۴۲۳۹۹۴
۵۰۰۷
۵۰۰۷
پ

مطالبات ملی از مجرای مطالبات منطقه‌ای

رحیم محمدی- عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در روزنامه شرق نوشت: چندی پیش جمعی از نمایندگان مجلس فراکسیونی به اسم «فراکسیون نمایندگان مناطق ترک‌نشین» تشکیل دادند که از سوی کسانی ستوده و از سوی کسانی نیز نکوهش شد، اما نگارنده با این پرسش مواجه است؛ اصولا چرا پارلمان کشور که بخشی از حاکمیت و نظام سیاسی است، به تشکیل این فراکسیون دست زده است؟

رحیم محمدی- عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در روزنامه شرق نوشت: چندی پیش جمعی از نمایندگان مجلس فراکسیونی به اسم «فراکسیون نمایندگان مناطق ترک‌نشین» تشکیل دادند که از سوی کسانی ستوده و از سوی کسانی نیز نکوهش شد، اما نگارنده با این پرسش مواجه است؛ اصولا چرا پارلمان کشور که بخشی از حاکمیت و نظام سیاسی است، به تشکیل این فراکسیون دست زده است؟
قطعا بخشی از چرایی این اقدام را خود نمایندگان تشکیل‌دهنده فراکسیون می‌دانند و پاسخ‌های خود را هم در رسانه‌ها ارائه کرده‌اند، ولی بخشی دیگر را آنها نمی‌دانند و وظیفه علم و اهل علوم اجتماعی است که آن را توضیح دهند و روشن کنند. در توضیح پرسش فوق درباره چهار موضوع به صورت فشرده و اجمالی بحث خواهم کرد تا پاسخی به پرسش فوق داده و علل تشکیل این فراکسیون را روشن کرده باشم.
یکم؛ ما در آغاز با این پرسش اساسی مواجه هستیم که در ایران جدید ماهیت اجتماعی اقوام ایرانی چیست؟ و در زندگی امروزی قومیت در ایران چه وضعیتی پیدا کرده است؟ قومیت در ایران قدیم ماهیت هم‌خونی و نژادی و خویشاوندی و قبیله‌ای داشت که بر نیای مشترک و «عصبیت خویشاوندی» استوار بود، ولی تداوم عصبیت قومی در ایران جدید که از آن به «تجدد ایرانی» تعبیر می‌کنیم، ممکن نشد. در نتیجه در جهان مدرن و زندگی شهری و کلان‌شهری، قومیت به زبان قومی تبدیل شد و خود را در زبان تجدید و بازسازی کرده است؛ بنابراین امروز اقوام ایرانی در شرایط زندگی شهری و کلان‌شهری، اقوامی زبان‌محور هستند که هویت قومی خود را در زبان بازسازی کرده‌اند.
به دیگر سخن امر خونی که یک امر مادی و فیزیکی بود، به یک امر زبانی که امری شناختی و فرهنگی است، تبدیل شده است. پس امروز امر قومی را باید به‌مثابه امری زبانی و شهری تحلیل کرد، نه به‌مثابه امری قبیله‌ای و قدیمی و مادی.
در یک دسته‌بندی کلی از زبان‌های ایرانی، ما عملا با چهار دسته زبان در ایران مواجه هستیم: ۱- زبان ملی و رسمی که زبان فارسی است. ۲- زبان مذهبی که زبان عربی است و سایر مذاهب و اقلیت‌های ایرانی نیز زبان مذهبی خود را دارند. ۳- زبان‌های اقوام ایرانی از قبیل ترکی، آذری، کردی، بلوچی، ترکمنی، عربی، لری و... ۴- زبان‌ها و لهجه‌ها و گویش‌های محلی ایران.
به‌طورکلی هر زبانی از ترکیب «سه نظام» معنایی و نشانه‌ای و داوری سامان یافته است. زبان‌های ایرانی اعم از ملی و قومی به جهت‌ بودن در فضای ایران و داشتن تاریخ مشترک، دارای ساختار معنایی و فضای داوری مشترکی هستند، هرچند از بُعد نشانه‌ای (دالی) متفاوت هستند و همه زبان‌های ایرانی در برساخت زندگی شهری و کلان‌شهری و دولت - ملت و تجدد ایرانی تجربه معنایی و داوری نسبتا مشترکی را زیسته‌اند. در نتیجه ما امروز در ایران با یک نوع ادغام زبانی و شناختی و اجتماعی مواجه هستیم، نه با گسست و تضاد. به دیگر سخن امروز هویت ملی ما امری در زبان و با زبان و بیشتر تابع ساختارهای معنایی و ساختارهای آگاهی همه زبان‌های ایرانی است که در «ساحَت تجربه زیسته» همگانی شکل گرفته است.
ازاین‌رو بخش مهمی از هویت ملی ایران در ادبیات و شعر و موسیقی و هنر اقوام ایرانی تولید و بازتولید شده یا حداقل در آنها بازتاب و انعکاس یافته است. در نتیجه هرکدام از زبان‌های قومی ایران ساحتی از هویت ملی ایران و ادامه و تکمله زبان ملی و زبان فارسی هستند، حتی هیچ‌کدام از زبان‌های اقوام ایرانی (جز عربی) خط مستقل هم ندارند، بلکه بخشی از خط فارسی‌اند. به این جهت همه زبان‌های ایرانی اعم از زبان‌های قومی و مذهبی و محلی یک فرصت پایان‌ناپذیر برای زبان فارسی هستند، نه چنان‌که گاهی تصور می‌شود، تهدیدی بر زبان ملی باشند.
دوم؛ اما پاسخ کوتاه به پرسش چرا اصولا دستگاهی از دولت (در معنای عام) چنین فراکسیونی را ایجاد کرده است؟ من این کار مجلس را صورت دیگری از دخالت دولت در جامعه می‌بینم که دولت همواره در چند دهه گذشته به شکل‌های مختلف خود را محق ‌دانسته در جامعه و زندگی مردم مداخله کند. دولت در علم، فرهنگ، هنر، زندگی، فراغت، پوشش، خانواده و ازدواج مداخله و داوری می‌کند و این مداخله و داوری از باب بسط و تداوم گفتمان سیاسی خویش است، اما باید دانست این عمل دولت نادانسته امکان ظهور گفتمان‌های رقیب را در جامعه فراهم کرده است و گاهی احساس می‌شود به‌نوعی هویت‌گرایی غیریت‌ساز (بیگانه‌ساز) در مقابل هویت‌گرایی یگانه‌ساز دست زده شده است.
این هویت‌گرایی نوعی غیریت‌سازی است و ربطی به منطق اجتماعی و تاریخی زبان ترکی آذری ندارد. چون هویت‌گرایی مدرن همه اقوام ایرانی چیزی مدنی، زبان‌محور، تکثرگرا، سازگار، مداراگرا و عقلانی است که در زیست شهری و کلان‌شهری سامان می‌یابد و برحسب منطق تاریخی و زبانی، دیگری و رقیب زبان‌های اقوام ایرانی زبان فارسی نیست. ازاین‌رو تشکیل فراکسیون ترک‌زبانان در پارلمان کشور ضمن اینکه به صورت سلبی و ایجابی به بسط ایدئولوژی‌ها در جامعه منجر می‌شود، در‌عین‌حال تشکیل این فراکسیون روي دیگر سکه‌ای است که از آن به مداخله دولت در جامعه تعبیر می‌کنم که فرجام آن تبدیل‌کردن امر اجتماعی به امر سیاسی و ایدئولوژیک است.
سوم؛ اما پاسخ مناسب دولت و خصوصا پاسخ مجلس به مطالبات اقوام ایرانی و زبان‌های ایرانی چه می‌تواند باشد؟
درواقع گاهی بسته‌بودن راه تشکل‌های مدنی و اجتماعی، راه تشکل‌های قومی را باز می‌کند. این رفتار که امروز دیده می‌شود، پیامد فشار سیاسی است که به گفته دکتر جواد میری در تهران مرکز ایران به صورت مطالباتی مانند طلب حکومت قانون و دموکراسی و عدالت و حق شهروندی ظهور می‌کند و در دور از مرکز و شهرهایی که اکثر گویشگران آنها زبان‌های قومی هستند، در قالب مطالبات منطقه‌ای ظهور کرده است. نگارنده در باطن این مطالبات فعلی، نوعی اعتراض به یکسان‌سازی فرهنگی می‌بینم و اگر این مسئله حل شود، عملا بخش درخور ‌توجهی از کنش‌های اعتراضی نیز از میان خواهند رفت؛ چون این فعالیت‌ها بدیل فعالیت‌های مدنی و نهادهای مدنی و اجتماعی و حقوق شهروندی است و اگر نهادهای مدنی و اجتماعی بتوانند به سهولت و بدون هزینه فعالیت کنند، بخش مهمی از مطالبات قومی به جایگاه اصلی خود برخواهند گشت و کشنگران اقوام نیز معقول‌تر و عام‌تر و ملی‌تر عمل خواهند کرد. ازاین‌رو مناسب است نمایندگان مجلس شورای اسلامی جدا و آشکارا فعالیت پارلمانی و تقنینی خود را به‌درستی در مسیر تحقق حکومت قانون و دموکراسی و عدالت و حق شهروندی از‌یک‌سو و ازسوی‌دیگر زدودن تبعیض و محدودیت‌ها و نابرابری‌ها قرار دهند و به‌جد در این مسیر بکوشند تا رأی‌دهندگان آنها صادقانه آن را احساس کنند و در ذیل آن به مطالبات منطقه‌ای نیز پاسخ داده باشند؛ زیرا چنانکه در بالا بحث کردم بخش اعظم مطالباتی که امروز تحت عنوان مطالبات منطقه‌ای ظهور کرده است، در اساس مطالبات ملی هستند که از مجرای مطالبات محلی سر بیرون آورده است.
چهارم؛ در شرایط کنونی حداقل دو تعریف از وحدت ملی و هویت ملی در ذهن و زبان ما ظهور کرده است: یکی وحدت و هویت به مثابه امری واحد و انفکاک‌ناپذیر و تأکید بر یکسان‌سازی فرهنگی و ایدئولوژیکی است؛ این تعریف را دیدگاه مسلط و دولت (در معنای عام) نمایندگی می‌کنند و دیگری وحدت و هویت به مثابه امری ترکیبی و متکثر و منعطف و انتقادگرا و درعین‌حال سازگار است که از وضعیت واقعی جامعه و تاریخ ایران برآمده است.
در واقع معنای پنهان در پشت تعریف اول آن است که معیار و ضابطه وحدت ملی و هویت ملی فقط همسویی بی‌کم‌و‌کاست با دولت است؛ ولی باید توجه کرد اعتراض به دولت و نقد دولت به معنی تعارض با وحدت ملی و هویت ملی نیست، بلکه هویت ملی تابع ساختارهای معنايی و ساختارهای آگاهی همه گروه‌ها و زبان‌های ایرانی است که در ساحَت تجربه‌ زیسته مشترک همه گروه‌ها و افکار و زبان‌های ایرانی شکل گرفته است و دراین‌میان فقط منازعات میان قومی و جنگ داخلی اقوام ایرانی می‌تواند مخالف وحدت و هویت ملی باشد؛ اما در تاریخ ایران هیچ‌وقت اقوام ایرانی جنگ میان قومی نداشته‌اند، ولی معمولا منتقد برخی رفتارهای دولت مرکزی بوده‌اند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج