کودک شما مرکز دنیا نیست!
بعضي بچهها در خانواده فكر ميكنند مركز دنيا هستند و طوري رفتار ميكنند كه انگار همه وظيفه دارند دور آنها بچرخند، مثل چرخيدن زمين به دور خورشيد! براي مثال افرادي هستند كه از دوران كودكي تا اوج جواني هيچ فرقي نكرده و هرگاه ناكام ميشوند تقصيرها را به گردن خانوادهشان مياندازند. گاهي اين توجهطلبيها براي همه خستهكننده و طاقتفرساست.
پس اگر فرزندتان جو خانه را با فيلمهاي دراماتيكي كه بازي ميكند در دست گرفته، وقتش است كه جلوي اين فيلم بازي كردنها را بگيريد. اشتباه نكنيد، هيچ اشكالي ندارد كاري كنيد فرزندتان احساس دوست داشته شدن، خاص بودن و مهم بودن كند ولي مشكل وقتي شروع ميشود كه اين كودك بيشتر از ديگر فرزندان و اعضاي خانواده از توجه برخوردار باشد. همانطور كه نميتوانيد اجازه دهيد فقط يكي از فرزندانتان از تلويزيون استفاده كند، نميشود اجازه داد كه يك نفر تمام تمركز عاطفي خانواده را به سمت خود بكشد، چون كودكان بايد ياد بگيرند كه در همه چيز نوبت را رعايت كنند يا شريك شوند، چه عاطفي چه مادي. مشروح گفتههاي پريناز عباسي، روانشناس باليني كودك و نوجوان را در ادامه ميخوانيد.
كودكم توقع دارد همه مثل پروانه دور او بچرخيم
كودكم ميخواهد در هر بحثي برنده شود
اگر فرزندي داريد كه در همه بحثها مهار را به دست ميگيرد و به بقيه اجازه نميدهد نظرشان را بيان كنند، با او به طور خصوصي و صادقانه در مورد اين مسئله صحبت كنيد. ميتوانيد چيزي شبيه اين جمله را بگوييد:«ببين، ما خيلي خوشحاليم كه تو اتفاقايي كه برات ميفته رو برامون تعريف ميكني، اما اين خوب نيست كه اصلاً به خواهر و برادرات اجازه نميدي صحبت كنن. ميخوام كه به اونا هم فرصت بدي حرف بزنن. بهشون گوش بده و صبر كن تا جمله شون تموم بشه.» گاهي بچههاي پر حرف اصلاً متوجه نيستند كه چه كار اشتباهي ميكنند، گاهي هم حرف زدن جلوي اضطرابشان را ميگيرد.
به بيان ديگر اين كودكان حس ميكنند كه از بقيه كمترند. وقتي به اين صورت مضطرب ميشوند، براي جلب توجه مبارزه ميكنند. آنها هم مثل شما وقتي مضطرب ميشوند، خود را با حرف زدن آرام ميكنند. پس براي كمك كردن به آنها بايد درمورد اضطرابشان به آنها كمك كنيد. به سراغ منشأ مشكل برويد و بكوشيد به وي كمك كنيد تا آن را حل كند.
اگر فكر ميكنيد كه استرس به مسئلهاي جدي در زندگي كودكتان تبديل شده، حتماً با يك روانشناس در مورد وي صحبت كنيد و كار را به يك متخصص بسپاريد. كار ديگري كه ميتوانيد انجام دهيد اين است كه يك اشاره غيرمستقيم برايش درست كنيد. ميتوانيد بگوييد:«بيا يه اشاره بين خودمون درست كنيم كه فقط من و تو اون رو بدونيم. اگه خيلي حرف زدي و فرصت حرف زدن به بقيه ندادي، يه اشاره به تو ميكنم كه فقط من و تو آن رو بفهميم. وقتي به تو اشاره كردم، بايد ساكت شي و مدتي به حرف بقيه گوش بدي»، پس از آن هيچ حرف اضافهاي نزنيد و بحث گذشتهها را پيش نكشيد. در مورد علامت و اشاره مذكور با هم به توافق برسيد، در واقع اينگونه پلي هم به قلب وي ميزنيد. نكته اين است كه با ترتيب دادن يك اشاره غيرمستقيم، شما به فرزندتان كنترل كردن خود و ساختار دادن وجودي را هديه ميدهيد.
فيلم بازيها و احساسات فرزندم قوانين خانه را مشخص ميكند!
اگر كودكتان با فيلم بازي كردن و احساساتش بر قوانين خانه سايه افكنده، بايد اين روند را متوقف كنيد. بايد فرزندتان را تنها گير بياوريد و به وي بگوييد:«ببين، حالا چون اتفاقي براي تو افتاده دليل نميشه روز همه رو خراب كني. اگه ببينم داري اعصاب بقيه رو خرد ميكني تو رو به اتاقت ميفرستم.» ممكن است فرزندتان بگويد:«تو منو درك نميكني، هيچ كسي منو دوست نداره.» معمولاً كمتر كودكي را ميتوان يافت كه اين حرفها را تحمل كند ولي او بايد بفهمد كه اشتباه ميكند.
پيشنهاد ميكنم والدين چيزي شبيه به اين بگويند:«ما اصلاً در مورد دوست داشتن يا درك كردن تو حرف نميزنيم. در مورد اين حرف ميزنيم كه تو اشتباه كردي و حالا داري ناراحتيتو سر بقيه خالي ميكني. ميخواي كاري كني دل بقيه به حالت بسوزه. تو خيلي جلب توجه ميكني و اين برات خوب نيست.»
اين نوع از توجه طلبي براي كودكان مناسب و سالم نيست. ضمناً براي بقيه نيز پرداختن به اين نوع از توجه آزاردهنده است. به عنوان يك والد شما وظيفه داريد به فرزندتان ياد بدهيد كه چطور احساسات دروني خود را مديريت و كنترل كند و نيازي به ديگران براي حل و فصل احساساتش نداشته باشند.
يكي از راههايي كه باعث ميشود ديگران درگير اين فيلم بازي كردن و توجهطلبي كودكانه شوند اين است كه آنها را وادار ميكند به مراقبت از كودكان بپردازند. سادهترين راهي كه ميتوانيد با اين رفتار مقابله كنيد اين است كه مستقيماً به آنها بگوييد:«تلاش نكن منو مجبور كني هر چيزي كه مطابق ميل تو نيست رو تغيير بدم.»
جمله مشهوري وجود دارد كه ميگويد:«دو روز براي نوجوانان وجود دارد، روزهاي خوب و روزهايي كه مطابق ميل آنها نيست.» به عنوان يك والد بهترين راهحل اين است كه يك جمله از پيش آماده داشته باشيد. اگر فرزندتان فقط به خاطر اينكه ناراحت است يا چيزي مطابق خواسته وي پيش نرفته بيادبي ميكند يا روي اعصاب شماست، ميتوانيد بگوييد:«حق نداري با من اين طوري حرف بزني، من خوشم نمياد.» و آنجا را ترك كنيد. راهحل ديگر اين است كه به آنها ياد بدهيد چطور احساساتشان را بيان كنند. مثلاً به او بگوييد:«چرا در مورد احساست نمينويسي؟ اين كاغذ رو بگير و تمام مشكلاتي كه با فلاني پيدا كردي رو اينجا بنويس، بعد زير مهمتريناش خط بكش تا آخر شب در موردش بحث كنيم.» اينطوري تا وقتي كه ياد بگيرد خودش احساساتش را مديريت كند، شما در آن به وي كمك ميكنيد. در واقع اول شما يك ساختاربندي بيروني به وي ميدهيد تا كمكم آن را دروني كند.
شيوه برخورد با حكومت تكفرزندها در خانه
براي تك فرزندها بايد نسخهاي مجزا پيچيد. ميدانم كه اين يك موقعيت استثنايي است چون اين بچهها در بهترين دوران زندگيشان در مركز خانواده هستند. بنابراين، اين كودكان در نوزادي هميشه بغل ميشدهاند، هميشه توجه ويژهاي دريافت ميكردهاند، هميشه دو جفت چشم خندان به آنها زل ميزدهاند. هرگز لازم نبوده كه اسباببازيشان را با كودكي ديگر شريك شوند و هيچ وقت به فرزندي ديگر براي توجهي كه به وي شده يا هديهاي كه گرفته حسادت نكردهاند. اما به ياد داشته باشيد خيلي مهم است كه والدين، سطحي از همدردي و درك متقابل را در فرزند خود به وجود آورند. فراموش نكنيد كه همدردي به نوعي بخشيدن انرژي به ديگران و يكي از بخشهاي واجب زندگي هر انسان است. شايد به عنوان يك احساس آن را بشناسيد، اما قوه محركهاي است كه ما را از خودمان بيرون ميكشد و وادار ميكند به ديگران نيز فكر كنيم.
اگر فرزند شما تنها فرزند خانواده باشد پس لازم نيست بر سر زمان كامپيوتر يا گيم رقابت كند. ديگر لازم نيست بگوييد الان نوبت خواهرت است. هرچند خيلي از تك فرزندها اين دروس را در مهد كودك و مدرسه ميآموزند و غريزهاي براي كنار آمدن با شريك شدن دارند، اما خيلي از بچهها هم هستند كه چنين فرصتي ندارند. پس وظيفه شماست كه به آنها اين چيزها را آموزش دهيد. فكر ميكنم كودكتان هر سني هم داشته باشد بايد با وي بنشينيد و بگوييد:«داشتم فكر ميكردم ما چقدر خوشبختيم كه هرچه ميخواهيم رو داريم. حتي اگه خيلي هم نباشه، از خيليهاي ديگه بيشتر داريم. پس بايد راهي پيدا كنيم چيزايي كه داريم رو با اونايي كه كمتر از ما دارن تقسيم كنيم.» سپس به ايدههاي او گوش دهيد و يكي از آنها را انتخاب و به همراه نظر خود عملي كنيد. در مورد رفتارهاي توجهطلبانه فرزندتان قوانين و انتظارات مشخصي داشته باشيد. وقتي همه چيز خوب است و شما و فرزندتان در آرامش هستيد، لازم است با فرزندتان بنشينيد و در مورد چيزهايي كه بايد تغيير كند يا در مورد آن فكر شود صحبت كنيد.
هرگز اين كار را در زماني كه شما يا او عصباني و خسته هستيد، يا در زماني كه ميخواهيد او را به خاطر بدرفتاريهايش تنبيه كنيد انجام ندهيد. حتماً بايد اين كار را در زماني انجام دهيد كه همه چيز سر جاي خودش است. ميتوانيد بگوييد:«عزيزم، يه دقيقه وقت داري با هم صحبت كنيم؟» و هميشه يكي دو راهحل براي مشكلي كه ميخواهيد با وي مطرح كنيد در ذهن داشته باشيد. مثلاً بگوييد:«به جاي اينكه با خواهرت دعوا كني يا اوقات همه رو با روحيه بدت خراب كني، ميتوني موضوعش رو توي يه تيكه كاغذ يا تو يه دفتر بنويسي. بعد ميتونيم هر شب قبل از خواب با هم حرف بزنيم.» اينگونه نيازهاي دروني فرزندتان برآورده ميشود و احساس مهم بودن ميكند اما در ضمن به وي اجازه ندادهايد بر خانه تسلط پيدا كند. نبايد زير قولتان بزنيد و حتماً بايد وقتي را به صورت روتين براي وي تعيين كنيد تا در مورد احساساتش حرف بزند وگرنه روش شما را به زودي كنار گذاشته و دوباره از روش خود استفاده خواهد كرد. فراموش نكنيد كه بچهها از طريق تكرار كردن ياد ميگيرند، پس بايد در روشتان اصرار و تداوم داشته باشيد.
هر وقت قانوني جديد ميگذاريد بايد جريمههاي رعايت نكردن آن را هم آماده داشته باشيد. به وي بگوييد كه اگر اين قانون جديد را رعايت نكرد، جريمهاي در نظر خواهيد گرفت. مثلاً به او بگوييد:«اگه قانوني كه گفتم رو رعايت نكني (به هم نريختن جو خانه) به اتاقت فرستاده خواهي شد.» چراكه مهم است كودكان با مسئلهاي قابل پيشبيني روبهرو باشند.
ارسال نظر