اصولگرایان مخالف کاندیداتوری جلیلی هستند؟
دیپلمات هستهای این روزها تریبون به دست از شهری به شهر دیگر در نقد دولت سخن میگوید، عمده سخنانش هم در نقد برجام است و روزهای پسابرجام. سعید جلیلی گویی از پسِ این نقدها سودای پاستور را در سر میپروراند.
خبرآنلاین: دیپلمات هستهای این روزها تریبون به دست از شهری به شهر دیگر در نقد دولت سخن میگوید، عمده سخنانش هم در نقد برجام است و روزهای پسابرجام. سعید جلیلی گویی از پسِ این نقدها سودای پاستور را در سر میپروراند.
هنوز هم حرف خودش را می زند؛ حرف هایش جدید نیست اما هر بار آن ها را تکرار می کند . خیلیها میگفتند او هنوز در ۹۲ مانده است اما حالا که چند ماه به انتخابات ۹۶ نمانده همان ها می گویند که او برای ۹۶ این حرف ها را تکرار می کند. این روزها اگر چه کسانی مانند علیرضا زاکانی، زراعی، رسایی و کوچک زاده دیگر در مجلس نیستند تا در نطق های یومیه شان سیاستخارجی دولت مستقر را به نقد بکشند اما او با سخنرانی های شهر به شهرش هرگز اجازه نداده جای خالی آنها حس شود . او که سال ها دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و مسئول پرونده هسته ای حرف های زیادی دارد برای گفتن؛ برای اعتراض و برای نقد.
درباره سعید جلیلی حرف میزنیم . کسی این روزها خبر نامزدی اش در انتخابات ریاست جمهوری جدی تر از همیشه شده است.
سوال های زیادی روی میز تحلیل وجود دارد؛ «آیا واقعا بنای نامزدی در انتخابات دارد؟»، «چه کسانی حامی نامزدی او خواهند بود؟»، «آیا با آمدن او دو گانه انتخابات اردیبهشت باز بر سر برجام شکل می گیرد و سیاست خارجی؟»
اما اگر از همه این سوالهایی که پاسخش بارها بررسی شده بگذریم یک سوال مهم تر دیده می شود؛ «چرا اکثر اصولگرایان با نامزدی سعید جلیلی مخالف هستند؟» پرسش با اهمیتی است و جستار پیرامون آن می تواند تصویر روشن تری از معادلات انتخابات ۹۶ را در اختیار ما قرار دهد.
محمود احمدی نژاد حتما متهم شماره یک ایجاد بی سامانی و آشفتگی در آرایش و جاگیری نیروهای سیاسی در دهه اخیر است . او موجب شد تا در بحبوحه سال ۹۲ برای اولین بار بعد از انقلاب چپگرایان و راستگرایان همنشین هم شوند و یک هدف مشترک پیدا کنند؛«گذار از احمدی نژادیسم!»
درست در چنین حال و هوایی بود که سعید جلیلی ظهور کرد. فردی که با ایده و خواست اصولگرایان تصمیم ساز فاصله داشت و البته اصلاح طلبان هم به انتظارش ننشسته بودند. او آمد و صحنه را به هم ریخت.
قبل از آمدن او تصور ابتدایی و اصلی این بود که رسیدن اصولگرایان به پاستور از همیشه سهل تر شده است. گویا آنها باید فقط یک نفر را از ائتلاف سه گانه انتخاب می کردند تا او را به صندلی برجای مانده از محمود احمدی نژاد بنشانند. ناگهان اما سعید جلیلی در آخرین دقایق نام نویسی وارد ساختمان وزارت کشور شد تا در ادامه راه چالش دیگری باشد مضاف بر دردسرهایی همچون کنار نکشیدن اعضای ائتلاف. جلیلی با همه فرق داشت. دغدغه او مثل دیگران عبور از احمدی نژادیسم نبود. نقدی هم به شرایط دوران نداشت و حتی بالعکس تمام تلاشش را کرد تا نماینده اوضاع وقت باشد. دقیق ترش این است که سعید جلیلی تمام تلاشش را کرد تا مساله خود را مساله مردم کند. در راه همین تلاشش ائتلاف سه گانه را به حاشیه برد و بازی را به شکلی دیگری سامان داد.
برای سعید جلیلی هیچ فرقی نداشت که مقابلش علی اکبر ولایتی نشسته یا حسن روحانی. او آمده بود تا به زعم خودش انتخابات را ببرد پس همه را رقیب می دید. این چنین هم بود که آنگونه به علی اکبر ولایتی تاخت و سیاست های دوران او را زیر سوال برد. آنجا که او در پر بیننده مناظره سال ۹۲ خطاب به دیپلمات کار بلد سیاست خارجی گفت که سیاست های دوران ولایتی نقص هایی داشته و گاه به نتیجه هم نرسیده است.
این پاسخ های ولایتی که در واکنش به سخنان تند و تیز جلیلی بیان شده بود ، مبنای آرایش جدید نیروهای سیاسی در جناح اصولگرا شد . آرایشی که حسن روحانی از آن بهترین بهره را برد و تبدیل به فرد پیروز میدان شد.
ساده تر اگر بخواهیم تحلیل کنیم باید بگوییم که سعید جلیلی با بهره جستن از بی سامانی و به هم ریختگی آرایش نیروهای سیاسی آن دوران مساله ای را طرح کرد که اصولگرایان را برای ورود به دوران پسا احمدی نژاد ناکام گذاشت و آنها را همچنان مسئول شرایط وقت و میراثدار محمود احمدی نژاد به جامعه معرفی کرد. جامعه هم با صدای بلندی که جلیلی و دوستانش داشتند این تصویر سازی را از آنها پذیرفته و به نامزدی رای دادند که نماد تغییر بود.کسی که عبور از احمدی نژادیسم را وعده کرده و حتی در همین راه اصولگرایانی که هم هدف با او بودند را نیز جذب کرد.
هر چه بود کمپین آنها انتخابات را برد اما سعید جلیلی با گذشت چند سال همچنان صحنه رقابت را با همان مختصاتش حفظ کرده است. همین هم باعث شده تا همچنان شکاف بزرگی در میان اصولگرایان وجود داشته باشد. شکافی که از انتخابات ۹۲ شکل گرفته و آرایش جدیدی را میان راستگرایان و چپگرایان حاصل کرده است .
حالا عقلای راستگرا می دانند که آمدن جلیلی باز هم صحنه انتخابات پیشین را تکرار خواهد کرد و باز اصولگرایان را مقابل هم خواهد گذاشت. راستگرایان که می دانند اکثریت جامعه با حرف های سعید جلیلی در مورد سیاست خارجی و برجام همراه نیست به هیچ وجه نمی خواهند از این وجه وارد رقابت با حسن روحانی شوند. رقابتی که یک بار نتیجه آن را دیده و هزینه اش را هم پرداخت کرده اند .
به همین دلیل هم هست که جدا از پیغام های محرمانه، برخی عقلای راستگرا حتی در رسانه ها هم هشدارهایی هم به سعید جلیلی داده اند و گفته اند که برای او فرش قرمز پهن نخواهند کرد .
اصولگرایان می دانند که سعید جلیلی اگر نامزد انتخابات شود؛
اولا)جامعه حرف های ضد برجام و سیاست خارجی او را به حساب اصولگرایان خواهد گذاشت. در چنین شرایطی که باز گفتمان های حاکم بر انتخابات ۹۲ بر صحنه رقابت چیره شود نامزد یا نامزدهای اصولگرا در یک آچمز تمام عیار گیر خواهند کرد. یا باید حرف های او را بپذیرند و در جبهه او قرار گیرند و باز هزینه شکست را بدهند و یا اینکه به گفتمان مقابل بپیوندند و ناخواسته مدافع حسن روحانی در انتخابات شوند.
ثانیا) رفتار شناسی سعید جلیلی در انتخابات ۹۲ نشان می دهد که او در صورت حضور در رقابت همه را رقیب خود می داند پس نامزد یا نامزد اصولگرا علاوه بر آماده سازی برای مبارزه با حسن روحانی باید برای سخنان سعید جلیلی هم آماده باشند.
ثالثا) طیف هایی که سعید جلیلی را حمایت می کنند اعتقاد خاصی به ناب سازی دارند. آنها همچنان بسیاری از شخصیت های مهم و ریشه دار اصولگرا را از چتر اصولگرایی خارج می دانند. حضور همراه با نامزد آنها در انتخابات حتما شکاف های اصولگرایان را عمیق خواهد کرد.
این ها دلایل مهمی برای اصولگرایانی است که مخالف نامزدی سعید جلیلی هستند اما آیا سعید جلیلی حاضر است دغدغه عقلای اصولگرایان را پذایرا باشد ؟
ارسال نظر