هفته نامه مثلث: دکتر ابراهیم فیاض به صراحت لهجه و حرفهای متفاوت مشهور است. او در حوزههای گوناگون جامعهشناسی و انسانشناسی، صاحب تألیف و پژوهشهای گوناگون است و هماکنون با رتبه دانشیاری، استاد دانشگاه تهران است. در خصوص آسیبشناسی جامعه ایرانی در برخورد با انحرافات جنسی با او گفتوگو کردهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
به نظر شما از منظر جامعهشناختی، مسائل جامعه ایرانی را چگونه میتوان آسیبشناسی کرد؟
بررسی وضعیتی که جامعه ما هم اکنون در آن قرار دارد یک موضوع جدی است که باید در خصوص آن بهصورت فوری اقدامات لازم را انجام داد چراکه در حال حاضر ما در وضعیت بدی قرار داریم. در جریان بحثهایی که در ایران مطرح میشود همه میگویند باید مسائل را آسیبشناسی کرد، یعنی وقتی فاجعهای رخ داده باید کاری کرد تا دلیل این فاجعه معلوم شود، البته این جریان از خارج کشور هدایت میشود و چون برخی از آقایان هم افراد ضعیفی هستند و مشکل دارند و دیدگاههایشان مناسب نیست، معمولا در برخورد با مسائل مختلف بهصورت وحشتزده عمل میکنند.
مشکلی که آقایان دارند این است که قصه را متوجه نمیشوند و این درحالی است که بنده سالها پیش در خصوص اخلاق جنسی مسائلی را مطرح و ۲۲ نکته در اینخصوص مطرح کردم ولی ظاهرا آقایان بنا ندارند این مسائل را قبول کنند.
و پیشنهاد شما در این خصوص چیست؟
در دهه هفتاد یعنی ۲۰ سال پیش، بنده تذکرات متعددی را مطرح کردم ولی در آن زمان همه گفتند که خبری نیست و نباید این سخنان را مطرح کرد، ولی امروز کشور دچار برخی از مسائل شده است که همه با آن مواجه هستند، بهنظر میرسد که هنوز هم ظاهرا برخی متوجه نشدهاند که باید چهکار کنند.
مشکل آنجاست که وقتی با مسائل بهصورت علمی برخورد نمیشود واقعیت خود را تحمیل میکند و شما هم چارهای جز تسلیم شدن در مقابل آن ندارید و فقط در برابر آن گریه میکنید و فریاد میکشید و متاسفانه هیچ کاری هم نمیتوان انجام داد.
زمانی که موضوع شیخ استخاره در قم مطرح شد، وقتی که نیروهای امنیتی موضوع شیخ استخاره را به مراجع تقلید گفتند، کسی باور نکرد و همه گفتند که توطئه است و در نهایت همه متوجه شدند که اتهامات وارده ظاهرا درست است، بعد از آن هم تا چند سال پیش افراد میگفتند که چرا این مسائل را مطرح میکنید و باید مخفی نگه میداشتید؛ ولی وقتی این مخفیکاریها وجود داشته باشد موضوعات دیگری مثل همین قاری قرآن مطرح میشود.
ولی به هرحال اینگونه پروندهها همیشه برای کشور محل چالش و نزاع میشود؛ چرا این اتفاق پیش میآید؟
به اعتقاد بنده نکتهای که در این رابطه مهم است شخصی نشدن مسئله است چراکه یکی از مشکلات ما در کشور این است که همه مسائل را شخصی میکنیم و این یکی از بزرگترین عیبهای ماست. از نظر بنده و سایر کارشناسان علوم اجتماعی هم شیخ استخاره و هم مورد اخیر، خودشان به نوعی قربانی هستند؛ چراکه انسانهای سالم این کارها را نمیکنند و افراد نرمال بهدنبال این مسائل نیستند و در هیچ جای دنیا چنین مسائلی از سوی افراد عادی رخ نمیدهد ولی متاسفانه وقتی که باید با یک موضوع بهصورت علمی برخورد کنیم با آن بهطور مخفی برخورد میکنیم و این مسائل پیش میآید.
مثلا اگر در همان موردی که در قم به وقوع پیوست موضوع را درست آسیبشناسی و بررسی میکردیم این وضعیت کنونی را نداشتیم و البته باید بگویم که این قصه ادامه هم دارد چراکه این مسائل ساختاری است و نوعی چارچوب تئوریک دارد و نمیتوان به همین سادگی از کنار آن گذاشت. در حال حاضر با سیتسمی مواجه هستیم که بسیار پیچیده است و بهصورت لایه به لایه طوری تشکیل شده که قابل فهم نیست و هر قدر دست و پا بزنیم نمیتوانیم آن را به خوبی دریابیم.
این پیچیدگی سیستمها از کجا ناشی میشود و ما باید در برابر آن چه کنیم؟
نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که ما در علوم اجتماعی اول مسائل شناختی را مورد بررسی قرار میدهیم و بعد به مسائل کنشی میپردازیم و بعد هم مسائل ساختاری را مطرح میکنیم، منظور ما در اینخصوص هر چیزی است که در حال حاضر رخ داده و در مورد فردی که هم اکنون مورد بحث ماست. به هر حال یک چارچوب شناختی در اینباره وجود دارد، لذا باید ببینیم که این چارچوب شناختی چه بوده که فرد با آن روبهرو شده است.
باید توجه داشته باشیم مشکلاتی که در کشور داریم یکی یا دوتا نیست و در واقع میخواهم بگویم که این مسائل در کشور ما بهصورت لایه به لایه باید دنبال شود، اینکه میگوییم تاریخ تکرار میشود دقیقا همین است و فرقی نمیکند دوره قاجار یا پهلوی یا قبل از آن باشد، لذا باید لایه شناختی آن را بررسی و لایه کنشی آن را مورد واکاوی قرار دهیم و بعد هم لایه ساختاری را مورد شناسایی قرار دهیم که البته این کار را در یک یا دو یا سه سال نمیتوان انجام داد.
یک کشور تاریخی، مثل ما، اگر به خودآگاهی تاریخی نرسد و نتواند آن لایههای درونی خود را درست مورد واکاوی قرار دهد شاهد برخی از مسائل در جامعه خواهد یود.
اما قاعدتا طرح برخی موضوعات، گاهی اوقات به درست یا غلط، جزو تابوها و خطوط قرمز محسوب میشود و مسیر را برای آسیبشناسی دشوار می کند.
من در کلاسهایی که در سال ۷۰ و حدود ۲۵ سال پیش این بحثها را مطرح میکردم به بنده میگفتند که این حرفها را مطرح نکنم؛ همچنین من در سال ۷۲ در مورد مسئله جمعیت گفتم که رابطه مسائل جنسی و جمعیت چیست و اگر کنترل جمعیت را شروع کنیم این موضوع با مسائل اخلاقی رابطه مستقیم دارد؛ در آن زمان سه خانم چادری و حزباللهی جلسه را ترک کردند و اعتراض کردند که چرا من در مورد مسائل جنسی صحبت میکنم ولی الان میبینم که جامعه با همین مسائل روبهرو شده است.
بنده در دوره ریاستجمهوری آقای هاشمی و نخستوزیری موسوی این مسائل را مطرح کردم ولی متاسفانه ترتیب اثری به آن داده نشد، حتی همین چند وقت پیش اعلام شد ۱۳ میلیون نفر از سن ازدواج گذشتهاند، به اعتقاد من این افراد یا روانی میشوند یا افسرده میشوند یا خودکشی میکنند و البته در حال حاضر هم میبیننم که خودکشی در خانمها در حال افزایش است، زمانی که خانمها رو به اعتیاد میآورند خبری از ترک اعتیاد در آنها نیست و در واقع زمانی که خانمها موضوعی را شروع میکنند تمام کردن آن تقریبا خیلی سخت میشود لذا در حال حاضر که این آمار ۱۳ میلیونی مطرح شده است باید فکری به حال آن کرد.
از سویی دیگر طلاق بهشدت زیاد شده است و سایر مسائل هم در کشور ما روند رو به صعودی به خود گرفته است، به هر حال همه این مسائل وجود دارد و باید برای آنها چاره اندیشی کرد.
یعنی میخواهید بفرمایید بخشی از جدیترین آسیبهای ما متأثر از نابسامانی مسئله جنسی در جامعه است؟
به عنوان نمونه خشونت جنسی زیاد شده است؛ هم اکنون سینمای ما پر از مسائلی است که مربوط به خشونت جنسی است که سردمدار آن هم آقای اصغر فرهادی است، مسائلی که این فرد در فیلمهایش دنبال میکند کاملا خشونت جنسی را تبلیغ میکند و در فلیمهای وی سادیسم جنسی دنبال میشود و هیچ کس هم به این موضوع نمیپردازد.
همه اینها نشان میدهد که فرهنگ جنسی در کشور ما لایههایی دارد که نمیتوانیم آن را پیدا کنیم؛ در حال حاضر کاری که باید انجام دهیم این است که لایه ناخودآگاه داخلی که این کنشها را انجام میدهد و سیستم معرفتی جامعه ما را هم تشکیل میدهد باید از آن سیستم شناختی درآوریم و این مسئله هم بهشدت یک مسئله ترکیبی است و نمیشود به راحتی آن را تجزیه کرد، مثل ساختمانی میماند که نمیدانیم زیر آن تیرآهن است یا چوب یا سیمان یا سنگ؛ لذا باید در خصوص این لایهها به خوبی بررسی لازم را انجام دهیم؛ البته زمانی که ما به زیرزمین ساختمان میرسیم کار سختتر میشود چراکه جدا کردن لایهها در اعماق سختتر و دشوارتر است.
یعنی باید به ریشههای تاریخی این مسائل هم پرداخته شود؟
خصوصیت تاریخ این است که با گذشت زمان لایهها را پایینتر میآورد و لذا پیدا کردن آنها سختتر میشود؛ متاسفانه حافظه تاریخی در بعد شناختی کار خود را انجام میدهد و هرچه جلوتر میرود برخی از لایهها در کنشهای افراد بیشتر بروز پیدا میکند. همچنین این سوال مطرح است که چرا «شاهد بازی» در ادبیات فارسی تمام نمیشود و چرا شاعران در اینباره شعر میگویند؟
به هر حال برخی مسائل در ناخودآگاه افراد وجود دارد و مردم باید این ناخودآگاه را خودآگاه کنند؛ اولین قدم برای بررسی لایههای زیرین این است و در واقع کار ما هم در علم اجتماعی همین است ولی متاسفانه اجازه نمیدهند که ما این کارها را انجام دهیم.
یعنی چه اجازه نمیدهند؟ چه کسی اجازه نمیدهد؟
در ایام بعد از جنگ همواره گفتند که فقط به مسائل اقتصادی پرداخته شود و به مسائل اجتماعی نپردازیم و این موضوع تا انتهای دولت اصلاحات هم ادامه داشت و در دولت نهم که آقای احمدینژاد روی کار آمد روانشناسی جای اقتصاد را گرفت، لذا باز هم ما نتوانستیم به مسائل اجتماعی بپردازیم. در حال حاضر هم شبکههای اجتماعی در حال بررسی لایههای زیرین هستند و برخی از مسائل شناختی را دنبال میکنند و به همین دلیل صداوسیما مجبور است این مسائل را دنبال کند تا عقب نیفتد. در گذشته هم شاهد بودیم که بلندگوها را بوق شیطان میدانستند، امروز هم برخی سعی دارند با تکنولوژی بجنگند، درحالیکه نمیشود با تکنولوژی جنگید.
در حال حاضر شبکههای اجتماعی کارهایی را میکنند و به همین دلیل برخی به مقابله با آن میپردازند چراکه آن را نمیشناسند لذا باید بگوییم وقتی چیزی را نمیشناسند با آن دشمنی میکنند و در حال حاضر هم چون فضای مجازی را نمیشناسند و سوادش را ندارند با آن دشمنی میکنند و این درحالی است که شبکههای اجتماعی مهمترین فضای نقدی است که در جامعه ما وجود دارد.
همین که شبکههای اجتماعی جامعه را حساس میکند بسیار خوب است، البته این موضوع فقط در مسائل منفی نیست و مسائل مثبت زیادی هم در این رابطه وجود دارد، مثلا وقتی آثار باستانی در یکی از روستاهای کازرون آتش گرفت مردم از طریق شبکههای اجتماعی به هم اطلاع دادند و همه با هم کمک کردند تا آتش را خاموش کنند. به اعتقاد من در حال حاضر امنیت عمومی در جامعه بهوسیله همین شبکههای اجتماعی تامین میشود ولی چون صداوسیمای ما عقب مانده است شاهدیم که دچار برخی از بحرانها میشود.
اما به هر حال بپذیریم پرداخت به مسائل جنسی در رسانه، حساسیتهای خاص خود را دارد. راهکار چیست؟
متاسفانه مسائل جنسی را در جامعه ما آنقدر حساس کردند که کوچکترین تحرک و خلاف آنقدر آب و تاب داده میشود که همه وحشتزده میشوند، بهخصوص اگر مسائل مذهبی هم در آن وجود داشته باشد؛ به هر صورت باید توجه کرد که این مسائل ناشی از اشتباهات خودمان است، زمانی که ما گشت ارشاد راه میاندازیم و بعد هم موضوع را حساس میکنیم نتیجه همینی میشود که الان میبینیم، لذا حالا باید ببینیم که چطور میشود این ناخودآگاهی که در افراد وجود دارد باید به خودآگاه تبدیل شود.
برای اینکه بتوانیم این کار را انجام دهیم ما باید در حوزه ادبیات، هنر، فلسفه، مذهب و سایر موارد واکاوی انجام دهیم؛ به یاد دارم در جلسهای که خیلی از مسئولان در آن حضور داشتند افراد حاضر در جلسه گفتند که ما در کشور مشکلات فرهنگی داریم، بنده در آن جلسه گفتم که چون مذهب عضو رئیسه مغز و فرهنگ است، لذا ما مشکل مغزی داریم و زمانی که این سخن را مطرح کردم به آنها برخورد و بعد از آن هم دیگر مرا دعوت نکردند.
نمیدانم چرا افراد حاضر نیستند که این افکار در سطح جامعه مطرح شود؛ البته دلیلش این است که میترسند این مسائل عنوان شود و به همین دلیل وحشتزدهاند.
بنده در سال ۶۹ در مورد موضوع بازسازی که آقای هاشمی مطرح کرده بود کنفرانس میدادم و میگفتم که آینده جامعه با این وضع چه خواهد شد، در همان زمان یک آقایی در آنجا نشسته بود و خطاب به من گفت: «خفه شو» و چرت و پرت نگو...
استادی که در آنجا نشسته بود بلند شد و گفت که اگر اینجا حرف نزنیم پس کجا حرف بزنیم؟
و فکر میکنید که آن پیش بینیها و حرفهای شما به واقعیت پیوسته است؟
آن سخنان و هشدارهایی که آن روز مطرح میکردم ـ میبینیم که امروز در حال رخ دادن است و همان فردی که آن زمان به من میگفت «خفه شو» امروز متهم به اختلاس بیش از ۱۲۰ میلیارد تومان است و در زندان به سر میبرد، البته به اعتقاد من آن فرد مظلوم و بدبخت است که باید یک عمر در زندان باشد.
باید توجه کرد که مسائل اجتماعی اینطور است که همه را گرفتار میکند و اینطور نیست که بگوییم که من پاک هستم و دیگری آلوده است، لذا باید در خصوص این مسائل بیرحمانه بحث کرد. به اعتقاد من چون ما در حال پیشرفت هستیم بحران زده میشویم و نباید از این مسائل بهعنوان آسیب یاد کرد و چون در حال بزرگ شدن هستیم به همین دلیل به مشکل میخوریم. زمانی که ویدئو وارد ایران شده بود وارد منازل مردم میشدند تا نوار ویدئو پیدا کنند ولی در حال حاضر همه این موارد خندهدار است، در حال حاضر هم باید توجه کرد که ما نمیتوانیم مقابل برخی مسائل بایستیم. ما نباید از آموزش جنسی بهراسیم. یعنی همه اینها ادامه دارد لذا ما نباید با تکنولوژی بجنگیم بلکه باید بگوییم تکنولوژی واقعیتی است که باید آن را بفهمیم
نظر کاربران
حالا که 30 هزار تازه فقط شناسایی شدن ایدز دارن
هه الان همه استادن نقاط به آموزش نیست
آه این 13میلیون جوان مجرددیریازوددامن مسئولان بیفکرو اونهایی که فقط دم ازدین میزننددرظاهرراخواهدگرفت ازهرچی ترسیدیم به سرمون آمدگناه این جوانان برگردن کیست .
بسیارمطالب جالب وجا،افتاده بودولی هرچقدردراین موزدتلاش شودمثل آب توهاونگ کوبیدن است متاسفم که اینومینویسم ولی هیچ مسئولی وهیچ ارگانی به این مسائل اهمیت،نمیدن فقط فقط شنیده شده،که خودکشی جرم است وخداقهرش میگیره ولی متاسفانه علت اینکار،رادرمردم که چراانجام میدن پیگیری نمیگنن وفقط به فکرخودوحزب بازی هستنن اگه بچه هارادرمورد مسائل جنسی درمدارس صحبت بشه وخانوا ه هاراآگاه کنن که راجع به این موضوع،فرزندانشان را هم هوشیارکنن همش تامیگن مسائل مهم تری است یابی اهمیت ازکنارش ،ردمیشن میبینیم که جامعه چطوردچارهرج ومرج شده وهیچکس هم نمیتواند کاری انجام بدن ،همه اینهابه خاطربی فکری ارگانهاونهادهاهستش ومتاسفانه بخاطر مسائل جنسی ایدز،زیاد شده،مملکتی که اگه در مورد مسائل جنسی حرف زده میشه میگفتن مهمترازاین مسائل است وحالا بایدجوونا،وخانواده ی آنهاوجامعه تاوان این بی مسولیتی مقامات رابدن