش نوعی نظامیگرایی ماکیاولیستی است.
مصداق این موضوع جمله معروف اوست که میگوید: «با هر فردی که ملاقات میکنید باید در همان حالی که با او سخن میگویید حتی اگر دوست شما باشد، نقشهای برای قتل او روی میز داشته باشید.» این جمله بارها از سوی متیس و دوستانش نقلقول شده است. بنابراین باید گفت او یکی از کنشگران بسیار بنام در حوزه نظامیگری با رویکردهای تندروانه امنیتی و جهتگیریهای بسیار تند سیاسی است.
متیس در میان تندروان ایالاتمتحده آمریکا در راستترین بخش فکری از نظر اندیشه سیاسی و امنیتی قرار میگیرد و حتی از نومحافظهکاران آمریکا گامی فراتر رفته است. بنابراین او به همراه دیگر اعضای پیشنهادی، تیمی را در کنار ترامپ تشکیل میدهند که تنها در زمان رونالد ریگان میتوانستیم این تیم را مشاهده کنیم؛ آن هم نه به شکل اندیشه سیاسی که اکنون ترامپ دنبال میکند. زیرا ریگان یک بازیگر فعال در عرصه سیاست و از شخصیتهایی بود که تلاش میکرد صلابت آمریکایی را در چارچوب فریاد زدن از ارزشهای آمریکایی و جهتگیریهای کلاسیک در عرصه سیاست پوشش دهد. اما اکنون در حالی که ترامپ هنوز به کاخسفید پای ننهاده و بهعنوان رئیسجمهور منتخب به همراه تیمش زبانگشودهاند، ما شاهد فضایی شوونیستی همراه با رادیکالیسم نظامی و تلفیقی از بنیادگرایی یهودی- مسیحی هستیم که تلاش دارند باتوجه به تجارب چهار دهه گذشته برای ایالاتمتحده آمریکا در ارتباط با مسائل بینالمللی زمینههای ایجاد یک فضای مثبت برای گسترش قدرت آمریکا در چارچوب مکتب جکسونیستی را فراهم کند.
اکنون متیس بهعنوان وزیر دفاع و فرمانده پنتاگون انتخاب شده است، وقتی او را در کنار دبیر شورای امنیت ملی، بنن بهعنوان مشاور ارشد رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و در کنار پامپئو رئیس سازمان سیا قرار میدهیم درمییابیم که تا چه اندازه تیم ترامپ تیمی رادیکالی، شوونیسم، نژادپرست، با جهتگیریهای جکسونیستی در عرصه سیاست خارجه هستند. این موضوع در آستانه قرنبیستم میتواند رجعتی به گذشته باشد و برای آمریکا و واشنگتن هزینهبر و برای کشورهای جهان هولناک باشد.
اما با همه این تفاسیر آمریکای این روزها با وجود تمام ضعفهایی که به طرف واشنگتن یورش برده همچنان به تنهایی نزدیک به ۳۰درصد قدرت جهان را داراست و افرادی مانند ترامپ و تیمش با این عناصر تعریف شده در پستهای کلیدی ساختار قدرت در ایالاتمتحده آمریکا، میتواند برای هر انسان خردورزی خطرناک متصور شود؛ در عین حال نباید فراموش کرد که زمینههایی در ارتباط با مسائل امنیت بینالملل مطرح است که این تیم تا حدودی میتواند مکمل تحرک اوباما قرار بگیرد، اوباما با قدرت هوشمند نشان داد که ایالاتمتحده آمریکا رهبری امنیتی جهان را به عهده دارد و اکنون ترامپ میخواهد این رهبری امنیتی را به عهده بگیرد، اما هزینههای این رهبری امنیتی را در مرحله نخست به متحدان ایالاتمتحده آمریکا تحمیل
کند.
بنابراین وجود چنین وزیر دفاعی با دیگر عناصری که در پستهای کلیدی قدرت در ایالاتمتحده آمریکا قرار گرفتهاند لازمه تحکیم قدرت رهبریکننده آمریکا در نظام بینالملل و همچنین ضرورتی برای ایجاد یک فضای مثبت با ارائه چنین سیاستهایی به هدفِ گرفتن هزینههای این رهبری از سوی قدرتهای همسو با آمریکا یا دولتهای متحد با این کشور در عرصه بینالمللی است و این ادبیات که به دور از ادبیات کلینتون و اوباماست؛ مناسب و متناسب با ادبیات ترامپ است.متیس مانند دونالد رامسفلد که وقتی وارد پنتاگون شد سعی کرد ساختار پنتاگون را به نفع اندیشههای جمهوریخواهان تغییر بدهد، بهعنوان یک تفکر و اندیشه وارد پنتاگون میشود. بنابراین همگی منتظرند تا ببینند وزیر امور خارجه ترامپ چه کسی خواهد بود. انتخاب وزیر امور خارجه تا حدود زیادی میتواند صحنه طراحی شده اتاقهای فکر ایالاتمتحده آمریکا برای آینده سیاست خارجی و جهتگیریهای سیاست خارجه آمریکا را آشکارتر کند.
آنچه که تاکنون شاهدش بودیم از انتخاب بتیس و بنن تا مایکل فلین بهعنوان دبیر شورای امنیت ملی نشانگر تلاش برای فراهم آوردن کنشگران فعالی است که بتوانند از همین ساختارهای موجود در جهت شکلدهی به یک سیاست خارجی رادیکال کمک نمایند. بنابراین باتوجه به شرایط موجود باید آماده تغییر و تحول در جهتگیریهای ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاست خارجی از سویهگیریهای هامیلتونیستی و تلفیق آن با ویلسونیسم به سویهگیری جکسونیستی و تلفیق آن با ویلسونیسم در وضعیت حداقلی باشیم. به عبارت دیگر آنچه در عرصه سیاست خارجی آمریکا در آینده نشان میدهد جهتگیری است که برتری مکتب جکسونیستی را در سیاست خارجه ایالاتمتحده آمریکا به نمایش میگذارد.
حال باید دید متیس که موضع تندی نسبت به ایران دارد و ایران را بهعنوان «تنها تهدید برای صلح ماندگار و باثبات خاورمیانه» میبیند و «تک بازیگر متخاصم در خاورمیانه» میشناسد اگر وارد پنتاگون شود چه تغییری در سیاستهای آنها نسبت به ایران بهوجود خواهد آمد! در این راستا باید گفت که ایالاتمتحده آمریکا در زمان ترامپ همکاریهای بینالمللی با ایران را در قالب برجام به حداقل خواهد رساند و حداکثر توان خود را برای محاصره منطقهای تهران با مرکزیت اسرائیل فراهم خواهد آورد. ترامپ در کمپین انتخاباتی خود از پاره کردن برجام سخن راند و زمینه را برای رای گرفتن از اکثریت جمهوریخواهان طرفدار جهتگیریهای نومحافظهکارانه بهدست میآورد. او توانست در بین نامزدهای جمهوریخواه با این شعار پیروز شود و سپس در برابر هیلاری کلینتون باتوجه به نوعی عقده حقارت ناشی از بسیاری از برخوردهای تروریستی بهویژه حادثه ۱۱ سپتامبر در لایههایی از تودههای مردم آمریکا با چنین شعارهای رادیکالیستی جهتگیریهای عوامفریبانه را وارد کرد و توانست بر کلینتون پیروز شود.
اکنون پس از روی کار آمدن بهعنوان رئیسجمهور منتخب تلاش دارد چهرهای میانهروتر نسبت به کمپین انتخاباتی خود نشان دهد. اما در رابطه با برجام هیچگاه ترامپ خود مستقیما سخنی نگفته است، بلکه نزدیکان و مشاوران او بودند که از عدول او از پاره کردن برجام سخن به میان آوردند. از طرف دیگر تلاش کردند باتوجه به وضعیت موجود در تهران مساله تمدید داماتو را بزرگنمایی کنند و افکار عمومی در تهران را در یک وضعیت برزخ گونه در ارتباط با برجام قرار دهند؛ تا تمدید قانون داماتو بهعنوان نقض برجام مطرح شود و برجام از سوی تهران به حاشیه برود و مسئولیت خارج شدن برجام به گردن تهران بیفتد و بدین وسیله بعد از روی کار آمدن ترامپ زمینههای فشار بر تهران را افزایش دهند.
پنتاگون نیز تلاش خواهد کرد با نزدیک شدن به مسکو و همگرایی در مساله سوریه از طریق مسکو، فشارهای خود را بر تهران زیادتر کرده و زمینههای گرفتن امتیاز از ایران را به واسطه دادن امتیاز به مسکو فراهم کند. سپس بعد از حلوفصل احتمالی بحران سوریه، آمریکا با همگرایی روسیه سعی خواهد کرد با ایجاد همگرایی منطقهای، محاصره منطقهای تهران را افزایش و در صورت امکان با انتقال آشوب از بیرون مرزها به درون مرزهای ایران وارد عمل شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر