احمد شيرزاد؛ فعال سياسي اصلاحطلب در روزنامه آرمان نوشت: در مسائل سياسي به ويژه انتخابات نبايد قطعي و يقيني سخن گفت. اتفاقات بسياري ميتواند صحنه را تغيير دهد.
احمد شيرزاد؛ فعال سياسي اصلاحطلب در روزنامه آرمان نوشت: در مسائل سياسي به ويژه انتخابات نبايد قطعي و يقيني سخن گفت. اتفاقات بسياري ميتواند صحنه را تغيير دهد.
آنهم در ايران كه يك شبه جريانسازي ميشود و اتفاقات ريز و درشتي درآن رخ ميدهد و امكان فضاسازيهاي متفاوت وجود دارد. فضاي سياسي كشور ما يك نوع پيشبيني ناپذيري دارد كه البته نسبت به گذشته پيشبينيپذيرتر شده است.
هيچ زماني نبايد نسبت به اين مسائل با قطعيت اظهارنظر كرد. اصولا قطعي و يقيني تلقي كردن پيروزي آقاي روحاني درانتخابات سال ۹۶ ميتواند براي هواداران وي ضررداشته باشد به اين دليل كه خيليها بر اين باورند كه چه ما مشاركت داشته باشيم، چه نداشته باشيم روحاني رأي ميآورد، لذا صحنه را خالي ميكنند، اين موضوع فوقالعاده خطرناك است و اين فكر نبايد به هيچوجه در جامعه گسترش يابد.
نكته ديگر اينكه آيا چنين وضعيتي وضعيت مطلوب است يا نامطلوب؟ ايران به لحاظ سياسي كشور متكثري است و حداقل اتفاقي كه ميتواند رخ دهد اين است كه مجموعه اصلاحطلبان و اعتدالگرايان پشت سر آقاي روحاني قرارگیرند، جناح اصولگرا نيز ميتواند كانديدايي را معرفي نموده و به رقابت بپردازد. عدم حضور اصولگرايان تندرو در انتخابات نشاندهنده سلامت سياسي كشور و تثبيت وضع آقاي روحاني نيست بلكه بيشتر حاكي از نوعي بيماري در فضاي سياسي كشور است. اين بيماري از اين قرار است كه يك جناح سياسي فقط پا به عرصههايي ميگذارند كه موفقيتشان در آن تضمين شده باشد و اينطور نيست كه در يك عرصه رقابتي كه امكان برد و باخت در آن وجود دارد، تن به رقابت و برد و باخت دهند كه علامت مثبتي نيست و جاي نگراني دارد.
به نفع كشور است كه اگر اصولگرايان، كانديدايي معرفي ميكنند، آن كانديدا محض خالي نبودن عريضه معرفي نشود بلكه كانديداي واقعي و جدي براي رقابت باشد، اما تا به امروز، هيچ شاهد متقن و جدي براي اينكه چنين تصميمي گفته شده باشد، ديده نشده است. ممكن است اصولگرايان با يك يا دو كانديدا وارد عرصه انتخابات شوند اما ظاهرا كانديدايي كه به صورت رسمي توان رقابت داشته باشد، معرفي نميشود. در جناح اصولگرا چهرههاي لايق و شايسته در مقياس رياستجمهوري بوده و اكنون نيز هستند اما يك نوع نخبه ستيزي در جناح اصولگرا وجود دارد كه همه موارد را كنار زده است و نمونه برجسته آن، حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوري است كه داراي شخصيت مطلوب و توانايي است و ميتواند كانديداي جدي باشد اما اصولگرايان او را رنجاندهاند.
آنجايي كه مدعيان اصولگرايي بايد پاي اخلاق و اصول ميايستادند به آن تن ندادند و تماشا كردند كه عدهاي خودسر كه به اصطلاح گروههاي فشار هستند، به يك شخصيت برجسته هجمه كنند. آن شخصيت برجسته از جناح مقابلشان هم نبود اما نتوانستند او را هم تحمل كنند. يا در موارد ديگر آقاي علي لاريجاني را در قم مورد توهين قرار دادند و در آن برهه هم در ميان اصولگرايان اتفاق خاصي رخ نداد يعني حمايت جدي از رئيس مجلس صورت نگرفت.
وقتي يك شخصي به اسم اصولگرايي در مجلس به مراجع تقليد و شخصيتهاي برجسته توهين ميكند نشاندهنده اين است كه در اين جناح سياسي، افراد احساس امنيت نميكنند و اين احساس را ندارند كه آنها برمبناي اصول و اخلاقيات پاي اشخاص ايستاده و تا آخر از آنها دفاع ميكنند.
در حال حاضر ميتوان چنين سوال كرد كه به عنوان نمونه آقاي باهنر كه يك اصولگراي پرسابقه است چرا پا به عرصه انتخابات نميگذارد. پاسخ اين است كه در جناح اصولگرا اخلاقيات به فراموشي رفته است و همين امر باعث ميشود عضوي از ميان آنها پا به عرصه نگذارد كه اين یک بيماري سیاسی است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خودتونو نکشید روحانی دیگه رای نمیاره
روحانی جون برو دیگه همین 4 سال بسته.